#داستان_ن 👇🌸
ن کوچولو
ن کوچولو جلو دوید و گفت:« نان،نان!مامان،نان!»
مامان ن یک نان پخت و به او داد.
ن کوچولو نان را خورد و دوباره گفت:« نان،نان!مامان،نان!»
مامان ن هر چه نان پخت، ن کوچولو خورد.
خمیرنان تمام شد. آتش تنور خاموش شد. اما ن کوچولو هنوز گرسنه بود.
مامان ن به ن کوچولو گفت:« نان تمام شد. حالا بیا بغلم تا قصه ی نان را برایت بگویم.»
ن کوچولو پرید به بغل مامانش و گفت:« بگو...بگو...!»
مامان ن گفت:« یکی بود، یکی نبود. ن کوچولی بود که همیشه به مامانش می گفت نان،نان!مامان،نان!»
ن کوچولو قصه را شنید و زود خوابش برد، مثل همیشه.
10.07M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
دیکته ی ماهی
تلفیق هنر و فارسی 👏😇
کلمات مهم را نوشتند و بعد رنگ امیزی کردند
دانش آموزان پایه چهارم
آموزگار: خانم قرباندوست
✅جهت سفارش #تبلیغات در مجموعه کانالهای ۱۵ گانه تدریس یار ؛
https://eitaa.com/teacherschool
➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖➖
@tadriis_yar1.
16.61M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
معرفی خانوادهی عدد ۱۰
یه کلیپ جذااااب و کامل از اعداد ۱۰ تا ۱۹
شعرمربوط به ن
یک کاسه ی آب ،
یک دانه ماهی
در داخل آن ،
هی می خورد تاب
( ن) آخر آمد ،
خوشحال و خندان
چون دانه ی قند داخل قندان
( نـ ) مثل نان است
یا مثل دندان
باز آمده ( نـ ) اندر نمکدان
( ن) آخر آمد
در حرف احسا ن
فریاد می زد ،می گفت : ((مامان))