[ تائب ]
_
غمِ شاهچراغ و عکسهاش ،
غمِ اون سینه ی نحیف که با گلوله به تن مادرش دوخته شد ،
غمِ زیارت های ناتموم
، غمِ دعای سلامتی و هزار آرزو که رو لب ها موند ،
غمِ تصویرِ ضریح تو مردمک چشمهایی که باز موند ،
غمِ کتابچه های دعایی که حالا خون ورق به ورقش رو بوسیده ،
غمِ آینه کاری هایی که حنایی شده ،
غمِ جمله ی : صبر کن یلحظه من برم سلام بدم برگردم … ،
غمِ انتظاری که حالا قراره هیچ موقع تموم نشه .
[ تائب ]
آغوشی امن نگاهِ با صلابت گامِ استوار هدفِ مشخص . . . "حاج قاسم را میگویم"
بی تو آنقدر آشفته حالم که
اندکی صحبت کردن غامض است ؛
احوالم ابریست باردار '
و هر چقدر بکاء پیشه میکنم، اکتفا نمیکند !
هر چقدر . .
ما مأموریم به انجام وظیفه
نه مأمور به نتیجه !
انقدر به خودت بگو
تا نگرانیت برای نتیجه جلوی
انجام وظیفتو نگیره .
مولا فرمودند : تحمل ، قبر تمام عیبهاست . اگر تو ساکت شدی ، خیلی از عیوب طرفین دفع میشه .
| استاد فاطمی نیا |
مرادهای ما زمانی محقق میشود که
امپراطوری ِمهدوی شکل گیرد ؛
زمانی که مسلمانان دست در دست ِهم ،
برای این امر الهی جدیت صرف کنند !
با دعا به تسریع یافتن ِظهور کمک میشود
اما عمل حرف ِاول را در این عرصه میزند .