#به_نام_او
السلام علیک یا #رقیه_بنت_الحسین
من همدمی میانهی صحرا نداشتم
خیلی دلم شکست که بابا نداشتم
گفتم به زجر خواب دو چشم مرا گرفت
ورنه که قصد گم شدن اینجا نداشتم
از ارتفاع ناقه زمین خوردم و سپس
بابا برای پا شدنم نا نداشتم
میخواستم به تو برسم پای نیزه ات
اما برای آمدنم پا نداشتم
لعنت به کوچه های پر از جای خالی ات
وقت کتک به جز تو تمنا نداشتم
پیش نگاه مردم کوچه دلم شکست
من با لباس پاره تماشا نداشتم
شرمنده ام که نیمهی شب خوانده ام تو را
امیّد زندگیِّ به فردا نداشتم
#میلاد_خانی