eitaa logo
|لشـکر صـد نفـره +∞|🇮🇷🇵🇸
305 دنبال‌کننده
2.9هزار عکس
1هزار ویدیو
80 فایل
﷽ .• السَّلامُ عَلَیک یا بِنْتَ النَّبَإ الْعَظیمِ...✨ |تو شاهدی که علم بر زمین نخواهد ماند 🏴 ♨️ اینجا قرارگاه #لشکر_صد_نفره است. با ماموریت تامین مهمّات فکری و فرهنگی در#جنگ_روایت‌ها🌤 جهت انتشار مهمات📝 به ما بپیوندید . 🆔جهت ارتباط : @lashkar_100
مشاهده در ایتا
دانلود
همیشه مادر جان را با کتاب میدیدیم.📚 وقتی داشت به بچه شیر میداد. وقتی پای سماور چای نشسته بود.. وقتی بالاسر قابلمه ایستاده بود... با کتاب راه میرفت با کتاب آشپزی میکرد با کتاب میخوابید. همیشه سر سفرۀ صبحانه نکات جالب مطالعه اش را برایمان می گفت. هر بار سعی میکرد با گفتن جملات خاصی توجه همه را جلب کند؛ مثلا میگفت: «بچه ها من امروز يك جواهر پیدا کردم میخوام به شما هم نشون بدم.💎 با این جمله ما را مشتاق شنیدن مطلبی جدید می کرد. گاهی دربارهٔ چیزی که میخواست بگوید، سؤال میپرسید و وقتی هیچ کدام جوابی برایش نداشتیم شروع میکرد به توضیح مفصل و چند خط از کتاب را برایمان میخواند... مادر جان با کتاب حالش خوب بود ❤️‍🩹 حال ما را هم خوب می کرد...🍃 برداشتی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱 🔺@tabeen113
در دوره ای که خانواده ها سخت گیری زیادی برای درس خواندن دخترها داشتند، مادرجان تا کلاس ششم درس خوانده بود؛ چون پدربزرگ علاقه زیادی به خواندن و نوشتن داشته همۀ دخترهایش را فرستاده بود تا درس بخوانند. در آن زمان مدرک ششم دبستان برای یک دختر خیلی مهم و با ارزش بود، آنقدر مهم که به دست خود وزیر امضا می شده؛ ولی فکر باز و وسعت دید مادرجان نه به خاطر تحصیلاتش، بلکه به خاطر مطالعه بود.📚 مادرجان عاشق کتاب بود. همۀ عمرش را با کتاب گذراند. بوستان و گلستان را حفظ بود و توی حرفهایش دائم از سعدی میخواند مخصوصا این جمله اش که: هر نفسی فرومی رود ممد حیات است و چون بر می آید مفرح ذات 🌿 ما همیشه مادرجان را با کتاب میدیدیم... برشی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱 🔺@tabeen113
مادرجان و پدر هر دو علاقه زیادی به همنشینی با علما و فضلا داشتند. پدرم به کانون نشر حقایق و بیت آیت الله قمی رفت و آمد می کرد. از همین طریق با علما و شخصیتهای مطرح آشنایی داشت. وقتی درباره شان توی خانه حرف میزد مادر اصرار میکرد که برای شام یا نهار دعوتشان کند. آیت الله قمی چند باری آمده بود به خانۀ ما. یک بار هم برادر امام موسی صدر سیدرضا صدر همراه با خانواده اش مهمان ما شدند. پذیرایی از مهمانها با برادرها بود. مادر بهشان سپرده بود کنار مهمانها بمانند و هر چیزی که لازم است فراهم کنند. میخواست از این نشست و برخاستها روش و منش آنها را ببینند و یاد بگیرند. قبل از رفتن مهمانها مادرجان خودش میرفت پیششان و چند دقیقه ای با آنها هم کلام میشد در واقع برایش یک جور نشست علمی بود. از مسائل و شبهاتی که پیش آمده بود میپرسید و از چیزهایی صحبت میکرد که توی مطالعاتش به آن رسیده بود... برشی از زندگی مرحومه منصوره مقدسیان🌱 🔍💡 : از کنکاش و پرس و جو از اهل علم برای رفع شبهات نباید غافل شد. در واقع باید در انتخاب ها و پیدا کردن مسیر صحیح به اهل آن رجوع کرد و از راهنمایی آنان بهره مند شد. 🔺@tabeen113