eitaa logo
تبیین
2.7هزار دنبال‌کننده
5هزار عکس
428 ویدیو
34 فایل
🔺اهداف: 🔹تهذیب نفس 🔹امام شناسی و مهدویت 🔹روشنگری و بصیرت‌افزایی 🔹ارتقاء بینش دینی و سیاسی 🔹دشمن شناسی و جنگ نرم 🔹ارتقاء مهارت‌های تربیتی 🔹و... 🔸هدف ارائه‌ی الگوست؛ با شبکه‌های اجتماعی کسی متفکر نمی‌شود، باید #کتاب خواند.
مشاهده در ایتا
دانلود
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️امام علی (ع) در نامه ۳۱ نهج البلاغه، درباره نزدیک بودن «مرگ» چه فرموده است؟ 🔹 (ع) در بخشی از نامه ۳۱ - که به امام حسن (ع) نوشته شده - اهل اين جهان را به تشبيه كرده كه به سوى در حركت‌اند ميفرمايد: «كَأَنْ قَدْ وَرَدَتِ الْأَظْعَانُ؛ گويا اين به منزل رسيده اند [و پايان عمر را با چشم خود مى بينند]». «يُوشِكُ مَنْ أَسْرَعَ أَنْ يَلْحَقَ؛ سپس مى افزايد: نزديك است كسى كه سريع حركت ميكند به [مرگ] برسد». منظور از «مَنْ أَسْرَعَ» همه هستند نه گروه خاصى؛ زيرا همه باسرعت به سوى كه همان است میرسند. 🔹حضرت تشبيه جالبى درباره مردم جهان میكند و میفرمايد: «وَ اعْلَمْ يَا بُنَيَّ أَنَّ مَنْ كَانَتْ مَطِيَّتُهُ اللَّيْلَ وَ النَّهَارَ، فَإِنَّهُ يُسَارُ بِهِ وَ إِنْ كَانَ وَاقِفاً، وَ يَقْطَعُ الْمَسَافَةَ وَ إِنْ كَانَ مُقِيماً وَادِعاً؛ پسرم بدان آنكس كه مركبش شب و روز است، او را و در است، هرچند خود را ساكن پندارد و پيوسته قطع مسافت میكند، گرچه ظاهراً ايستاده است و استراحت ميكند». اشاره به اينكه حركت به سوى حركتى اجبارى است نه اختيارى؛ دست همه را بر مركب راهوارِ زمان سوار كرده و چه بخواهند يا نخواهند با سرعت آنها را به سوى نقطه پايان مى برد، هرچند از آن بى خبرند. 🔹تعبيرهاى ديگرى در ساير كلمات (ع) در اين زمينه ديده میشود از جمله ميفرمايد: «أَهْلُ الدُّنْيَا كَرَكْبٍ يُسَارُ بِهِمْ وَ هُمْ نِيَامٌ؛ [۱] همانند سوارانى هستند كه مركبشان را به پيش مى برند و آنها در خوابند». در جاى ديگر ميفرمايد: «نَفَسُ الْمَرْءِ خُطَاهُ إِلَى أَجَلِهِ؛ [۲] هربار گامى به سوى سرآمد زندگى است». حضرت در حديث دیگری میفرمايد: «إنّ اللَّيْلَ وَ النَّهارَ يَعْمَلَانِ فِيكَ فَاعْمَلْ فِيهِما وَ يَأْخُذانِ مِنْكَ فَخُذْ مِنْهُما؛ [۳] شب و روز در تو اثر میگذارند [و از عمر تو میكاهند] تو هم در آنها از خود اثرى بگذار و كارى كن؛ آنها از تو چيزى ميگيرند تو هم چيزى از آنها بگير». 🔹ابن ابى الحديد در اينجا داستان جالبى از يكى از اساتيد خود نقل ميكند میگويد: «ابوالفرج محمد بن عباد (ره) از من خواست كه اين وصيّتنامه را براى او بخوانم، و در آن روز من جوانِ كم سن و سالى بودم آن را از حفظ براى او خواندم؛ هنگامى كه به اين بخش از وصيّتنامه رسيدم استادم فريادى كشيد و به زمين افتاد، در حالى كه كسى بود كه به اين زودى تحت تأثير واقع نميشد». [۴] در تعبيراتِ حضرت در اين فقرات، به تشبيه شده اند كه بر سوارند و اين مركب آنها را به سوى پيش مى برد. 🔹شكی نيست كه گروهى از اين در ايستگاه هاى وسط راه پياده مى شوند و گروه ديگرى به راه خود همچنان تا پايان عمر طبيعى ادامه ميدهند و عجب اينكه هيچ كس نميداند در او را پياده مى كنند. دو چيزِ اين سفر مسلّم است: بودن آن و اينكه دارد. گروهى اين را در حال مى پيمايند و و بعضى گاه خواب و گاه بيدار؛ آنها كه پس از پياده شدن و بركات فراوانى كه در هر ايستگاه موجود است و به آن نياز دارند تهيه ميكنند و آنها كه در و يا موقعيت خود را نمى دانند به مفهوم «اَلنّاسُ نِيامٌ إذا ماتُوا اِنْتَبِهُوا» [۵]  به مقصد میرسند. 🔹 و مأمورانى هستند كه پيوسته در مسير راه به هشدار مى دهند و بر فرياد میزنند كه برخيزيد و از توقفگاه هاى وسط راه آنچه نياز داريد ؛ چراكه وقتى به رسيديد در آنجا تهيه وسائل مورد نياز ابداً امكان ندارد و از آن مهم تر اينكه در اين مسير نيز ممكن نيست. گروهى اين سخنان را میكنند و از جان و دل مى پذيرند و گروهى میكنند يا ناباورانه به آن گوش میدهند و هنگامى كه به رسيدند به واقعيّت تمام آن سخنان پى مى برند و فرياد وا حسرتاه سر میدهند و نعره «يا لَيْتَنا نُرَدُّ وَ لا نُكَذِّبَ بِآياتِ رَبِّنا وَ نَكُونَ مِنَ الْمُؤْمِنينَ» [۶] از آنها شنيده میشود؛ ولى چه سود؟ پی نوشت‌ها؛ [۱]نهج البلاغة، صبحی صالح، هجرت‏، قم‏، چ۱ ص۴۷۹ (حکمت ۶۴)؛ [۲]همان ص۴۸۰ (حکمت ۷۴)؛ [۳]غررالحكم و دررالكلم‏، تميمى آمدى ص ۲۵۴؛ [۴]شرح نهج البلاغة، ابن أبی الحديد، ج۱۶ ص۹۱؛ [۵]بحارالانوار ج۴ ص۴۳ باب۵؛ [۶]سوره انعام، آيه۲۷ 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلامية‏، چ۱، ج۹، ص۶۱۶ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel
✨🔹✨🔹✨🔹✨🔹✨ ✨ ⭕️«امام علی» (علیه السلام) در خطبه ۱۶۰ نهج البلاغه، درباره زندگى زاهدانه «حضرت موسی» (عليه السلام) چه فرموده است؟ 🔹 (عليه السلام) در خطبه ۱۶۰ بعد از بحث كوتاهى كه درباره زندگى زاهدانه (صلى الله عليه و آله) در مقام الگو و بيان می نماید، به «زندگی زاهدانه» یکی ديگر از «پيامبران الهى» اشاره مى كند تا روشن شود اين يك برنامه همگانى در زندگى بوده است، و همه آنها از اين نظر براى امّت هاى خود و اسوه بوده اند. (علیه السلام) مى فرمايد: «وَ إِنْ شِئْتَ ثَنَّيْتُ بِمُوسَى كَلِيمِ اللهِ (عليه السلام) حَيْثُ يَقُولُ: "رَبِّ إِنِّى لِمَا أَنزَلْتَ إِلَىَّ مِنْ خَيْر فَقِيرٌ"». (اگر بخواهى نفر دوّم يعنى [كه درود خدا بر او باد] را به تو معرفى مى كنم؛ در آنجا كه عرضه داشت: پروردگارا! به آنچه به من از نيكى عطا كنى نيازمندم). 🔹سپس (عليه السلام) به تفسير جمله ياد شده كه آيه‌اى است از «سوره قصص» و از زبان (عليه السلام) به هنگام ورود به دروازه مدين نقل شده، مى پردازد و مى فرمايد: «وَ اللهِ، مَا سَأَلَهُ إِلَّا خُبْزاً يَأْكُلُهُ، لاَنَّهُ كَانَ يَأْكُلُ بَقْلَةَ الْأَرْضِ، وَ لَقَدْ كَانَتْ خُضْرَةُ الْبَقْلِ تُرَى مِنْ شَفِيفِ [۱] صِفَاقِ [۲] بَطْنِهِ، لِهُزَالِهِ [۳] وَ تَشَذُّبِ [۴] لَحْمِهِ». (به خدا سوگند! (عليه السلام) غير از قرص نانى كه بخورد از خدا نخواست؛ زيرا وى [از زمانى كه از مصر فرار كرد و به سوى مدين آمد] از گياهان زمين تغذيه مى كرد، تا آنجا كه بر اثر لاغرى شديد و تحليل رفتن گوشتِ بدن او، رنگ سبز گياه از پشت پرده شكمش آشكار بود). 🔹هنگامى كه (عليه السلام) براى حمايت و دفاع از يكى از قوم بنى اسرائيل در برابر فرعونيان، يكى از آنها را كشت و همه جا در تعقيب او بودند از مصر فرار كرد و به سوى شام و شهر مدين آمد؛ در حالى كه هيچ گونه وسيله سفر با خود نداشت و چون دست گدايى در برابر كسى دراز نمى كرد به ناچار از گياهان بيابان مى خورد. در اين مدّت، (عليه السلام) سخت نحيف و لاغر شد؛ زيرا فاصله، نسبتاً طولانى بود و او با پاى پياده از كشورى به كشور ديگر مى آمد. 🔹كار او به جايى رسيد كه رنگ سبز گياهان از پشت پرده شكمش كم كم نمايان شد. او در اين حال از خداوند تنها كه گرسنگى اش را برطرف كند تمنّا كرد؛ در حالى كه مى توانست از او زندگانى پر زرق و برق و سفره هاى رنگين بخواهد. درست است كه (عليه السلام) در اين شرايطِ فوق العادّه به حكمِ اجبار و به طور طبيعى، بسيار در مضيقه بود، ولى مهم اين است كه تنها به مقدار رفع ضرورت از خداى خود تقاضا كرد و اين، دليل روشنى بر او است. پی نوشت‌ها؛ [۱] «شفيف» از ماده «شفوف» به معناى شفاف شدن چيزى است؛ به طورى كه آنچه در پشت آن قرار گرفته، نمايان شود. [۲] «صفاق» به معناى پوسته زيرين شكم است، كه زير پوسته روئين قرار گرفته است. [۳] «هزال» به معناى لاغرى است. [۴] «تشذب» به معناى متفرق شدن است و در اينجا به معناى تكيده شدن گوشت بدن است. 📕پيام امام اميرالمؤمنين(ع)‏، مكارم شيرازى، ناصر، دار الكتب الاسلاميه‏، تهران‏، ۱۳۸۶ش، چ ۱، ج ۶، ص ۲۳۴ منبع: وبسایت آیت الله العظمی مکارم شیرازی (بخش آئین رحمت) @tabyinchannel