از شوق رسیدنت، کما فیالسابق
تقویم زمستان زدهام شد عاشق
گیسوی تو روی شال سبز افتادهاست،
یلدا وسط بهار؟ جلّ الخالق!
دوری تو را بهانه کردن خوب است
شکوه ز غم زمانه کردن خوب است
از دیده به جای اشک، خون میگریم
یلداست...انار دانه کردن خوب است
ای کاش به سمت ما دری بگشایی
دیوار کشیده دورمان، تنهایی
ای صبح امید ما زمستانیها!
یلدا چه قدَر صبر کند میآیی؟
#مسعود_یوسف_پور
#یلدا
#انتظار_فرج
به شرح درد تو هرجا قلم جلو رفتهست
چو دالِ درد، از آغاز خم جلو رفتهست
چگونه از تو بگویم خدای را غزّه!
هماره کار غزل با قسم جلو رفتهست
به هرچه خط مقدّم که ریخت طرح قیام
شکوه نام تو چونان علم جلو رفتهست
فدای خیل شهیدان تو که کودک و پیر
در این میانه قدم در قدم جلو رفتهست
جهان به خواب و تو بیدار، ساعت این اطراف
به جای سال مگر دم به دم جلو رفتهست؟
غمت مباد گر ای قبلۀ نخستِ خدا
سپاهِ کفر حرم تا حرم جلو رفتهست
فلک ز جور، چنین میرود عقب هربار
کدام کار مگر با ستم جلو رفتهست؟
...
خوش آن خبر که برآرد سر از ستیغ جهان:
به کعبه، وارثِ تیغِ دودم جلو رفتهست
#مسعود_یوسف_پور
آن روز چقدر آسمان زیبا بود
باران امید، هر کران پیدا بود
شب، کفش نپوشیده فراری شد و رفت
خورشید هنوز در هواپیما بود
#مسعود_یوسف_پور
#دهه_فجر
شعر است یا که صورت موزونِ نالهای؟
اشک است یا چکیدهٔ رنج مقالهای؟
زخم است یا که مست دهان باز کردهای؟
قلب است یا تراکم خون در پیالهای؟
آه است یا پرندهٔ بیت المقدس است
بغض است یا که نامهٔ در خون مچالهای؟
مرگا به ما که هست در آن سوی خاک ما
کودککشی، حکایتِ هفتاد سالهای
اسلام چیست؟ دغدغهٔ امر مسلمین
امری که لازم آمده در هر رسالهای
افتادهام به داغ عزیزی که رفتهاست
از چالهای به چاه و ز چاهی به چاله ای
چونان تو ای مزار شهیدان سوخته!
خاکستری ندیده کسی دشت لاله ای
فردا که از وراثت این خاک دم زنند
در دست توست قبلهٔ اول! قبالهای
#مسعود_یوسف_پور
به نام او که وحیدِ زمانه است و طرید
مراد ملت مظلوم و خلقِ در تبعید
به نام کعبه عدلی که صبح آمدنش
ز خاکِ تیره برآیند جامه های سپید
به نام وارث تیغ دو دم، خطاپوشی
که خط زند قلمش بر خطای شیخ مفید
به نام آیت خونخواه حق که از شوقش
هنوز لاله به دست ایستادهاست شهید
به نام او که به خاک یتیمِ بی حاصل
دهد زمان ظهورش نویدِ اول عید
اگر به چاه ببارد چو جد خویش علی
به بار بنشیند شاخِ سرو و شاخۀ بید
به او طریدِ فریدِ وحید گفت علی
علی، غریب دو عالم؛ چون او غریب ندید
فدای غربت شاهی که جمله سرداران
به کوی تیغ غمش بردهاند حبل ورید
فدای منجی آخر فدای نوحِ بشر
فدای او که بریدند از او و او نبرید
چه نوح آنکه دمش بانگِ یالثارات است
در آن زمانۀ لبریز شمر و غرق یزید
گدای دولت او باش و رو مزن به کسی
جهان اگر همه قفل است، اوست شاه کلید
خوشا به حال کسانی که منتظر مردند
حدیث عاشَ سعیداست این و ماتَ سعید
#مسعود_یوسف_پور
بدا به آینهای که دچار خودبینیست
دل از نگاه تو افتد، شکست تضمینیست
فقط به گریه سبک میشود دلم، در این
زمانهای که لبالب سکوت و سنگینیست
غمت اصیلترین راه روشن است حسین!
جز این چراغِ کهن، هرچه هست تزئینیست
تو آن روایت فتحی که دم زدن از تو
به دوش جان به کفی چند مثل آوینیست
چقدر ریخته خون، شمرِ این زمانۀ دون
شمار آنهمه کشته هنوز تخمینیست
کدام نعشِ گران؟ این بلند پرچم توست
که روی شانۀ لبنانی و فلسطینیست
کدام قول و غزل؟ این نوشتن از مظلوم
برای شاعر تو یک فریضۀ دینیست
شکوه نام رسای تو ای حماسۀ سرخ
خلاصۀ همۀ شعرهای آئینیست
🏷️ شاعر: #مسعود_یوسف_پور
در جنگ از وزیر دفاعت خبر نبود
یک مرد در تبار تو مرد خطر نبود
یارانت آمدند ولی در شبی که رفت
از مرگ، هیچکس به تو نزدیکتر نبود!
خیلی به نام گنبد خود فخر کردهای
مرحب، کلاهخودش از آهن مگر نبود؟
از ما مپرس، وصف یدالله مشکل است
از قلعهای بپرس که در بند در نبود
تاریخ را ورق بزن ای آنکه فصلِ صلح
با تو به قدر ثانیه مثمر ثمر نبود
تاریخ را ورق بزن ای آنکه نزد خلق
چونان تو هیچ طایفه خونش هدر نبود
تاریخ را ورق بزن ای عمروعاصِ لخت!
ای آنکه در تو هیچ نشان از جگر نبود
با کیسۀ زباله جسد حمل میکنی
سرباز تو مقامش از این بیشتر نبود
ننگ است بر تو نام بشر، از همان نخست
ای شر محض! در تو صفات بشر نبود
از کودک دو ماهه چه میخواست موشکت؟
خوی درندگی تو کاش اینقدر نبود
باید که با زبان خودت با تو حرف زد
در گوش سنگ هیچ سخن کارگر نبود
⬛⬛⬛
اینک صدای بارش سجیلهای ماست
اما دریغ، گوش تو ای کاش کر نبود
#مسعود_یوسف_پور
روایتیست مستند، عبارتیست معتبر
ز در درآ و گوش کن، پر است خیبر از خبر
زدید ضربتی ولی، به یک اشارۀ علی
رسیده بیمعطلی جوابهای مستمر
جواب محکم است این، قیامت غم است این
در جهنم است این، شرر زند به قوم شر
نه بر زمین، نه آسمان، نمانده امن یک مکان
دمیده بانگ الامان، از آن بلاد تا #قطر
نه گنبدیست آهنین، نه موشکیست در کمین
هم آسمان و هم زمین، کنون شدهست شعلهور
به اشک سوگوارهها، به آه شیرخوارهها
میآید ای ستارهها، شبی ز راه، منتَظَر
📝 شاعر:
#مسعود_یوسف_پور | @yosefpoor_ir
هــــــزار ســـــــال دگـــــــــر نیـــز بگــــذرد، بـاری
نمیشـــــود به خـــــدا روضــــۀ تــــو تکـــراری!
رفیق هیئتی ام گــریه کـرد و گفـــت ببیــن:
نشسته طفل سه ساله به دوش سرداری
📝 #مسعود_یوسف_پور | @madras8
محرمیست که فریاد میکند بیداد
که تیر میکشد از یاد آن سرِ خرداد
دوباره حرملهای حلق شیرخواری را
هدف گرفته به جای سه شعبه با پهپاد
محرمیست که خون شد دل علمداران
دوباره چشم حرامی به این حرم افتاد
صدای خطبه زینب به گوش میآید
نه از عراق، از ایرانِ تا ابد آباد
محرمیست که بسیار حُرْ در آن دیدیم
شدند هریکی از بند بردگی آزاد
محرمیست که مثل غم سلامْ حسین
غم حسینِ سلامی نمیرود از یاد
محرمیست که ما را جهانیان دیدند
سیاهپوشِ عزا و سفیدپوشِ جهاد
محرم آمده اینک ببین کجا هستی
به زیر بیرق عباس یا که ابن زیاد؟
📝 صفحه شاعر:
#مسعود_یوسف_پور | @yosefpoor_ir
مینویسم کوه، با تاکیدِ صدچندان بخوان
مینویسم شیر، شیرِ شرزۀ میدان بخوان
هیچکس با چشم آیا خطبه خوانی کرده است؟
خطبۀ این مرد را با لهجۀ طوفان بخوان
فکر میکردند پنهان میشود در معرکه
ذوالفقارِ مرتضی را باز در جولان بخوان
گفته بودند او نمیآید! خیالی خام بود
پیر ما از راه آمد، گفت: ای ایران بخوان
سجدۀ شکری گزار ای دل به پاس این قیام
انتم الاعلَون را تکرار کن، قرآن بخوان
📝 صفحه شاعر:
#مسعود_یوسف_پور | @yosefpoor_ir
اسیرِ وعدۀ شیرین نبوده از اول
مرید سازش و تمکین نبوده از اول
چه جای بحث؟ علمدارِ با بصیرتِ ما
به این مذاکره خوشبین نبوده از اول!
کدام صلح و چه تسلیم؟ نسل سلمانیم
مرامنامۀ ما این نبوده از اول
نگاه کن که چطور ایستاده در طوفان
به روی پرچم ما چین نبوده از اول
سر آن سریست که پایین نبوده از آغاز
دل آن دلیست که غمگین نبوده از اول
خریده ایم به جان طعن را، خوشا شعری
که کشته مردۀ تحسین نبوده از اول
📝 صفحه شاعر:
#مسعود_یوسف_پور | @yosefpoor_ir