#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مهدی_باکری
#مدیریت_انقلابی
#مبارزه_با_تبعیض
🌷 از جنس مدیران علویْ سیرت
🌿 آقا مهدی حسابی تشنه و در آستانهی گرمازدگی بود که ناگهان سرش گیج رفت و نشست زمین؛ یکی از بچّهها برایش کمپوتی باز کرد و داد ایشون؛ ناگهان آقا مهدی پرسید: «امروز به همه کمپوت داده اند؟» آقا رحیم گفت: «نه،امروز جزو جیره نبود.» آقا مهدی گفت: «پس چرا کمپوت برام باز کردی؟» رحیم گفت: «شما حسابی خسته اید، گرمتان شده.» چهرهی آقا مهدی درهم رفت و گفت:
«بچّههای بسیجی چی؟ آنها که خیلی از من بهترند؛ آنها باید استفاده کنند. چرا وقتی رزمندهها کمپوت نخورده اند، من یکی باید کمپوت بخورم؟»
🌸✨ یاد و خاطره فرماندهی مفقودالاثر، شهید مهدی باکری را با ذکر صلواتی گرامی میداریم ✨🌸
━━💠🍃🌸🍃💠━━━
🌹 eitaa.com/tabyinir 🌹
#سبک_زندگی
#سبک_زندگی_شهدا
#مصطفی_چمران
#مدیریت_انقلابی
#یتیم_نوازی
🌷 الله الله فی الا یتام
1️⃣ بعضی شبها که کارش کمتر بود، میرفت به بچّههای یتیم سر بزند. معمولاً چند دقیقه مینشست، از درسها میپرسید و بعضی وقتها با هم چیزی میخوردند. همه شان فکر میکردند بچّهی دکترند. هر چهار صد و پنجاه تا شان.
2️⃣ چند بار اتفاق افتاده بود که کنار جاده، وقتی از این ده به ده دیگر میرفتیم، میدید که بچّهای کنار جاده نشسته و دارد گریه میکند. ماشین را نگه میداشت، پیاده میشد و میرفت بچّه را بغل میکرد. صورتش را با دستمال پاک میکرد و او را میبوسید. بعد همراه بچه شروع میکرد به گریه کردن. ده دقیقه، یک ربع، شاید هم بیش تر.
🌸✨ الگوی علم و عرفان و مبارزه، شهید مصطفی چمران را با ذکر صلواتی یاد کنیم ✨🌸
━━💠🍃🌸🍃💠━━━
🌹 eitaa.com/tabyinir 🌹