یه نکته درگوشی بهتون بگم ؟!
خیلی وقتا سوالات یا شبهاتی که پرسیده میشه، سوال واقعی مخاطب نیست!
یعنی اصلا دنبال جوابشم نیست!!!
بلکه ممکنه نیازی داشته که برآورده نشده، حالا با شبهه و سوال و رفتار نامناسب، نارضایتیش رو اعلام میکنه!
مثلا ممکنه کسی از مسائل سیاسی و اقتصادی ناراحت باشه، ولی در مورد وجود خدا اشکال کنه یا نماز نخونه!😬
اگه انسان رو نشناسيم نمیتونيم نيازهای او رو تشخيص بدیم
📌یه نکته خیلییییی مهم اینکه مخاطب شما خيلی از اوقات نياز خودش رو نمیتونه بیان کنه
مهم ترترتر اینکه يكی از موانع ما برای شناخت نياز حقيقی مخاطب نيازهای كاذبی هست كه او احساس و بيان میكنه
مثلا می گه: «من آزادی می خوام» اما شاید نیاز او چیز دیگری باشد؛ با این چه کنیم؟🧐
#نکته_های_درگوشی
✍ #میرزاعلیرضاجودکی
سوالی داری بیا تو جمع تبیین 😉👇👇
🌿 @tabiin_ir
پرســـ❓ــش
⁉️ چرا با وجود حضور امام علی (ع) در خانه، حضرت زهرا (س) رفتند که در را باز کنند؟
پاســـ🖊ــــخ
1⃣ اولا هدف از این پرسش چیست؟؟! آیا میخواهید فاطمیه را انکار کنید؟؟
طبق روایات صحیح بین شیعه و سنی، تهدید به آتش زدن خانهی وحی، قبلتر توسط عمّال حکومت، انجامگرفته بود و تصمیم بر هتک حرمت به خاندان وحی مسلم بود و این اتفاق افتاد.
📚المصنف لأبي بكر بن أبي شيبة، ج7ص432، ح 37045
2⃣ با توجه به روایات متعدد مبنی بر آوردن هیزم، آتش زدن درب، لگدزدن به درب، مشخص میشود که درب توسط کسی گشوده نشده است، بلکه با زور و ظلم این اتفاق افتاده است.
📚الإمامةوالسياسة، ج 1 ص 16
3⃣ حضرت زهرا (سلاماللهعلیها) برای باز کردن درب خانه نرفتند بلکه برای اینکه حجت را بر جسارت کنندگان تمام و آنها را از درب خانه دور کنند و اینکه شاید با شنیدن صدای حضرت (که دخت نبی مکرم اسلام بودند) خجالت بکشند، به درب نزدیک شدند و با جمعیت صحبت کردند که با شنیدن صحبتهای حضرت، گروهی آنجا را ترک کردند.
«فلما سمع القوم صوتها وبکاءها انصرفوا باکین، فکادت قلوبهم تتصدع وأکبادهم تنفطر، وبقی عمر معه قوم»؛ «وقتی جمعیت صدای ناله و گریه فاطمه سلام الله علیها را شنیدند باحالت گریه برگشتند و عمر با همراهانش باقی ماند.
📚الإمامةوالسياسة، ج1، ص16
خلیفه دوم در ضمن نامه ای که برای معاویه ارسال کرد، می نویسد: «فَخَرَجَتْ فَاطِمَةُ فَوَقَفَتْ مِنْ وَرَاءِ الْبَابِ، فَقَالَتْ: أَیُّهَا الضَّالُّونَ الْمُکَذِّبُونَ! مَا ذَا تَقُولُونَ؟ وَ أَیَّ شَیْءٍ تُرِیدُونَ؟. فَقُلْتُ: یَا فَاطِمَةُ!. فَقَالَتْ فَاطِمَةُ: مَا تَشَاءُ یَا عُمَرُ؟!. فَقُلْتُ: مَا بَالُ ابْنِ عَمِّکِ قَدْ أَوْرَدَکِ لِلْجَوَابِ وَ جَلَسَ مِنْ وَرَاءِ الْحِجَابِ؟. فَقَالَتْ لِی: طُغْیَانُکَ- یَا شَقِیُ- أَخْرَجَنِی وَ أَلْزَمَکَ الْحُجَّةَ، وَ کُلَّ ضَالٍّ غَوِیٍّ»؛ «پس فاطمه پشت در آمد، ایستاد و گفت: ای گمراهان دروغگو چه می گویید و چه می خواهید؟ گفت: ای عمر چه میخواهی؟ گفتم: چرا پسر عمویت تو را برای پاسخگویی فرستاده و خود پشت پرده نشسته؟ گفت: ای بدبخت! طغیان و سرکشی تو مرا از خانه بیرون آورده است تا حجّت و دلیل بر تو و بر هر گمراهی ثابت شود»
📚بحار الأنوار (ط - بيروت)، ج30، ص293
#شبهات_فاطمیه
✍ #میرزاعلیرضاجودکی
جواب سوالاتت اینجاست👇👇
https://eitaa.com/joinchat/252444827Cd259e0f241