🕗 #آشنای_راه ۳ | اگر شد
راوی ◀️حجت الاسلام و المسلمین علی مصباح یزدی
🔸برای خدمت به پدر با جان و دل آماده بودیم، اما به اندازه آوردن یک لیوان آب هم از ما درخواست نمی کرد. هیچ وقت نشد دستور بدهد :« فلان کار را انجام بده».
🔹تا جایی که می شد خودش کارهایش را انجام می داد و به زحمت می شد فهمید چه لازم دارد. نهایتا اگر ناچار می شد می گفت:« بیرون رفتید، اگر برایتان امکان داشت و مزاحم کارهایتان نبود، فلان چیز را هم بد نیست بگیرید.»
🔺 تکه روایت هایی از زندگی علامه مصباح یزدی (قدس سره)
📱 @mesbahyazdi_ir
🕗 #آشنای_راه ۶ | نقدها
راوی ◀️ استاد حسن رحیم پور ازغدی
🔸به برخی نظرات علمی اش نقد داشتم. رفتم به دیدارش. اول جلسه چپ و راست اعتراض می کردم:«چرا در فلان جا چنین گفته ای؟» و «این چه استدلالی است؟»و...گرم شده بودم و پشت سر هم می گفتم:«این حرف شما غلط است، به فلان و بهمان دلیل».
🔹با دقت نقد هایم را شنید و یکی یکی جواب داد. بعدِ جلسه به خودم آمدم دیدم در تمام این مدت حتی لحظه ای چهره اش در هم نرفتو نگفت :« تو که هستی که این طوری مرا نقد می کنی!؟»
🔺 تکه روایت هایی از زندگی علامه مصباح یزدی (قدس سره)
📱 @mesbahyazdi_ir
هدایت شده از MESBAHYAZDI.IR
🕗 #آشنای_راه ۱۶ | تا آخرین لحظه
راوی ◀️ حجت الاسلام و المسلمین حسین مصباح یزدی
🔸«از طرف من دست و پای ایشان را ببوسید.»
🔹این را به کسانی می گفت که از او درباره رهبری سؤال می کرد. ولایت فقیه فقط موضوع منبر و کرسی تدریسش نبود. در عمل پای دفاع از ولایت فقیه می ایستاد. فرقی برایش نمی کرد که زیر سؤالش ببرند و تخریبش کنند. همین که باور داشت باید از ولایت فقیه دفاع کند، کافی بود سپر بلا شود.
🔸آخرین لحظه های عمرش که روزی یک یا دو جمله می توانست حرف بزند، اطرافیانش بارها شنیدند که می گفت:«هرچه بگردید، کسی مانند آقای خامنه ای پیدا نمی کنید.»
🔺 تکه روایت هایی از زندگی علامه مصباح یزدی (قدس سره)
📱 @mesbahyazdi_ir