🔰با سلام خدمت عزیزان، به امید خدا به محض دیدن پیام در این پویش ارزشمند شرکت نمایید👆 🌹جوایز ارزشمندی برای این پویش در نظر گرفته شده است. 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

🔰شهید برونسی وقتی کارتون گیر میکنه امام زمان را مادرش حضرت زهرا قسم بدید. اللهم عجل لولیک الفرج 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

🔰این تصویر مجله «زن روز» قدیمی‌ترین رسانه ایرانی درباره زنه که داره جایگزینی برای چادر معرفی می‌کنه همون پیج حجاب‌استایلای الآنه که عبا به جای چادر معرفی می‌کنن. ✔️خلاصه که جریان حذف چادر، سابقه قدیمی داره ✔️پرچمدارش هم رضا شاه پهلوی بوده که چادر از سر زن ایرانی می‌کشید. ✔️الان بلاگرهایی که اول با چادر اومدن، بعد حذفش کردن و دارن ترویجش میدن، درواقع زیر علم همون رضا میرپنج، دارن سینه می‌زنن حتی اگه خودشون اینو ندونن! #امر_به_معروف #حجاب 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

🔰«خنساء فلسطین»؛ لقب صبر و مقاومت مادری با ۶ پسر شهید و اسیر ▫️«ام ناصر ابوحمید»، که در میان عامه فلسطینیان به «خنساء فلسطین» شهرت دارد علاوه بر تحمل مصائب آوارگی از غزه، اندوه غیبت اجباری شش فرزندش از جمله دو پسر شهید و چهار پسر اسیر دیگرش را در دل دارد اما همچون کوهی استوار در برابر ظلم اشغالگران قد علم کرده است. ▫️چهار فرزند این مادر فلسطینی در زندان‌های اشغالی به حبس ابد محکوم شده و دو نفر دیگر نیز به شهادت رسیده‌اند. در این بین پیکر یکی از این شهدا در خاک سرزمین فلسطین آرام گرفته است اما پیکر دیگر فرزند شهیدش پس از توقیف به دست صهیونیست‌ها در سردخانه‌های این رژیم نگهداری می‌شود. ▫️قصه ظلم و جفای صهیونیست‌ها نسبت به این مادر مبارز و مقاوم فلسطینی به اسارت چهار فرزند و شهادت دو پسرش محدود نمی‌شود، چرا که نظامیان اسرائیلی تا به امروز دست کم برای پنج بار اقدام به تخریب خانه «ام ناصر» کرده‌اند. 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

🔰روز پنجشنبه روز متعلق به امام حسن عسکری (ع) با سلام و تحیت بر آن حضرت 🍃🌹🍃 🔸السَّلامُ عَلَيْكَ يَا وَلِىَّ اللّٰهِ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا حُجَّةَ اللّٰهِ وَخَالِصَتَهُ، السَّلامُ عَلَيْكَ يَا مَوْلاىَ يَا أَبا مُحَمَّدٍ الْحَسَنَ بْنَ عَلِيٍّ 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

🔰با صد هزار دیده تماشا کنم تو را ... 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab

مدیون یک قَسَم شدم «تو را به امام‌زمان، یک ماه چادر سرتون کنید، اگه دیدید دوست نداشتید، بردارید.» رئیس بسیج دانشجویی این را گفت و پیاده شد. مینی‌بوس رفت روی هوا. نیمه‌ی شعبان رفته بودیم اردوی قم و جمکران. سال‌های آخر دهه‌ی هفتاد بود. معمولاً بدحجابی در حد فُکل‌گذاشتن و آرایش ملایم بود. نه مانتوها زننده بود و نه وضعیت آرایش‌ها. از گروه پانزده‌نفره‌‌مان دو نفر چادری بودند و بقیه مانتویی. غیر از سه‌چهارتا از بچه‌ها، کسی آرایش نمی‌کرد. یکی از دوستان هم ارمنی بود. بچه‌ها بعد از یک عالمه حرف قرار گذاشتند، دم مینی‌بوس‌های دروازه‌تهران چادر سرشان کنند، موقع برگشت هم دم دروازه‌تهران بردارند‌. به هیچ‌کس هم دلیلش را نگویند. اما من قبول نکردم. بچه‌ها غرغرکنان گفتند: _ یا هممون چادر سرمون می‌کنیم یا هیچ‌کدوممون. _ بابا، به امام زمان قسممون داد! صدایم را آوردم پایین و گفتم: "اگه به امام‌زمان قسممون بدند بریم دزدی، باید بریم؟!" یکی از دوستان چادری‌ با دل‌خوری گفت: "آقا این دوتا اصلاً مثل هم نیست." _ آره مثل هم نیست؛ ولی حق ندارند از اعتقادات ما سوءاستفاده کنند! بعد از یک‌عالمه بحث، قبول کردم؛ اما شرط گذاشتم: "من از تو خونه چادر سرم می‌کنم می‌یام، تو خونه هم چادر را برمی‌دارم. هرجا هم رفتم می‌پوشم تا یک‌ماه. بعد نگین وای اینجا چادر نپوش، اونجا نپوش." دو روز بعد کلاس داشتیم. یکی از چادر‌های مامان را پوشیدم. پسرهای کلاس از هر فرصتی استفاده می‌کردند که بفهمند چرا اکیپ ما چادری شدند؛ حتی دختر ارمنی کلاس. بچه‌ها سر حرفشان ماندند. البته که مرموزبودن هم جذاب است. یک‌ماه شد سه‌سال. بچه‌ها توی دانشگاه چادر می‌پوشیدند و من همه‌جا، تا روز آخر دانشگاه. صدای خانواده درآمد: "گفتی، یک‌ماه. گفتی فقط دانشگاه. تو با مانتو هم حجابت خوب بود." جوابی نمی‌دادم. دانشگاه بیرون شهر بود و برای برگشت به اصفهان باید دم جاده می‌ایستادیم تا اتوبوس‌های تهران یا مینی‌بوس‌های میمه سوارمان کنند. حالا که همه چادری شده بودیم، دیگر خبری از بوق‌های ممتد ماشین‌های بزرگ نبود. ماشین‌‌های شخصی‌ هم نمی‌ایستادند، متلک بیندازند یا اصرار کنند که می‌رسانندمان. قبلاً هم که مانتویی بودیم محلشان نمی‌گذاشتیم؛ اما الان با چادر، توی سروکله‌ی هم زدن‌ها و سروصداهایمان سرجایش بود؛ ولی از مزاحمت خبری نبود یا کم بود. کم‌کم حس کردم راحتم. آزادی‌هایم بیشتر شده بود و نگرانی‌هایم کمتر. دو سال طول کشید تا خانواده قبول کردند برایم چادر بخرند. پ.ن: نور به قبرت ببارد آقای رییس بسیج دانشجویی. از دستت خیلی حرص خوردم؛ اما چادرم را مدیون قسم شما هستم. ✍ الف.راستین #حجاب_و_عفاف 💠 جهاد تبیین | عفاف، حجاب، خانواده 🆔https://eitaa.com/tabeen_hejab