eitaa logo
معاونت تبلیغ مازندران
2.5هزار دنبال‌کننده
8.8هزار عکس
1.7هزار ویدیو
299 فایل
معاونت تبلیغ حوزه علمیه مازندران معاون تبلیغ استان @Sadeghi313 طرح امین @alimv1361 طرح هجرت @alireza2261396 مرکز آموزش مهارتی @safir1001 فرق وادیان @abdi_sari فضای مجازی @s_reza_hosseini_k بینات @bayenat_mazandran تبلیغ تخصصی @Takhassosii
مشاهده در ایتا
دانلود
🌱خاطره ارتباط با خانواده‌ها با ارسال گزارش ماهانه🌱 ✨من یادم میاد اوایل که رفته بودیم مدرسه بعضی از خانواده ها حس خوبی نسبت به بچه‌های طرح امین نداشتند حتی یادم میاد که یکی از خانواده‌ها برگشت تو روی خودم بهم گفت جای شما اصلاً تو مدارس نیست چون آموزش و پرورش نیرو نداره مجبور از شماها استفاده کنه چون اصلاً نه بلدین نه دوره دیدین، شما درس حوزه خوندین چه ربطی به بچه ها و محیط آموزشی مدرسه دارین ✨واقعا از نوع صحبت کردن اون خانواده تو جمع معلمان دلم گرفت 😔 اما گفتم یه کاری انجام بدم تا اعتماد امثال این خانواده‌ها رو به دست بیارم . ✨حتی خود مدیریت مدرسه دچار چالش برای برگزاری مراسمات بود از جهت هزینه و نداشتن همکاری خانواده‌ها. من با مدیریت مدرسه صحبت کردم و ازشون اجازه خواستم اگه اشکالی نداره کل فعالیت‌هایی که بنده در مدرسه انجام می‌دهم رو در قالب گزارش ماهانه هر ماه یه تاریخ مشخص در کانال مدرسه بارگزاری کنم . ✨اولش دچار تردید بودن اما کم کم در مورد هدفم و اعتمادسازی و شفاف سازی که صحبت کردم قانع شدن و گفتن مشکلی نیست و این اجازه رو به من دادن☺️ و واقعاً هدفم این بود که اعتمادسازی خانواده ها شکل بگیره و اینکه بداند این نیرویی که جدای از آموزش و پرورش هست چه کارهایی واقعا داره تو مدرسه انجام میده. ✨تقریباً بعد از ارسال گزارش ماه دوم بود از همون خانواده‌هایی که معترض بودند پیام‌های بسیار خوبی دریافت کردیم و ارتباط های خوبی شکل گرفت.و جدای از مدرسه هم این ارتباط در فضای مجازی یا کلاس بیرون از مدرسه هم هست ✨حتی تعریف از خود نباشد 😉بعضی خانواده‌ها میگفتن بچه های طرح شما که اینقدر مهارت دارند کاش تدریس بچه ها رو هم به شماها می‌سپردن و حتی بعضیا به شوخی میگفتن ماه 30 روزه اما شما گاها بالای 30 گزارش می‌فرستین و اینجا بود که متوجه شدم تا حدودی الحمدالله موفق بودیم☺️🤲 ✍مبلغه طرح امین سیده زینب صادق زاده-فریدونکنار 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌼یک روز خاطره انگیز با پدران معلمان 🍀از آنجایی ک برای روز مادر و روز زن میخواستیم مدرسه جشن بگیریم و از معلم های خانمی که در مدرسه بودند و از دانش آموزان مثل فرزندانشون مراقبت می‌کنند، قدردانی و تشکر کنیم، با وجود حادثه کرمان و شهدای آن نتونستیم اجرا داشته باشیم 🍀حتی نتونستیم از مادر مدرسه هم تشکر کنیم☹️ تو دلم بود ک چطور بتونم ی جشن بگیرم و کاری انجام دهم تا ی غافلگیری داشته باشم 🤔🤔 تا اینکه ب فکرم رسید که در میلاد آقا امام علی علیه السلام کاری انجام دهم🤩 و جشنی باشکوه و به یاد ماندنی هم برای دانش آموزان و هم معلم ها باشد 🍀آنجا بود ک به فکرم رسید 😵‍💫😵‍💫از پدران معلم ها دعوت کنم برای روز جشن تا معلم ها رو غافلگیر کنم🤠😎 حالا چطور شماره ها رو بگیرم ؟🥴 از معلم ها خواستم ک شماره یکی از نزدیکانشون و برامون بفرستند تا ی موقع هایی کاری داشتیم خبر بدیم اونها همدیگه رو حساب اعتمادی ک ب من داشتند نپرسیدن چرا میخوای ؟ شماره ها رو دادند😍 بالاخره به هر زحمتی بود به خانواده ها اطلاع دادیم 💪💖 🍀دوتا از خانواده ها پدر هاشون در قید حیات نبودن😓 صحبتی که با همسرانشون شد تصمیم گرفتم ک ب پدر شوهرهای اونها بگیم و دعوتشون کنیم ، از برادر بزرگتر یک معلم هم دعوت کردیم ک بیاد، میدونستم که یک معلم بعد فوت پدرشون به این برادر ارادت خاصی داشتند شماره برادرش و پیدا کردم و تماس گرفتم ☺️ داداششون گفتند کاری دارند نمیتونن بیان اینجا بود که ی کم ناراحت شدم😔 تو دلم گفتم مولا جان خودتون درست کنید سپردم به خودتون 🥰ادامه داد ولی به خاطر خواهرشون هم که شده میام 🤗 🍀تا رسید با روز موعود☺️ به مدیر گفتم زنگو ی ربع دیرتر بزند تا معلم ها کلاس باشند و کار ما خراب نشود همچنان ک به ساعت نزدیکتر میشدیم آشوب در دلم بیشتر میشد😬 هی میگفتم یا علی خودت کمک کن جشنمون عالی برگزار بشه 💙💥 🍀همه پدرها🤠 یکی یکی تشریف آوردن تو دفتر ازشون پذیرایی کردیم زنگ جشن و زدیم همه آماده شدند برای جشن همه چیز محیا شده بود 🥰 ابتدای مجلس بعد خواندن قرآن و سرود ملی 🇪🇬ی شاخه گل رز🌹 به همه همکارا ن تقدیم کردم و گفتم این هدیه تقدیم شما با عشق😍 کلی ذوق کردن از اینکه هدیه گرفتند روز ولادت مولا بهشون گفتم چشماتون ببندید میخوام غافلگیر بشید🤗 با شوخی و خنده چشماشون و بستند😅 همین زمان آهنگ پدر و گذاشتم و از 🤠پدرها خواهش کردم برن دست دختراشون و ی معلم مرد داشتیم دست پسرشو بگیرن که غافلگیر بشن 🍀پدرها به محض ورود وقتی ک جلو رفتند یکی یکی با دیدن چنین صحنه ای ذوق و اشک شادی از چشماشون جاری شد، دستشون و تقدیم کردن به پدرانشون 🤠و بوسه بر دستان پدر زدند و جالبتر از همه جیق و ذوق اون معلمی بود ک پدر نداشت و برادرش اومده بود 🥰 یک معلمی دیگه ای ک پدرشون در قید حیات نبودند وارادت خاصی ب پدر شوهرشون داشتند قرارشد پدر شوهرش بیاد ولی مادر شوهرشون مریض شدند و نتونستند بیان 😔 گریه میکردند 😭نه اینکه کسی نیومدند نه، گریه شون ب خاطراین بود ک پدرشون چ زود از میانشان رفتند😔 🍀برنامه ما ادامه پیدا کرد توسط دوگروه سرود یکی پایه چهارم که سرود جانم علی بود و دیگری پایه ششم ک سنگ کاغذ قیچی بود .هر دو اجرا عالی بود ☺️ و مولودی خوانی توسط روحانی آقای گرجی زاده و اجراهایی ک بچه ها داشتند مثل زندگینامه حضرت علی علیه السلام بیان حکایت ها و قصه ها و یک بند از نهج البلاغه آخر برنامه هم تقدیر و تشکر شد از مادر مدرسه ب همراه شاخه 🙏🌹و هدیه ای که هم دل مادر مدرسه شاد شد 🤗 🍀بعد مراسم همه معلم ها و مدیر از من تشکر کردند ک چنین غافلگیر شدن هر کدومشون میگفتن ما تو این چند سال این چنین غافلگیر نشدیم خیلی خیلی ازتون ممنونیم خانم دیده ور زحمت کش یک معلمی ک سال آخرش بود گفت : با این حرکت شما جواب زحمات چند سالم و گرفتم 💖 🍀خدا رو شاکرم🙏🙏 ک ی روز به یاد ماندنی و خاطره انگیز برا همکاران داشته باشم در روز جشن مولا 👑که در واقع روز پدر ما بچه شیعه هاست برا همه به جا ماند 🙏💖 ✍️مبلغه طرح امین سمیه دیده ور-فریدونکنار کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌺خاطره دوست خوب🌺 🌱گاهی اوقات اگر معلم پایه‌ای دیر می‌رسه تو این فرصت کوتاه چند دقیقه ایی استفاده می‌کنم سعی می‌کنم برای بچه‌ها تلنگر داشته باشم. گاهی هم چون زمان نیست در حد نوشتن رو تخته میشه مطمئنا بچه ها ذهنشون درگیر میشه و فکر میکنن🤔 🌱 یک روز مدرسه رفتم تو کلاس دانش آموزان داشتند موشک درست می‌کردن نشستم پیششون با هم درست کردیم و ساعت تفریح که شد صدام زدن خانم مربی میاین با هم تو حیاط موشکی که درست کردیم پرتاب کنیم واقعاً براشون این موضوع جذاب بود و داشتن تلاش می‌کردن نوع پرتاب و سرعت گرفتن بهم آموزش بدن و حتی ساعت تفریح بعدی هم یه موشک مخصوص برای من درست کردن 😂 اینجا بود به خودم گفتم حتی کارای کوچیک هم می‌تونه برای این بچه‌ها جذاب باشه و لذت ببرن ☺️ 🌱یکی از همین روزا که معلم پایه ششم نیومده بود از فرصت استفاده کردم رفتم تو کلاس بدون هیچ مقدمه‌ای فقط نوشتم ویژگی‌های دوست خوب دیدم کم کم هر کسی داره یه کلمه‌ای میگه یکی میگه 🌻رازدار 🌻مهربون 🌻با ادب 🌻راستگو 🌻امانت دار 🌻مارو به راه راست هدایت کنه 🌻تو سختی‌ها کنارم باشه 🌻عیب جو نباشه 🌻مارو دوست داشته باشه بچه‌ها هر کلمه‌ای که می‌گفتند من رو تخته یادداشت می‌کردم و تقریباً کل تخته پر شده بود و گفتم بهشون یه چند دقیقه‌ای فکر کنید به نظر شما تو ذهن😇 شما کدوم دوستتونه که این ویژگی‌ها رو داره یا می‌تونه بخش زیادی از این ویژگی‌ها رو در خودش داشته باشه آیا شما دوست خوبی هستین؟ 🌱تا اینکه آقا رضای کلاس بلند شد و گفت خانم مربی من یکی رو می‌شناسم که همه این ویژگی‌ها رو با هم داره پسرای کلاس یکی یکی داشتن اسم همکلاسی ها رو میگفتن🤔 محمدرضا رو میگی محمد مهدی پارسین حسام محمدیاسین تا اینکه آقا رضا بلند شد خیلی قاطع اومد جلو گفت یکی رو می‌شناسم که همه این ویژگی‌ها رو داره و اونم خداست 😍 🌱اون خداست که هر موقع هم که دلمون بخواد می‌تونیم باهاش حرف بزنیم و بهش اعتماد کنیم و درد و دل کنیم، خواسته هامون رو بگیم و ازش بخوایم 🌱تو همین حین آقا طاها بلند شد و گفت خانم مربی توجه کردین رضا یا حرف نمی‌زنه تو کلاس یا وقتی حرف می‌زنه حرفای قشنگی می‌زنه 😉 منم گفتم برای سلامتی آقا رضا که اینقدر حرف های قشنگی میزنه یک صلوات بفرستید☺️ ✔️اینجا بود که یه لحظه به فکر رفتم و یاد حرف حضرت آقا افتادم که فرمودند: نوجوان و جوان امروز بر خلاف نوجوان و جوان قدیم یک عنصر بالغ و عاقل و خردمند و صاحب تفکر و تحلیل است و این به برکت انقلاب اسلامی به وجود آمده است 🇮🇷 ✍مبلغه طرح امین سیده زینب صادق زاده-فریدونکنار 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
📗نمایشنامه باموضوع نبوت زهرا : یک روز قرار شد که با خانم معلم و دوستام بریم کوهنوردی 🏞. آخه خانم معلم گفته بود که بالای قله کوه چشمه آب گوارایی هست که مانند نداره⛰ . اونجا گل های رنگارنگی هست که ازدیدنش خیلی لذت می بریم🥀💐🌾🌷🍀 . اونجا انواع میوه های خوشمزه هست 🍊🍐🍌🍉🍇🥥🍏🍒. علی : آره بچه ها خلاصه ما هم دلمون آب شد برای این که بریم اون قله راببینیم👀 . زهرا : بچه ها قبل از این که بریم خانم معلم به ما گفت که فقط حواستون باشه مسیری که داریم میریم طولانیه🛤 و شما هم از جمع ما دورنشید اگرنه گم می شید . 🌁 علی : بچه ها ماهم گفتیم چشم و راه افتادیم ورفتیم🚶🚶🚶 .تا این که وسط های راه چشم من وزهرا افتاد به دوتا پروانه ی خوشگل🦋🦋 . دنبال پروانه ها رفتیم . از خانم معلم غافل شدیم . یک دفعه به خودمون اومدیم ودیدیم که خودمون تنها هستیم . وخانم معلم وبچه ها نیستند. 🚶‍♀🏃‍♂ علی : آبجی یادته که تواون روز چقدرگریه کردی؟ 😭 زهرا : آره داداشی ولی تو اصلا گریه نکردی. علی : یادته بهت گفتم بیا باهم دعا کنیم که مارا پیدا کنند؟🤲🤲 زهرا :بله داداشی . ما هم دعا کردیم و منم دلم قرص شد ودیگه گریه نکردم .🙂 خوب بچه ها می خواهید بدونید بعدش چی شد؟ .... همون موقع بود که صدای خانم معلم وبچه ها را از توی کوه شنیدیدم که می گفتند : زهرا ... علی ...🗣🗣 علی : ماهم رفتیم به سمت صدا.... زهرا : دیدیم خانم معلم وبچه ها اون طرف کوه بودند و باهاشون دست تکون دادیم وگفتیم که ما اینجاییم 👋👋. علی : این قدر خوشحال شدیم که این دفعه اشک شوق از چشمامون اومد.😊😢 فهمیدیم که خدا دعای مارا اجابت کرده.🤲👌 زهرا : خانم معلم گفت : بچه ها نگفتم که اگر بین راه از من غافل بشید گم می شید ؟ منم گفتم : بله خانم معلم حق باشما بود ما باید حواسمون را بیشتر جمع می کردیم.👁👁 علی : خلاصه این که این دفعه حواسمون به راه خانم معلم بود واز مسیرمون جدا نشدیم تااین که رسیدیم به قله .🌄 زهرا : وای علی یادته چه قله ی قشنگی بود ؟ به نظرم قله ی خوشبختی که می گن همین بود.🏔 علی : آره من که اصلا تاحالا جای به این قشنگی ندیده بودم🌈 . چه گل های قشنگی🌺🌹🌸🌷🌾🥀🌼🌻 زهرا : چه آب زلالی 💧 علی : چه پرنده های زیبایی 🕊🦃🦩 زهرا : عجب پروانه هایی داشت حتی از پروانه هایی که اون پایین دیدیم هم قشنگ تربودند ...🦋🦋🦋 زهرا : ما اون روز متوجه شدیم که اگر به حرف رهبر وراهنمای خودمون گوش ندهیم راهمون را گم می کنیم.👂🛣 بچه ها راهنمای مسلمان ها کیست ؟..... آفرین، پیامبر اکرم (ص) علی : بچه ها اگر به حرف پیامبر گوش بدهیم به قله ی سعادت وخوشبختی می رسیم یا نه ؟👂👂 🌄 .... زهرا :آفرین حالا بگید ببینم پیامبر بزرگوارما چه راه های خوبی را به مانشون داده ؟ ...🛣🛤 آفرین نماز ارتباط باخدا روزه گرفتن خوش اخلاق بودن دعوا نکردن فحش ندادن غیبت نکردن و....🧎🕌🙋‍♂🤝😊 علی :خوب حالا اگر به حرف پیامبرمون گوش ندیم چی میشه ؟ ... بله. به قله ی خوشبختی نمی رسیم . خوب اگر از کاربدمون پشیمون شدیم باید چی کارکنیم ؟ ...😔 باید توبه کنیم یعنی بگیم خدایا ببخشید که اشتباه کردم و دیگه تکرار نمی کنم.🤲😢☺️ ✍مبلغه طرح امین زینب رضاقلی محمودآباد 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌱یک روز خاطره انگیز با فرشته‌ها🌱 امروز روز خوبی و خاطره خیلی خوبی برام‌ اتفاق افتاد. خانم مدیر به من گفت معلم کلاس اولی نیستند شما میرین به کلاس شون من هم خیلی خوشحال شدم وارد کلاس شدم‌ بچه ها بلند شدند بلند گفتند سلام‌ چه حس خوبی بود اومدند پیش من خانم این شعر رو میشه بخونیم بعدش خواندیم یک لحظه رفتم‌ دانش آموز بدو آمد خانم معلم مهدیسا دست ریحانه رو گاز گرفت من گفتم بیاین هر دو بریم دفتر بعدش بچه‌ها دور من جمع شدند به همه شون گفتم مهدیسا خیلی کار بدی کرده خدا آدم‌های بد رو دوست نداره درسته همه گفتن بله یکی گفت خانم خدا می‌بره جهنم حالا همه مون بیابم مهدیسا رو‌ ببخشیم همه گفتن خانم معلم هزار بار بخشیدیم اما تکرار می‌کنه من هم گفتم دخترای خوبم ما باید با هم دوست باشیم مهدیسا دخترم از دوستت معذرت میخای بهش بگو دیگه اذیت نمیکنم. خیلی برام لحظات شیرینی و لذت بخش با فرشته های کوچولوها بودم‌ بعدش به عکس گرفتیم و زنگ‌ تفریح شده و رفتتد. ✍مبلغه طرح امین زهرا ولی زاده_نکا 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🍀 وقتی مدیر و بچه ها و والدین؛ مربی طرح امین را غافلگیر میکنند😢😢 سال دوم تجربه ام به عنوان مربی طرح امین تو مدرسه ابتدایی تربیت بود. 🍀هفته امور تربیتی بود .مدرسه ما معاون و مربی پرورشی نداشت.علاوه بر کارهای طرح امین کارهای پرورشی هم به عهده من و مدیر مدرسه بود. 🍀مدیر گفت یه جشن برای هفته امور تربیتی بگیریم و از بچه هایی که در قسمت پرورشی فعال بودن تقدیر و تشکر کنیم🎁🙏🙏. من با خودم گفتم ما که مربی پرورشی نداریم نگیریم اشکالی نداره.مدیر اصرار داشت که بگیریم .جزء فعالیت‌های ما حساب میشه . 🍀بالاخره تمام برنامه ها ؛تزیینات آماده شد .بچه ها برای اجرای سرود و نمایش و طنز و مسابقه آماده شدن.برنامه به بهترین شکل اجرا شد . منم به هوای این که برنامه تمام شده وسایل را جمع کنم.انتظاری از هیچ کدوم از عوامل مدرسه برای تشکر نداشتم خاصیت طرح امین و جهادی بودن به انتظار نداشتن است . 🍀همین که مشغول کار خودم بودم که برنامه تمام شد خواستم وسایل را جمع کنم .یکدفعه دیدم خانم مدیر و مادرهای انجمن رفتن بیرون و معلمها هم آماده شدن که برن دفتر یهو دیدم مدیر مدرسه با مادرهای انجمن با کیک و کادو و گل و فشفشه🎁🎉💐💐🎂 اومدن داخل و این برای من قشنگترین غافل گیری بود تمام صورتم پر اشک🤩🤩😭😭 شد. روی کیک 🎂هم عدد۲ گذاشته بودن به نشانه دومین سالی که طرح امین دارن. و بچه‌های 🧕🧕🧕پایه ۴ ؛ ۵ و ۶ به نمایندگی از تمام بچه‌های کلاسشون جداگانه برای تشکر و قدر دانی هدیه گرفته بودن. اون روز قشنگترین روزم بود چون اصلا انتظارشو نداشتم که تونسته باشم تو دل❤️❤️ بچه‌ها و معلم های مدرسه و خانواده‌ها جا باز کنم. اون روز بخاطر طلبه بودن و طرح امین بودنم افتخار کردم و از این که بچه‌ها خانواده‌ها معلم ها منو پذیرفتن و کنار خودشون مثل یه همکار می دیدند و در کارها مشورت میگیرن خدارو شاکر بودم.🌱 ✍مبلغه طرح امین معصومه حاجیان گلوگاهی-شهرستان گلوگاه 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌼یادواره شهدای مدرسه🌼 از سه هفته قبل از برگزاری مراسم در تدارک آماده کردن دکور یادواره شهدا و رزق شهدایی و…با کمک دانش آموزان بودیم. در این فکر بودم که چه طور و از چه چیزی استفاده شود تا بتوانم این مراسم را در ذهن دانش آموزان حک کنم. چون مقطع دوم متوسطه بوده و معمولا دانش آموزان به تیپ و قیافه در این سن بسیار اهمیت میدهند به این فکر افتادم از عکس شهدایی استفاده کنم که به تیپ و قیافه خود بسیار اهمیت میدادند و آراسته بودند و دارای مراتب تحصیلی عالی بودند، از این رو درکنار عکس شهدا ، از عکس شهید بابک نوری نیز استفاده کردم، که علاوه بر ظاهری آراسته، مسلط به زبان انگلیسی و فرانسه بود و در مراسم کلیپی از این شهید را نیز پخش کرده بودم که تقریباً همه دانش آموزان میخ کوب کلیپ شده بودند و‌بعد از پایان مراسم گروه گروه به اتاق پرورشی آمده و میپرسیدند ، خانم باورمون نمیشه که این تیپ و شخصیت و آدمها و با این مدرک تحصیلی هم حاضر هستند برای دفاع از وطن و دفاع از حرم حضرت زینب(س) از جان خود هم بگذرند.🌼 حتی ریاست محترم آموزش و پرورش هم بعد از مراسم به معاونت محترم تبلیغ گفته بودند که کلیپی که پخش شد بسیار خوب بود. دوروز بعد ازیادواره شهدا، عده ای از دانش آنوزان در فضای مجازی عکس شهدا را در پروفایل خود گذاشته و اسکرین شات های خود را برای من ارسال می کردند و میگفتند خانم ما از اون روز تا الان متحول شدیم و داریم زندگی نامه شهدا رو مطالعه میکنیم. 🌼خوشحال شدم که توانستم راهی برای آشنایی بیشتر دانش آموزان با شهدا داشته باشم . 🌼بهترین راه برای نفوذ در قلب دانش آموزان در این مقطع این است که از طریق راه خود آن ها وارد بشیم تا بهتر پذیرا باشند.🌼 🔹 معاونت تبلیغ وامور فرهنگی شهرستان محمودآباد 🔸مبلغه طرح امین خانم حیدری- محمود آباد 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌱نمایشنامه حکمت بیماری در بیان امام سجاد علیه السلام زهرا : مامان بزرگ جون چرا ماسک زده ای ؟ 😷 مادربزرگ : به خاطر این که من بیمارشده ام ونمی خواهم توهم مریض بشی گلم 🤧. راستی توهم باید ماسک بزنی.😷 زهرا : چشم مادربزرگ جون . راستی شما چرا هرموقع سرفه می کنی😮‍💨 خداروشکرمی کنی ؟🤲 مادربزرگ : دختر گلم چرا خداراشکرنکنم ؟ این مریضی باعث می شه که به یاد سلامتی روزهای قبل خودم بیفتم💪 و به خاطر اون نعمتی که داشتم خدارا شکرکنم . زهرا : چه جالب پس به خاطر نعمت های قبلی هم باید خدارا شکرکنیم . بله نازنینم . من خدا را شکرمی کنم که الان که مریضم خدای مهربون برایم جایزه ای دربهشت درنظرگرفته💐 🎁که می خواهد به من بدهد . زهرا : جایزه دیگه برای چی ؟🎉❔❓ مادربزرگ : مگه نمی دونی زهرا جون اگر ما درسختی های زندگی صبور باشیم🤕🤒 و غرغر نکنیم و خدارا شکرکنیم🤲 خدا به خاطر صبرو تحمل ما پاداش بزرگی برامون درنظر می گیره. 🎁 زهرا : چه خوب من این را نمی دونستم . مادربزرگ : من خدارا شکر می کنم که این بیماری باعث می شه اگر خطایی از من سرزده😓 خدا من را ببخشه 🌦. زهرا : مادربزرگ کفاره گناهان که می گفتید اینه ؟💦 مادربزرگ : بله عزیزم . یکی از کفاره گناهان همین بیماری است . زهرا : خوب اگر دارو مصرف نکنیم چی ؟💊 این طوری بیشتر مریض میشیم و بیشتر خدا بهمون جایزه می دهد.🎁🎁 مادربزرگ : نه عزیزم اتفاقا باید داروهامون را سروقت مصرف کنیم 🕐. اگر ما خودمون عمدا خودمون را مریض کنیم یا مریضی خودمون را طولانی بکنیم و داروهامون را مصرف نکنیم گناه بزرگی مرتکب می شیم🤯🥶 . پس حواسمون باشه که به خودمون هم ظلم نکنیم چون توی روز قیامت خدا ازمون می پرسه که با بدن خودمون چی کارکردیم ؟ 🤔 مادربزرگ جون من امروز ازشما چیزهای خیلی خوبی یادگرفتم . ازتون ممنونم.😊 راستی این شکرکردن را شما از چه کسی یاد گرفتید؟ مادربزرگ : نوه ی گلم من همه ی این ها را از امام سجاد ( ع ) یادگرفتم . ایشان وقتی که بیمار می شدند این گونه با خدای مهربون رازونیاز می کردند ؛نیایش های قشنگ امام، درکتاب صحیفه سجادیه است.موافقی از این به بعد صحیفه ی سجادیه راروزی یک صفحه با هم بخونیم ؟📜 زهرا :بله من خیلی دوست دارم که چیزهای بیشتری ازایشان یاد بگیرم .📜 ✍مبلغه طرح امین زینب رضاقلی محمودآباد 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌱خاطره از تبلیغ در ساحل شهر سرخرود در ایام عید نوروز ۱۴۰۳ روز اول تبلیغ که وسایل رو همه چیدیم که بیام کار رو شروع کنیم اول بسم الله یه خانمی با دوچرخه داشت داخل ساحل دور میزد همینکه چشم اش به ما خورد اومد سمتمون. من فکر کردم سوال داره از همونجا شروع کرد به حرف زدن وقتی به ما رسید گفت جمع کنید از اینجا برید دیگه حرف شما آخوندا برا ما خریدار نداره و چندتا توهین هم کرد.من فقط حرفاشو گوش کردم چیزی نگفتم.سر آخر خودش خسته شد بهم گفت چرا حرف نمیزنی جواب نمیدی. من گفتن ما از حوزه علمیه اومدیم که بخشی از تفریحات شما و فرزندان شما باشیم فعلا کاری به این حرفا نداریم یه مقدار براش صحبت کردم گفتم چند دقیقه برنامه ی ما روبین.بعد دیدم اونجا وایستاده و از برنامه های که اجرا میکردیم خندید.ما هم یه تبرک از فرش امام رضا علیه السلام بهش دادیم.خلاصه از ما تشکر کرد و رفت. ✍مبلغ طرح هجرت حامد شکری روستای معلم کلا 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌱خاطره ای از تبلیغ در اردو با شرایط سخت امروز یک اردوی خارج شهری داشتیم اول صبح با ۹ ماشین بچه هارا راهی کردیم و قاعدتا در هرماشینی باید یک معلم می‌بود و من هم طبق روال وارد ماشین پایه چهارم شدم در ابتدای حرکت گفتم برای اینکه با کارهامون امروز دل امام زمان و شاد کنیم و با سلامت کامل از مبدا به مقصد برسیم صلوات بفرستین بعد از صلوات ذره ذره سرو صدا و خوانندگی شروع شد و از راننده خواستن تا آهنگها رو شروع کنه بلافاصله و سریع گفتم بچه ها چرا آهنگ و ضبط بیاین یه کار بهتری بکنیم گفتند چه کاری گفتم من مشاعره بلدم ببینم کی میتونه با من مشاعره کنه تا حدودی با بچه ها با شعر و حتی ضرب المثل پیش رفتیم که خدارو شکر نصفی از راه سپری شد و بعد شروع کردم یه خاطره از بچگی های خودم و به اردو رفتم و تعریف کردم و چون جنبه طنز داشت بچه ها شروع کردن به ... و خدارو شکر راه سپری شدو شروع کردن به رسیدیم و رسیدیم کودکانه خواندن و من هم تشویقشون میکردم و انرژی‌انرژیهاشون مضاعف میشد بعد از پیاده شدن دیدم واویلا ماشینهای دیگه از بس آهنگ های مبتذل بود بچه ها از حرکات موزون سیر نشده و حتی پیاده نمیشدن واقعا تاسف خوردم پیش معلم هارو به راهم ادامه دادم بعد از استقرار دانش آموزان دیدم دونه دونه مقنعه هارو کامل در میارن و رفتم و تذکر دادم،من مخالفت و اونها می‌گفتند به بچه ها سخت نگیرین همون حرف های عولم پسند یکروزه و بزارین شاد باشن به یه ساعت نکشید که مانتوها هم درآورده شد برگشتم و رفتم پیش بچه ها ودوستی و عکس و خوردن غذا پیششون و ازشون خواستم تا رعایت کنن و بعد هم بهشون گفتم یه ساعت دیگه اذان هست و موقع اذان آماده بشین تا نمازجماعت بخونیم گفتند همه باید بیایم ،؟ گفتم هرکی دوس داره جماعت بخونه من منتظرشم تا ببینمش و ببوسمش موقع اذان و نماز عده ای برای نماز جماعت آمدند و نماز برگزار کردم همه رو آخرنماز درآغوش گرفتم و براشون از وقتی که امروز و اینجا به نماز و خدا دادند تعریف کردم و از مهربونی خدا و دوس داشتن خدا باهاشون صحبت کردم و اسم های همه رو نوشتم و گفتم از طرف من جایزه خوبی دارین خوشحال و خندان رفتن به بقیه گفتن و .... موقع برگشت رفتم خیلی جدی به تمام راننده ها تذکر دادم و خودم سوار ماشین پایه ششم شدم اول که رفتم بچه ها به راننده گفتن تا ضبط و آهنگ و شروع کنه که راننده با برخورد جدی منو دیده بود گفت ضبط خرابه گفتم خداروشکر دیدم بچه ها گفتن خانم باباپور ما میتونیم خودمون آهنگ بخونیم گفتم جمعی و باتوجه به در نظر گرفتن شخصیتتون بخونین گفتند یعنی چی؟ گفتم بارها بهتون گفتم متن و حرفی که می‌خواین بزنین و بخونین اول فکر کنین یا اینکه معنی خوبی بده دیدم شروع کردن به خوندن و بالاخره رسیدن به غیرمجاز گفتم شروع کردم از ماجراهای حاج صادق براشون تعریف کردن اگه بدونین چقدر براشون جذاب بود و محو صحبتهاشده بودن و به همدیگه میگفتن پس تکلیف ما چی میشه و .... تا به اینجا رسید که راننده هم راجع به حاج صادق سوال می‌پرسید خوشبختانه جوری صحبت طولانی شد که دیدم دم در مدرسه هستیم و راننده موقع پیاده شدن گفته بود کاش همه ی معلم ها مثه شما بودن و ... رفتم توفکر دیدم روز سخت داشتم و درراه برگشت نگاه امام زمان بود که اصلا متوجه طولانی بودن مسیر نشدم و... خدارو شکر بابت امروز و همه ی روزهایی گذراندم و خواهم گذراند. ✍ مبلغه طرح امین دبستان شاهد دختران خانم باباپور 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🌱یکسال با پروانه ها 🍀خاطره وقت نمی‌شد وارد همه کلاسا بشم، وارد بعضی کلاسا هم که می‌شدم انگار حرفام روشون اثری نداشت. بعضی از اون‌ها علاقه‌ای به شنیدن و عبرت گرفتن نداشتن و بعضی دیگه تو کلاس ساکت می‌نشستن، انگار که از گفتن عقیده‌ و افکارشون توی اون جمع می‌ترسیدن و یا نه، می‌دونستن قرار نیست بچه‌ها گفته‌هاشونو درک کنند. روزای اول با سختی می‌گذشت، زمانی که تموم نمی‌شد و بچه‌هایی که حرف زدن باهاشون انرژی می‌برد و حس ترس می‌آورد؛ حس ترس راجع به آینده اونا، حس ترس بابت این‌که می‌تونم تو مدرسه‌ای با سیصد و خوردی دانش آموز بچه‌ها رو هدایت کنم؟ می‌تونم جشن‌ها رو طوری برگذار کنم که همه راضی باشن؟ میشه موقع نماز بچه‌هایی که میگن سال‌های گذشته پاشونو تو نمازخانه نمی‌ذاشتن تو صف نماز بایستن؟ صدای خندشون تو نمازخانه بپیچه؟ اوایل ورودم به مدرسه بچه‌های زیادی باهام خوب نبودن امّا الان طوری شده که اونایی که بهشون میگم بهم نزدیک‌ترید معتقدند باید واسه صحبت باهام از منشی وقت بگیرن،☺️☺️! نمی‌دونم این نزدیکی به بچه‌ها از کجا استارت خورد، ازبیرون رفتن درساعات غیر مدرسه وایجاد رفاقت و صحبت باهاشون؟ مهربونی کردن؟ نمازخانه؟ یا هم اعتکاف... ! واما اعتکاف،🥰🥰 زمانی که خدا نگاه ویژه‌ای به بچه‌ها و من انداخت، گریه‌هاشون برای بی‌بی زینب و برادرشون حسین«ع» و یا شادی تولد امیرالمومنین«ع» بود که بعد اعتکاف تغییرات توشون آشکار بود، دخترایی که تو مدرسه و بیرون نمیگم بی‌حجاب، بدحجاب بودن حالا داشتن سعی می‌کردن دوستاشون هم بیارن توی این مسیر، دخترایی که با آهنگ مست نجف عاشق باباشون علی می‌شدن. یکی‌شون برام نوشته شاید اگه من تو این راه نمی اومدم دوستان من هم توی این راه قرار نمیگرفتند، شاید امسال این‌قدر براش شیرین رقم نمی‌خورد، شاید نمی‌تونست این‌قدر به اهل بیتش احساس نزدیکی پیدا کنه، شاید از خودش و خداش دور می‌شد... . یا شاید جشن‌هایی که دیدم نه خودم بلکه بچه‌ها هم واسه آماده شدن‌شون زحمت کشیدن، مسابقه‌ای که سنگی از حرم حسین«ع» رو بهمون هدیه دادن😍😍. باور گذشتن اون روزا سخته😔😔، روزایی که با بچه‌ها و گاهاً تنها صبح روز تعطیل تو مدرسه بودم یا بعد مدرسه تا ساعت پنج توی مدرسه می‌موندم صدای جیغ و خنده بچه‌ها واسه بازی فوتبال به راه بود، یکی با دست رنگی روی پارچه طرح می‌کشید و یکی دیگه بابت طولانی شدن روند کار غرغر می‌کرد واین روند کار تاجایی پیش رفت که امام زمان چند تا از سربازاشون رو ازبین این دختران متحول شده انتخاب کردن و این نظر کرده ها راهی حوزه شدن ومن مطمئنم عاقبت بخیر میشن وهمین برای من کافی است. سال تحصیلی رو به پایانه😔😔😭😭 و بعضی از اون بچه‌ها پایه ی نهم هستن، این یعنی دیگه صدای قهقهه‌شون، دنبال هم دویدن‌شون، سورپرایز روز معلم‌شون، گریه‌هاشون، ناراحتی‌هاشون توی این مدرسه نیست. میرن تو یک مدرسه دیگه و تا ابد خنده‌های این روزا و گریه‌هاشون تو بغل هم یادشون می‌مونه. می‌دونم هنوز بعضی بچه‌ها نسبت به من گارد دارند، نمی‌خوان چشماشون رو باز کنن... من هنوز با این بچه‌ها کار دارم. تا الان ول‌شون نکردم از الان به بعد هم توی این مسیر به عنوان یک دوست راهنمایی‌شون می‌کنم. نسل‌ اونا نه، همه نسل‌ها نیاز به راهنمایی دارن، نیاز به یک دوست دارن که از تجربه‌هاش استفاده کنن، نمیشه و امکان پذیر نیست که یک آدم بخواد بیاد همه کارها رو تجربه کنه. ✨من بهترین دوست شان باقی خواهم ماند✨ ✍مبلغه طرح امین زهرا صادقی 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0
🧩محتوا ویژه اجرا برنامه کودک و نوجوان 🎓موضوع: احکام نماز جماعت 🧍‍♂️رده سنی: نوجوان 🎯هدف کلی: در اين درس دانش آموزان با برخي از احکام نماز جماعت و اهميت آن آشنا مي شويد. 🥇اهداف جزئی: دانش آموزان در اين درس با موارد زير آشنا مي شوند: 1️⃣ مستحب بودن نماز جماعت 2️⃣ اهميت شرکت در نمازهاي جماعت 3️⃣ مقدار ثواب نماز جماعت 4⃣آثار نماز جماعت 📌هدف رفتاری: از دانش آموزان انتظار مي رود بعد از پايان درس در نماز جماعت شرکت کنند. 🔗روش هاي مناسب تدريس 1. توضيحي . 2. فعال(پرسش و پاسخ و جدول و..) 🧮رسانه هاي آموزشي کارت 📉شروع به نام خداوند بخشنده مهربان سلام عليکم، حالتان خوب است؟ يک بحث بسيار مهم و مفيدي داريم براي اين که بدانيد در چه موردي گفت و گو مي کنيم ابتدا چند سوال از شما مي پرسم حاضريد؟ آماده ايد؟ دشمن تاريکي ها چيست؟ نور در روايت آمده است که وضو نور است و وضو نور علي نور. امام خميني (ره) چه چيزي را سنگر مي دانست؟ نام پيامبري که مردم را به خدا پرستي دعوت کرد ولي آن ها او را در آتش انداختند چه بود؟ ابراهيم (ع) ضد زشتي چيست؟ زيبايي با اتصال حروف اول اين کلمه ها چه کلمه اي به دست مي آوريم؟ نماز خوب. يک سوال بهترين نوع نماز خواندن چيست؟ نماز جماعت من يک مثال براي شما بزنم – اگر يک باغ داشته باشيم پر از درخت سيب! سيب هاي درشت و قرمز آبدار حال وقت چيدن آن هاست. اگر تنهايي بخواهيم سيب بچينيم ممکن است مثلا 100 کيلو سيب برداشت کنيم ولي اگر دو نفر باشيم به مقدار بيشتري سيب خواهيم چيد ولي اگر يک گروه بزرگ شديم و با هم محصول را برداشت کنيم مقدار بسيار زيادتري سيب خواهيم چيد. نماز جماعت همين طور است. ✅1 اگر يک نفر به اقتدا کند ثواب نماز 150 برابر مي گيردد از اين جا نتيجه مي گيريم اگر دو نفر هم باشند مي توانند نماز جماعت را تشکيل دهند. ✅ 2 اگر دو نفر به امام جماعت اقتدا کنند ثواب جماعت 600 مي شود و اگر 10 نفر به امام جماعت اقتدا کنند ثواب آن ها بي نهايت مي گردد که اگر همه آسمان ها کاغذ شود و همه درختان قلم و همه درياها مرکب شوند ثواب يک رکعت آن را نمي توانند بنويسند. راستي چرا اين قدر نماز جماعت اهميت دارد؟ چه کسي مي تواند بگويد؟ - با خبر شدن مسلمانان از حال يکديگر - ايجاد دوستي و برابري و برادري در بيان مردم - پيدا کردن دوست هاي خوب مسجد - متحد شدن مردم در مسجد و... در زمان قبل از انقلاب دانشجويان به روش هاي مختلف با شاه مبارزه مي کردند ولي يکي از بهترين تکنيک هاي آنان نماز جماعت خواندن در مسجد دانشگاه بود آنان در شروع نماز پس از اين که امام جماعت تکبيره الاحرام را مي گفت با هم يک صدا و با صداي بلند مي گنند : الله اکبر اين هماهنگي گارد شاهنشاهي را خيلي به زحمت مي انداخت. پس از اين که امام جماعت حمد و سوره را مي خواند و همه گوش فرا مي دادند با هم يک صدا تکبير گفته به رکوع مير فتند و پس از نماز هم با صداي بلند مي خواندند. هماهنگي و دعاهاي زيبا بر شکوه نماز مي افزود. مخصوصا اين که در نماز جماعت همه کارها بايد پس از امام جماعت انجام گيرد. اين نظم و ترتيب گارد شاهنشاهي را به شدت به خشم مي آورد. - در اين روز ها يکي از بزرگترين وسايل مبارزه فلسطينيان با رژيم صهيونيستي اسرائيل شرکت در نماز است. حالا بگوييم کدام يک از امامان (ع) ما در ميدان جنگ اقدام به خواندن نماز جماعت کرد؟ چه کسي مي تواند داستان آن را تعريف کند؟ چرا؟ آن حضرت اين کار را کردند 📢 کانال رسمی معاونت تبلیغ و امور فرهنگی حوزه علمیه استان مازندران https://eitaa.com/joinchat/1840644277C74401933d0