eitaa logo
🌛تعبیر خواب🌜
6.1هزار دنبال‌کننده
892 عکس
1.3هزار ویدیو
0 فایل
تعبیر خواب مطابق آیات ،ابن سیرین_امام جعفر صادق_ دانیال پیامبر و .... @sadra_7726
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱🌸🍃💐☘🌹 🌱حکایت شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفت شخصی نزد آن دعا کننده آمد و گفت: آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟ این همه سوز و دعای بی اثر بس است. آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست. در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود: چه شده الله الله نمی گویی مگر از راز و نیاز پشیمان شده ای؟ آن شخص گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی شنوم، بنابراین ناامید شده ام. حضرت خضر فرمود: مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟ همین که الله الله می گویی معنایش این است که جذبه ای خدایی ، تو را خوانده و از جانب معشوق تو را به خود کشانده است. نی، که آن الله تو، لبیک ماست آن نیاز و سوز و دردت، پیک ماست. ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست. پس از این معانی و هشدار، فهمید آن ندا از شیطان است و نباید ناامید از حق شد که این الله الله دلیل راه یابی و پذیرش به آن درگاه است.
🌱🌸🍃💐☘🌹 🌱حکایت شخصی در تاریکی شب، در حال دعا با سوز و گداز الله الله می گفت شخصی نزد آن دعا کننده آمد و گفت: آن قدر الله الله می گویی و جواب نمی شنوی. چرا اصرار می کنی؟ این همه سوز و دعای بی اثر بس است. آن شخص ناامید و افسرده شد و دلش شکست. در عالم خواب حضرت خضر را دید که به او فرمود: چه شده الله الله نمی گویی مگر از راز و نیاز پشیمان شده ای؟ آن شخص گفت: آخر هر چه می گویم، جواب نمی شنوم، بنابراین ناامید شده ام. حضرت خضر فرمود: مگر باید جواب خدا را از در و دیوار بشنوی؟ همین که الله الله می گویی معنایش این است که جذبه ای خدایی ، تو را خوانده و از جانب معشوق تو را به خود کشانده است. نی، که آن الله تو، لبیک ماست آن نیاز و سوز و دردت، پیک ماست. ترس و عشق تو کمند لطف ماست زیر هر یا رب تو لبیکهاست. پس از این معانی و هشدار، فهمید آن ندا از شیطان است و نباید ناامید از حق شد که این الله الله دلیل راه یابی و پذیرش به آن درگاه است. ⚜⚜⚜⚜⚜ @tabirkhabe ⚜⚜⚜⚜⚜
روزی کلاغی در کنار برکه نشسته بود. آب می خورد و خدا را شکر می کرد. طاووسی از آنجا می گذشت؛ صدای او را شنید و با صدای بلندی قهقهه زد. کلاغ گفت:«دوست عزیز چه چیزی موجب خنده تو شده است؟ طاووس گفت:« ازاین که شنیدم خدا را برای نعمت هایی که به تو نداده شکر می گویی» بعد بال هایش را به هم زد و دمش را مانند چتری باز کرد و ادامه داد: «می بینی خداوند چقدر مرا دوست دارد که این طور زیبا مرا آفریده است؟!» کلاغ با صدای بلندی شروع به خندیدن کرد. طاووس بسیار عصبانی شد و گفت:«به چه می خندی ای پرنده گستاخ و بد ترکیب؟» کلاغ گفت:« به حرف های تو، شک نداشته باش که خداوند مرا بیشتر از تو دوست داشته است؛ چرا که او پرهایی زیبا به تو بخشیده و نعمت شیرین پرواز را به من و ترا به زیبایی خود مشغول کرده و مرا به ذکر خود» ─┅─═इई 🌸🌺🌸ईइ═─┅─