باز میسازم
من از غمهای خود، بال و پر پرواز میسازم
دلم را بشکنی با تکههایش ساز میسازم
اگر دستی بچیند ساقهام را، باز میرویم
اگر پایی بکوبد خانهام را، باز میسازم
برای داستان خویش، پایانی نمیبینم
اگر ویران شوم هر بار، از آغاز میسازم
درخت باغچه، دلتنگ گنجشکان نمیماند
که از فردا حیاط خانه را دلباز میسازم
تمام خانه را آجر به آجر شعر میخوانم
تمام خانه را این بار با آواز میسازم
بیا با منجنیقت شعلهباران کن جهانم را
گلستان میشوم در آتشت، اعجاز میسازم..
#فائزه_امجدیان
#شعر_پایداری
#مقاومت_پیروز_است
#شعر_پایداری
اذان بگو! سَنُصَلّی؛ رجز بخوان! سَنُقاوِم
به عشق صبح ظهوری همیشگی و مداوم
نوشتهاند رسائل، هزار عالم و فاضل
مدرّسانِ فضائل، معلّمان مکارم_
که ظلم بر لب گور است، مقدّمات ظهور است
نمان که وقت عبور است، بُروز کرده علائم
غمین مباش #فلسطین! که رازِ آیهی والتّین،
برآمد از دل یاسین، به مدّ واجب و لازم
ولَو نَشا لَطَمَسْنا، ولَو نَشا لَمَسَخْنا
فَمَا اسْتَطاعُوا مُضِيًّا، بگو به کافر و ظالم*
حماسه است و حماسش، خروش دشنه و داسش
یهود ماند و هراسش، در این شب متلاطم
اگر زمانه منافق، نبود اگر که موافق
تو در نگاه خلائق، غیور باش و مقاوم
غمین رنجِ تو ماییم، نگو نپرس کجاییم!
قسم به قدس میآییم، به نام نامی قاسم!
#محسن_ناصحی
﷽
ـ ـ ـ ــــــــ⊰𑁍⊱ــــــــ ـ ـ ـ
وعدۀ پیروزی
به پا خیزید ای مردم که وقت سوگواری نیست
ندارد بهرهای از زندگی خونی که جاری نیست
به پا خیزید، باید بغض را در زخم حل کردن
که جنگ است و نباشد فرصت زانو بغل کردن
محرم آمده خون میچکد از زلف پرچمها
محرم آمده، ای عاشقان! از آن محرمها
محرم آمده بر شیشۀ شب سنگ میکوبیم
و ما بر طبل ماتم نه، به طبل جنگ میکوبیم
محرم آمده این شعر را بسیار میخوانم
مدام «اَلمَوت اَولی مِن رُکوبِ العار» میخوانم
حسین بن علی پیراهنی از فتح بر تن کرد
و او تکلیف عالم را به روی نیزه روشن کرد
حسین آمد که دل خالی شود از ناامیدیها
دو صف کردهست دنیا را؛ حسینیها، یزیدیها
اگر از زخم ای مردم هزاران مثنوی دارید
به عطر چادر زهرا دل خود را قوی دارید
بگو با آنکه در این برهه حیران و هراسان است
که پیروزی ایمان وعدۀ قطعی قرآن است
بخوان قرآن و پیدا کن خدا را در بزنگاهش
ببین «نصرٌ مِنَ الله» است در «اِن تَنصُروا الله»ش
یقینا خوب میداند کسی که امتحان دادهست
خدا در تنگناها قدرت خود را نشان دادهست
خیال ما ز پایان خوش این جنگ آسودهست
که پیروزیست هرجایی که امت با ولی بودهست
در این میدان اگر تنها، اگر زخمی... ولی هستیم
و تا جان در بدن داریم با سیدعلی هستیم
به خون کودکان پرزده تا آسمان سوگند
به خون پاک دانشمندها، فرماندهان سوگند
برایم آخر این ماجرا روشن چنان روز است
که در این جنگ قطعا خون حاجیزاده پیروز است
به نام نامی حیدر نبرد آغاز میگردد
علی با ذوالفقار خود به خیبر بازمیگردد
بگو فرعون را موسی به سوی نیل میآید
علی با ذوالفقار خود به اسرائیل میآید..
در آن طوفان پایانی در آن پایان طوفانی
اگر که شاهنامه خوانده باشی خوب میدانی
ته این ماجرا پایان رزم رستم و دیو است
از این پس یک هدف داریم و آن قلب تلاویو است
تلاویو است و ویرانیست حالا باز حاشا کن
بخز در لانهات ای موش، بنشین و تماشا کن
که با خون عزیزان وطن بازی نخواهد شد
و ایران جز به نابودی تو راضی نخواهد شد
#محمد_رسولی
#شعر_عاشورایی | #شعر_پایداری