eitaa logo
علمداران سرو قامت تعالی (طلاب جانباز
27 دنبال‌کننده
5.7هزار عکس
7.3هزار ویدیو
41 فایل
بیان معارف دین و فرهنگ جهاد و دفاع
مشاهده در ایتا
دانلود
بخوانید که این حرامزاده های ملعون چگونه و با چه قساوتی برادران ما را به شهادت رسانده اند.و بدانید که مدیون خون چه کسانی هستیم، خداوندا ما را در راه حراست از ارمانهای انقلاب اسلامی ثابت قدم بدار ساکن شهر بود و در اردیبهشت سال ۵۹ و درجریان عملیات آزادسازی شهر سنندج بعد از نبردی دلاورانه ، مجروح شد و توسط کومله به گروگان گرفته شد. بعد از مجروحیت دیگر هیچ خبری از او نبود و نیست و برای همیشه مفقود الاثر شد و تنها سند و حکایت بعد از به گروگان گرفته شدن ایشان است که از آن دارد: 🔻حدود یک سال و چندی که دردست کومله اسیر بودم همان اول پاشنه‌های هر دو پایم را با مته و دلر سوراخ کردند و برادران دیگر را هم نعل کوبیدند و با اراجیف و فحاشی براین عملشان شادمانی میکردند. 🔻بعد از ۱۸ روز قرارشد ما را به سبک دموکراتیک و آزادانه!! محاکمه و دادگاهی کنند. روزدادگاه رسید، عده‌ای به اعدام فوری و بقیه هم به اعدام قسطی (یعنی به تدریج) محکوم شدیم. حکم ما که اعداممان قسطی بود بصورت کشیدن ناخن‌ها، بریدن گوشت‌های بازو و پاها، زدن توسط کابل، نوشتن شمارهای انقلابی! توسط هویه برقی و آتش سیگار به سینه و پشت و تمامی اینها بی چون و چرا اجراء میشد. که آثارش بخوبی به بدنم مشخص است. 🔻عروسی دختر یکی از سرکردگان بود، دستور داده شد ۱۶ نفر ازمقاوم ترین بچه‌های سپاه وبسیج وارتش و دو روحانی راکه همه جوان بودند، آوردند و تک تک ازپشت سر بریده شدند، این برادران عزیز مانند مرغ سربریده پرپر میزدند وآنها شادی و هلهله میکردند. 🔻شهید احمد وکیلی (سعید) ۷۵ روز زیر شکنجه بود، ابتدا به هر دوپایش نعل کوبیده وبه همین ترتیب برای آوردن چوب و سنگ به بیگاری میبردند. پس ازدادگاهی شدن محکوم به شکنجه مرگ شد بلکه اعتراف کند. 🔻اولین کاری که کردند هر دودستش را ازبازو بریدند وچون وضع جسمانی خوبی نداشت برای معالجه و درمان به بهداری برده شد و این بهداری بردن و معالجه کردن هایشان بخاطراین بود که مدت بیشتری بتوانند شکنجه کنند والا حیوانات وحشی را با ترحم هیچ سنخیتی نیست. 🔻پس از آن معالجه سطحی، با دستگاه های برقی تمام صورتش راسوزاندند، سوزاندن پوست تنها مقدمه شکنجه بود به این معنی که مدتی میگذرد تا پوست‌های نو جانشین سوخته‌ شده و آن وقت همان پوست‌های تازه را میکندند که درد و سوزندگی‌اش بسیار بیش ازقبل است و خونریزی شروع میشود و تازه آن وقت نوبت آب نمک است که باهمان جراحات داخل دیگ آب نمک می‌اندازند. 🔻تمام این مراحل را احمد(سعید) وکیلی را بااستقامتی وصف‌ناپذیر تحمل کرد ولب به سخن نگشود. 🔻او از ایمانی بسیار بالا برخوردار بود و مرتب قرآن را زمزمه میکرد. استقامت این جوان آن بی‌رحم‌ها را بیشتر جری می‌کرد. 🔻او که دیگر نه دستی، نه پایی، نه چشمی و نه جوارحی سالم داشت با قلبی سوخته به درگاه خدا نالید: خدایا مپسند اینچنین در حضور شیاطین افتاده و نالان باشم دوست دارم افتادگی‌ام تنها برای تو باشد و بس خداوند دعایش را اجابت نمود. سعید را به دادگاه دیگری بردند و محکوم به اعدام گردید. 🔻زخمهایش را باز کردند و پس از آنکه با نمک مرهم گذاشتند داخل دیگ آب جوش که زیرش آتش بود انداختند و همان جا شهید شد و با لبی ذاکر به دیدار معشوق شتافت. 🔻اما آنها که حتی از جسد بی‌جانش نیز وحشت داشتند دیگر اعضایش را مثله نمودند و جگرش را به خورد ما که هم سلولیش بودیم دادند و مقداری را هم خودشان خوردند! امروز همه ما در دفاع از خون پاک این شهدامسئول و باید پاسخگوی خون پاک این عزیزان باشیم. ✍ابتدا برای شادی روح همه شهدا یک صلوات بفرستید ... بعدش این که آنجا که جگرش رو برای هم سلولیهاش بردند ، احتمالا به زور به آنها دادند و یا شاید بعد از خوردن به آنها گفتند که جگر آن شهید بزرگوار بوده است ، چون در متن اشاره نشده ...