.
خوشا دلی که به بند است و صاحبی دارد
کند حساب خود آنکس محاسبی دارد
ز فرط دل دلت این دل به روی دستت ماند
تو بشکنش که ببینی چه طالبی دارد
وصال حق سفر آسمان نمی خواهد
همین زمین خدا شهر یثربی دارد
زکید روبهیان ایمنی در آن وادی
که بیشه اش اسدالله غالبی دارد
به فکر سیر و سلوک از مسیر سلمان باش
که عبد فاطمه(س)گشتن مراتبی دارد
تو هم به درگه او چون فرشتگان و پری
ارادتی بنما تا سعادتی ببری
ملک تبلور نوری ز طلعت زهراست
فلک تمام و کمال، تحت خدمت زهراست
نزول سوره کوثر سرود خلقت اوست
رموز کن فیکون در اشارت زهراست
زچادرش که مسلمان بپرورد پیداست
تمام دین خدا شرح عصمت زهراست
قرار اشک غریبی ذوالفقار صبور
بدون شک سپر استقامت زهراست
به کفن و دفن شبش بر عدو شبیخون زد
و این جدای وصیت، سیاست زهراست
چسان نبی نکند میل دست بوسی او
ببین به دست گدا جامه ی عروسی او
شکوه فاطمی او برون ز حد مدیح
سجیه و کرمش غیر قابل تشریح
ستاره و مه و مهر علی به سجاده
که حب او درجات است و ذکر او تسبیح
کنیز مفتخر زینبین او مریم
به هر دم حسنینش دخیل، جان مسیح
چه کرده کاین همه زائر به ساحتش پیداست
بدون گنبد و صحن و رواق و قبر و ضریح
کسی که جان ولایت به جان او بسته ست
چه شد که داده اجل را به زندگی ترجیح
مگر چه واقعه ای اتفاق افتاده؟
که در بهشت نبی احتراق افتاده
به صحن قدسی آن بیت وحی دود اندود
چه سیل جمعیتی ، با کدام اذن ورود؟
چه شد که دست خدا بسته شیاطین است؟
دوباره صحنه ی بت هاست کعبه ی مقصود
چه وحشیانه پلیدان به شاه می خندند
میان هق هق شهزادگان کل وجود
در آن کشاکش هیزم کشان قوم طناب
علی به حال رکوع است و فاطمه به سجود
ز نهر خون حوالی درب بشکسته ست
که صحن ، پر شده از ردپای خون آلود
کجاست فضه انیس همیشه ی زهرا؟
گمان شکسته عدو بار شیشه ی زهرا
بگو که امر نبی را خلاف، یعنی چه؟
پس از غدیر خمش اختلاف یعنی چه؟
مگر نه چنگ به حبل المتین بباید زد
جدا نمودن آن با قلاف یعنی چه؟
به پیش اشک غرور شه جوانمردان
قریب یک به چهل در مصاف یعنی چه؟
امید دختر ژولیده مو ز مادر چیست؟
تورا به حق قنوتت نباف یعنی چه؟
کسی که دعوی الجار ثم دارش بود
زاشک منزل خود شد معاف یعنی چه؟
کسی کجاست به سنگ صبوری اشکش
نمک به زخم کبود است شوری اشکش
به سینه اش غم گهوارهی خیالی بود
همان که حالت تابوت او هلالی بود
شنو ز گفت و شنود خلیفه با قنفذ
زمالیات معاف گشتهای که عالی بود
دمی که فاطمه غش کرد پای سجاده
اذان مأذنه با لهجهی بلالی بود
ز نالهی شه دین وقت غسل شد معلوم
چرا همه غم زهرا غم وبالی بود
و استخوان گلوی علی همانی شد
که بین سینه صدیقه جاش خالی بود
چه گفتهای؟چه بگویی؟کجا بدین سرعت؟
بس است اشک خدا هم در آمده #تربت
مهدی زراعتی
#مهدی_زراعتی
#ولادت_حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#حضرت_زهرا_سلام_الله_علیها
#مجمع_شاعران_اهل_بیت_علیهم_السلام_ساری
@majmashaeran_sari