⭕️داستان واقعی ویژه مادران ❗️❗️❗️
📌همسایه بالاییمون یه زن و شوهرِ جوونن که #بچه_دار نمیشن!
چندوقتی بود فاطمه خانم میومد دخترمو به #بهونه ای میبرد خونش ...
کل زمانی که دخترم میرفت خونشون صدای #خنده هاش پایین میومد تا زمانیکه #علی آقا شوهرش میومد ، یهو #صدا قطع میشد ،،،
#روم_نمیشد بلافاصله برم دخترمو بیارم ...
تااینکه یروز فاطمه اومد و با #گریه و عصبانیت گفت دیگه دخترتو نفرست بالا چون....😡🤔
🔴 ادامشو حتما دختر دارا بخونن👇
https://eitaa.com/joinchat/4103602930Cbe642b14a0