eitaa logo
علمداران سرو قامت تعالی (طلاب جانباز
26 دنبال‌کننده
6.1هزار عکس
7.7هزار ویدیو
41 فایل
بیان معارف دین و فرهنگ جهاد و دفاع
مشاهده در ایتا
دانلود
☑️روزشمار و ☑️ ۱. نیمه رجب سال ۶۰ هجری، مرگ معاویه مکار♨️ و خلافت یزید پلید⚫️ ۲. ۲۶ رجب ۶۰ هجری، رسیدن نامه یزید به حاکم مدینه برای گرفتن بیعت از امام حسین علیه السلام▪️ ۳. ۲۷ رجب دعوت حاکم مدینه از امام▪️ ۴. شب ۲۸ رجب، امام در کاخ ولید و امتناع امام از بیعت▪️ ۵. ۲۸ رجب، اصرار بر بیعت▪️ ۶. غروب ۲۸ رجب، وداع امام با پیامبر و خروج از مدینه با اهلبیت بطرف مکه▪️ ۷. دوم یا سوم شعبان ۶۰ هجری، ورود کاروان حسینی به مکه▪️ ۸. نیمه رمضان، حرکت مسلم سفیر امام بطرف کوفه▪️ ۹. هشتم ذیحجه، قیام مسلم در کوفه▪️ ۱۰. هشتم ذیحجه، حرکت امام بطرف کوفه▪️ ۱۱. نهم ذیحجه، شکست قیام و شهادت مسلم▪️ ۱۲. اول محرم سال ۶۱، ورود کاروان امام در منزلگاه شراف و رسیدن سپاه حر و بستن راه امام▪️ ۱۳. اول محرم، تغییر جهت کاروان بطرف منزلگاه بنی مقاتل▪️ ۱۴. دوم محرم رسیدن فرمان ابن زیاد بر محاصره کاروان▪️ ۱۵. فرار و پیوستن برخی شیعیان کوفه به امام▪️ ۱۶. غروب دوم محرم، ورود کاروان به کربلا▪️ ۱۷. تبادل نامه بین حر و ابن زیاد و امام▪️ ۱۸. چهارم محرم، پیوستن تعدادی از یاران به امام و ورود عمر سعد به کربلا▪️ ۱۹. پنجم محرم، ورود سپاه شبث بن ربعی▪️ ۲۰. پنجم محرم، امان نامه اول برای فرزندان ام البنین▪️ ۲۱. ششم محرم، پیوستن هزاران نیروی دیگر به سپاه عمرسعد▪️ ۲۲. انجام گفتگو هایی بین امام و عمرسعد▪️ ۲۳. هفتم محرم، فرمان تشدید محاصره آب ۲۴. هشتم محرم، تشنگی و خطبه امام▪️ ۲۵. نهم محرم، ورود شمر با آخرین دستور ابن زیاد مبنی بر تمام کردن کار▪️ ۲۶. نهم محرم، امان نامه دوم برای فرزندان ام البنین و جواب منفی آنان▪️ ۲۷. خطبه مفصل امام و احتجاج با سپاه یزید▪️ ۲۸. عصر نهم، آغاز حمله دشمن▪️ ۲۹. درخواست مهلت یکشبه امام جهت راز و نیاز▪️ ۳۰. شب دهم، سخن امام با یاران و اعلان وفاداری آنان و حفر خندق در اطراف خیمه‌ها▪️ ۳۱. شب دهم، رساندن مقداری آب به خیمه‌ها▪️ ۳۲. عاشورا، سپیده دم دهم محرم سال ۶۱ هجری، آخرین نماز جماعت صبح امام🌸 ۳۳. سازماندهی نیروها توسط امام و چند خطبه دیگر برای لشکر عمرسعد▪️ ۳۴. قبل از ظهر عاشورا، آغاز جنگ توسط عمرسعد و تقابل جبهه حق و باطل▪️ ۳۵. ظهر عاشورا، جنگ و عطش، جنگ و نماز، جنگ و مردانگی، جنگ و وفاداری، جنگ و شهادت🌹❤️ ۳۶. اما عصر عاشورا (و عصر بمعنای عصاره و فشرده) هجوم تمام مصیبتها، تقابل تمام زیباییها با پستیها، تقابل مهر و عطوفت جبهه توحید🌸 با قساوت و بی رحمی بنی امیه، نماد شرک و الحاد⬛️ ۳۷. تصور کنید امامی را که خلیفه و مظهر رحمت خداست در بین یاران شهیدش، یکه و تنها، با بدنی پر از زخم و خونین🖤🖤 نه ذوالجناح دگر تاب استقامت داشت نه سیدالشهدا بر قتال طاقت داشت... ☑️اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَعَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَعَلى اَصْحابِ الْحُسَيْنِ☑️ ✍احمد سعیدی 🇮🇷@fasle57
متن روضه 1 🔸مرا که دانه اشک است، دانه لازم نیست 🔸به ناله انس گرفتم، ترانه لازم نیست زبانحال بی بی رقیه سلام الله علیها... گوشه خرابه... 🔸نشان آبله و سنگ و کعب نی کافیست 🔸دگر به لاله رویم نشانه لازم نیست شب سوم محرم... معمولا رسمه... متوسل میشن به نازدانه ابی عبدالله... زهرای سه ساله... 🔸به سنگ قبر من بی‌گناه بنویسید 🔸اسیر سلسله را تازیانه لازم نیست چه کردن با این نازدانه...خدا... 🔸عدو بهانه گرفت و زد به او گفتم 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست (سازگار) نمیدونم تا حالا بچه یتیم دیدی یا نه... کنار بدن بابا دیدی چطور ناله میزنه... با زبان کودکی همه حرفهاش رو به بابا میگه... هرکی ناله این بچه ی یتیم رو بشنوه ناخودآگاه اشکش جاری میشه... اما ... هر جا شما بچه یتیم ببینید... حتما نوازشش می کنید... باهاش همدردی می کنید... من بمیرم برا یتیم ابی عبدالله... چه خوب نوازشش کردند... چه خوب باهاش همدردی کردن... کنار سر بابا... هر کجا رسیدن... بهش تازیانه زدند... بهش سیلی زدند... 🔸بزن مرا که یتیمم، بهانه لازم نیست گوشه خرابه... نیمه های شب... بی بی رقیه... شروع کرد به گریه کردن... هی بهونه بابا میگیره... میگه عمه جان زینب... من بابامو میخام عمه جان...بابام کجاست... بلاکش دوران زینب اومد کنار دختر نشست... صدازد... عمه جان انقده بی تابی نکن... عمه جان بابات رفته سفر برمیگرده انقدر گریه نکن... هرکاری کرد این دختر بچه آروم نشد... اهل خرابه از خواب بیدار شدند با صدای گریه خانم رقیه همه به گریه افتادن صدای ناله اهل خرابه بلند شد... خبر به کاخ یزید معلون رسید... خدا لعنتش کنه صدازد چه خبر شده... گفتن دختر ابی عبدالله... گوشه خرابه... هی بهونه بابا می گیره... نانجیب صدا زد... خوب ببرید سر بریده باباش حسین براش... یا صاحب الزمان... امان از اون لحظه ای که سر مقدس ابی عبدالله رو آوردن داخل خرابه... گذاشتند جلو دختر بچه... حالا تصور کن... یه دختر سه ساله... سر باباش رو در مقابلش بگذارن... چه حالی پیدا میکنه... تا نگاهش به سر بابا افتاد... صدا زد بابای خوبم... کجا بودی... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي خَضَبكَ بِدِمائكَ! بابا... کی تو رو به خونت خضاب کرده... يا أبَتاهُ، مَنْ ذَا الَّذي قَطع وَ رِيدَيْكَ بابای خوبم... کی رگهای گردنت رو بریده... يا أبتاهُ مَنْ ذَا الَّذي أَيتمني علي صِغَر سِنّي (نفس المهموم 456) بابا... بگو ببینم... کی منو تو بچگی یتیم کرد... هی دست رو صورت بابا میکشه... هی نوازش میکنه... گریه میکنه... صدا زد... بابا... نبودی ببینی بعد از چی به سرمون اوردن بابا... يا أبتاهُ، منْ بَعدكَ وا غُرْبَتاهُ بابا... بعد از تو داد از غريبي (انوار الشهادة 244) خیمه هامون رو آتیش زدند...بابا دستهامون رو بستند...بابا طناب به گردنمون انداختند...بابا ما رو شهر به شهر به شهر گرداندند... بابا... نبودی ببینی از کربلا تا شام چقدر به ما تازیانه زدند... 🔸شامی ها بدند، بابا،بابا، بابا 🔸عمه رو زدن، بابا،بابا، بابا هر کجا ميخواستند به ما تازیانه بزنند عمه جانم زینب... بدن رو سپر میکرد... مبادا تازیانه به ما اصابت کنه... بابا اصلا باورم نميشه... 🔸زجر چه بی حیاست، بابا،بابا، بابا 🔸پس عمو كجاست، بابا،بابا، بابا 🔸صورت نیلی، بابا،بابا، بابا 🔸بچه و سیلی، بابا،بابا، بابا بابا... ببین صورتم کبود شده... موهای سرم سفید شده... مثل مادرم زهرا قدم خمیده... بابا دیگه طاقت ندارم... دیگه تنهام نزار... منم با خودت با خودت ببر بابا... انقدر کنار بدن بابا ناله زد... یدفعه دیدند دختر یکطرف افتاد سر بابا یکطرف... عمه جانش زینب اومد نگاه کرد دید دختر جان به جانان تسلیم کرده... 🔸ناز مرا به ضربت سیلی کشید خصم 🔸بابا گمان مبر که نوازشگرم نبود 🔸تا زنده ام به جان تو مدیون زینبم 🔸جز او کسی به فکر من و خواهرم نبود (و سَیعلَمُ الّذینَ ظَلَموا أَی مَنقَلَبٍ ینقَلِبون)َ شعراء 227
✅بر سینه من نوشته بین الحرمین ✅نصف قلبم با اباالفضل نیم دیگر با حسین #لبیک_یا_خامنه_ای #لبیک_یاحسین_است بسیج مدرسه علمیه جانبازان 🆔 @H_janbazan
در روایت عیون و امالی صدوق از ریان بن شبیب روایت شده که گوید در روز اول محرم به محضر امام رضا (ع) رفتم، و آن حضرت به من فرمود: «ای پسر شبیب روزه هستی؟» عرض کردم: «نه…»   سپس آن حضرت درباره ی محرم و روز عاشورا و مصیبت جانگداز امام حسین (ع) سخنانی فرمود که از آن جمله بود:  ای پسر شبیب براستی که ماه محرم ماهی است که مردم زمان جاهلیت در گذشته به خاطر حرمت آن ماه، ستم و جنگ را در آن حرام می دانستند ولی این امت نه حرمت  ماه را نگه داشتند و نه حرمت پیامبر را، که فرزندان او را کشته و زنانش را اسیر کرده و اموالش را به غارت بردند. خدایشان هیچ گاه نیامرزد. ای فرزند شبیب اگر خواستی بر چیزی گریه کنی، بر حسین بن علی بن ابیطالب گریه کن که براستی او را همانند گوسفند کشتند، و به همراهش هیجده مرد از خاندانش را نیز کشتند که در زمین همانندی نداشتند، و در شهادت آنها آسمانهای هفتگانه و زمینها گریستند، و چهار هزار فرشته برای یاری او بر زمین فرودآمدند ولی او را کشته دیدند، و از این رو در کنار قبر آن حضرت تا روز قیام حضرت قائم همچنان ژولیده مو و گردآلود می مانند و از یاران آن حضرت خواهند بود و شعارشان نیز «یا لثارات الحسین» می باشد. ای پسر شبیب براستی که پدرم روایت کرد از پدرش از جدش که چون جدم حسین (ع) کشته شد آسمان خون و خاک قرمز گریست، ای پسر شبیب اگر بر حسین گریه کنی تا اشگانت بر گونه ات بریزد خداوند هر گناهی که داشته باشی کوچک یا بزرگ کم یا زیاد همه را بیامرزد. ای پسر شبیب اگر خوش داری که خدای عزوجل را در حالی دیدار کنی که گناهی نداشته باشی حسین (ع) را زیارت کن، ای پسر شبیب اگر دوست داری در آن غرفه های ساخته در بهشت با پیامبر خدا (ص) سکونت گزینی پس لعنت فرست بر کشندگان حسین. ای پسر شبیب اگر خوش داری ثواب و پاداش کسانی را داشته باشی که با حسین (ع) به شهادت رسیدند، هر گاه به یاد آن حضرت افتادی بگو «یا لیتنی کنت معهم فأفوز فوزا عظیما.» ای پسر شبیب اگر خوش داری که در درجات والای بهشت با ما باشی پس محزون و اندوهگین باش در حزن و اندوه ما، و خوشحال و فرحناک باش در فرح و خوشحالی ما، و ولایت (و دوستی) ما را از دست مده که براستی اگر مردی سنگی را دوست بدارد خداوند در روز قیامت او را با همان سنگ محشور فرماید!.
هدایت شده از دانشجوی مشروطی
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هوالعالم 🔻اعترافاتی که دیده نمی شود ! 💥 با وجود اینکه در ۴۱ سال گذشته برنامه های حکومت اسلامی بویژه اقتصاد ما در دست لیبرالها بوده وهرگز بطورکامل به نسخه راهگشای امامین انقلاب عمل نشده ! ❇️ باوجود بی رحمانه ترین وبی سابقه ترین #تحریمها علیه ایران و با با شدن لیبرالهای بی کفایت و عدم توجه کامل به نصایح حکیمانه رهبری نظام ! 🔻این اعتراف را ببینیم وقضاوت کنیم ! ✳️ براساس آمار رسمی بانک جهانی رتبه اقتصادی ایران درسال ۱۳۵۶ یکسال قبل ازانقلاب ۵۳ بوده و در پایان ۲۰۱۹ با همه موانع فوق الذکر #رتبه_اقتصادی_ایران به ۱۸ ارتقاء یافته ! 🔵 این درحالی است که فقط درعرصه سیاسی کمی تا قسمتی آرمانهای انقلاب محقق شده و حاکمیت ج.ا. استقرار پیداکرده که موجب قطع دست چپاولگران استعمارگر شده وتقریباً در سایربخشها همچنان روند لیبرالی حاکم است ! ✅ براستی اگر ما در انتخاباتها با #انتخاب_صحیح عناصر مومن به انقلاب را بر مدیریت کشور حاکم کنیم و با نظارت مردمی اجرای نسخه اصلی انقلاب در همه ابعاد مطالبه و عمل شود چه نتیجه ای حاصل میشود ؟! #۱۴۰۰سال_انتخاب_صحیح #جمهوری_اسلامی_بایدمنطبق_برانقلاب_اسلامی_شود ✍بهزادزارع @daneshjumashruti
هدایت شده از 🌹دهکلانی🌹
عزیزهمراهم سلام! «من حُجَّتِ خدایم» خلیفه رسول‌ خدا و وارث امامت، از جانشینِ «بلا» فصل خاتم ‌انبیا هستم. نَسَبم چون «خورشید» در میان «آسمان» می‌درخشد. پدرم، «یگانه» مولود «کعبه»؛ «مادرم» یگانه کوثر «هستی» است. در «سجده‌های» نماز جدَّم رسول‌‌الله در «سنین» کودکی‌ام بر شانه‌های ملکوتی «رحمتِ» عالَمِیان می‌نشستم. «خُلق» عظیم «خِلقت»، سجده را «طولانی» می‌فرمود تا «حسین‌» او، از عرش شانه «نبوَّت» بر روی «فرشِ» خانه «عصمت» پایین آید و دل «عُصاره» همه انبیا «آرام» شود. حال، «یزید» بن «معاویه» بن «ابوسفیان»؛ نَوِه «هندِ» جگرخوار، خود را «امیرالمومنین» خوانده و «اسلام» را وارونه «جلوه» می‌دهد. «حلال» خدا «حرام» و «حرام» خدا را «حلال» می‌خواند. من پسرِ زهرای «آفرینشم»؛ فقط و فقط برای «اجرای» امر به «معروف» و «نهی» از منکر و اقامه «احکام» اسلام «ناب» محمَّدی، «قیام» نمودم و در سرزمین «کربلا» ساکن شدم. ممنون نگاه‌تانم ✍علی تقوی دهکلانی @taqavi57
مناجات 1 🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا اقای من ...یابن الحسن ... 🔸سوختم ز آتش هجران تو ای یار بیا 🔸تا نکشته است مرا طعنه اغیار بیا امام زمان اقای خوبم ... دشمناتون به ما طعنه میزنن... میگن اگه شما امام زمان دارید چرا اقاتون نمیاد... چرا امام زمانتون نمیاد... چرا اقاتون جوابتون رو نمیده... یابن الحسن... 🔸تا نکشته است مرا طعنه ی اغیار بیا تا از طعنه های دشمناتون نمردم بیا اقا جانم 🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند آقا ببین صدای مظلومان عالم بلنده... از سرتا سر جهان هرکس به یک نامی شمارو صدا میزنن ... ای منجی عالم کجایی... 🔸یوسف فاطمه عالم همه مشتاق تو اند 🔸رخ بر افروز دمی بر سر بازار بیا داریم به عاشورا نزدیک میشیم این شبها باید بهتر امام زمانت رو صدا بزنی.... یابن الحسن...
متن روضه 1 🔸دید زینب چون به دشت کربلا 🔸گشته بی یاور حسینش از جفا تا خانم زینب کبری سلام الله علیها دید برادر تنها مونده... صدای غربتش بلنده... حسینش دیگه یاری نداره... بچه هاش رو اماده کرد... 🔸کرد بهر یاری آن ممتحن 🔸هر دوطفل خویش را در بر کفن صدا زد... عزیزانم... ببینید آقاتون حسین غریب و تنها شده... دیگه یاری نداره... عزیزانم... من شما رو برا مثل یه همچین روزی تربیت کردم... برید جانتون رو فدای آقاتون کنید... قربان معرفتت بی بی جانم.. زینب... 🔸بوسه زد از مهربانی رویشان 🔸زد گلاب و شانه بر گیسویشان خدا میدونه خیلی سخته برای یه مادر... میدونی بالاترین لذت دنیا چیه... بالاترین لذت دنیا اینه که خدا بهت فرزندی بده... مقابل چشمات قد بکشه... بزرگ بشه... جوون بشه... جلوت راه بره... به قد و بالاش نگاه کنی... اگه جوون داری بهتر میفهمی چی ميگم... اما خدا نکنه کسی داغ جوونش رو ببینه... الهی جوون مرده تو مجلسمون نباشه... خدایا خیلی سخته برای زینب... صدا زد... عزیزان من... برید از آقاتون ابی عبدالله اذن میدان بگیرید... بچه ها اومدن کنار ابی عبدالله... آقا جان اذن میدان بده... هر کاری میکنن ابی عبدالله قبول نمیکنه... اصرار کردن... آقا... ما طاقت نداریم زنده باشیم عطش بچه ها رو ببینیم... طاقت نداریم اسارت اهل حرم رو ببینیم... طاقت نداریم تازیانه خوردن مادرمون رو ببینیم... ما طاقت نداریم صدای غربت شما رو بشنویم... آقا بزار جانمون رو فدات کنیم حسین 🔸مکن نا مهربانی ای برادر حالا حرف دل زینب... 🔸مکن نا مهربانی ای برادر 🔸مسوزان این چنین تو قلب خواهر خودم و بچه هام فدای تو حسین... 🔸پسرهای مرا از خود مرنجان 🔸غلام اکبرند و عبد اصغر انقدر اصرار کردن بلاخره... هر طوری بود اقا اجازه داد... گلهای زینب رفتن میدان... جنگ نمایانی کردند... خیلی از این نانجیب ها رو به درک واصل کردند... اما... امان از اون لحظه ای که صداشون به ناله بلند شد... یا حسین... آقا به دادمون برس... ابی عبدالله سریع خودش رو رسوند... کنار بدن پاره پاره گلهای زینب... اومد بچه ها رو در آغوش گرفت... لحظات آخره... وقتی آقا زاده ها نگاه کردند... دیدند ابی عبدالله اومده بالاسرشون... آماده ای بگم یا نه... اما ساعتی بعد... گودی قتلگاه... وقتی ابی عبدالله چشم ها رو باز کرد... ببینه... والشمر جالس علی صدره... شمر رو سینه اش نشسته...😭 از سویدای دلت صدا بزن یا حسین 🔸دشمنت کشت ولی نور تو خاموش نشد 🔸آری آن جلوه که فانی نشود نور خداست الا لعنت الله علی القوم الظالمین
13.26M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
خاطره ای بیاد ماندنی از خانم گزارشگر هندی فرانسوی که در اردوگاه با اسیران مصاحبه کرده بود و حضور در ایران و دیدار با آزادگان
هدایت شده از روزی یک حدیث
🌸حدیث روز سه شنبه🌸 🌺 قالَ له (الامام الجوادعلیه السلام) رجل: اَوصِنی بوَصِيَّةٍ جامِعَةٍ مُخْتَصَرَةٍ فَقالَ عليه السلام: 《صُنْ نَفْسَكَ عَنْ عارِ الْعاجِلَةِ وَ نار الْآجِلَةِ》 شخصى به حضرت عرض كرد: مرا موعظه و نصيحتى كامل و مختصر عطا فرما امام جواد عليه السلام فرمود: اعضاء و جوارح ظاهرى و باطنى خود را از ذلّت و ننگ سريع و زودرس، همچنين از آتش و عذاب آخرت، در امان و محفوظ بدار🌺 احقاق الحق ج۱۲ ص۴۳۹ 🌼@yek_hadis🌼(442)