💥 #تلنگر
استادقرائتۍمیگفتن :
یهروز شیطان کهازمسئله توبه آگاه
میشه
میرهبهاصحابشمیگه:مااینهمہبندهرو
فریبمیدیم .
اما خدا راهتوبهروبراشقرارداده،
پسماچهکنیم؟!
یڪۍازیاراشبهشمیگهبهشاِلقاکنیمڪه
براۍتوبههنوززوده؛جوونه؛وحالاحالاها
وقتدارهتوبهڪنه ..
اینجوريتوبهروبرآش
عقبمیندازیمتامرگشفرابرسه ..
- دیرنشه'📌
شهید سید روح الله عجمیان:))
به گزارش «تابناک»، پنجشنبه ۱۲ آبان سال ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ صبح سید روح الله عجمیان که کارگر گچکار است آماده رفتن به محل کار میشود. لحظاتی پیش از رفتن دوستانش در بسیج خبر میدهند اغتشاشگران میخواهند در کمالشهر کرج بلوا ایجاد کنند و فضا برای مردم عادی ملتهب میشود و کار به ناامنی کشیده خواهد شد. روحالله سریع به همراه دیگر دوستانش به این منطقه میروند تا با مدیریت فضا از ایجاد ترافیک و درگیری جلوگیری میکنند.
ساعت به حوالی ۱۲ ظهر نزدیک میشود...
عدهای از اغتشاشگران سید روح الله را زیر نظر گرفته و در نقطهای از خیابان محاصره میکنند. او ۲۷ سال داشت و ورزشکار رزمی بود اما در مقابل جمعیتی چند نفره از زن و مرد که حدی برای قساوت برای خود قائل نیستند عملاً کاری از او ساخته نیست.
ساعت یک و نیم ظهر...
دقایقی در اتوبان تهران، کرج بین روح الله و اغتشاشاگران میگذرد که اگر فیلمی از آن پخش نمیشد قابل باور نبود که همه آن وقایع واقعاً رخ داده است. به این بخش ماجرا که میرسیم گویی قرار است روضهای خوانده شود؛ در فیلم دیده میشود پیکر روح الله از زیر یک کامیون توسط اغتشاش گران روی زمین کشیده میشود. لباسی بر تن او نمانده. یکی پای روح الله را کشیده و پیکر غرق به خونش را روی زمین میکشد در حالی که زیر پیراهن او در بدنش تکه تکه شده. دیگری چاقو به دست سعی میکند از بقیه جا نماند و چند بار تیزی را بر بدن جوان بسیجی فرو میبرد.
یکی دیگر وقتی دست خود را خالی میبیند شروع میکند به پیکر نیمه جان روح الله لگد بزند تا هر طور شده او نیز افتخاری برای خود کسب کند. ماجرا از آنچه نوشته شد بسیار دردناکتر و تأسفبارتر است.
ساعت دو و نیم بعد از ظهر است...
بالاخره با کمک دیگر دوستان روحالله جماعتی که قساوتشان به حیوانات درنده طعنه میزند پراکنده میشوند. یکی از دوستانش آنچه را که دیده اینطور روایت میکند: «دستهایش را مثل صلیب بازکرده بودند، و نیمه برهنه روی آسفالت رها بود. صدایش کردم، جوابی نشنیدم اما هنوز شهید نشده بود. آمبولانس رسید. راننده گفت با این شلوار نظامی نمیتوانیم مجروح را به جایی برسانیم. اگر اغتشاشگران بفهمند که مجروح نظامی است، سد راهمان میشوند و شاید هم به او آسیب بیشتری برسانند. به هر زحمتی بود شلوار نظامی را بیرون آوردیم. راننده راست میگفت؛ در طول مسیر اغتشاشگران بارها به آمبولانس سنگ زدند، جلویمان را گرفتند و داخل آمبولانس را بررسی کردند تا نکند مجروح، نظامی باشد. در مسیر بیمارستان بودیم که روح الله شهید شد.»
وقتی خبر آنچه بر پسر گذشته را به مادر میدهند میگوید: «روحالله برای خدا شهید شد. ما رهبر و انقلاب را تنها نخواهیم گذاشت.» پدرش نیز در دادگاه وقتی عاملان شهادت روحالله آن روز با جزئیات تعریف میکنند میگوید: «بنده از دادگاه مجازات قطعی این افراد را درخواست میکنم و میخواهم این افراد در محل شهادت پسرم مجازات شوند. باید بگویند چرا چنین کارهایی را انجام دادهاند.»
پیکر روحالله در حالی روی دست مردم تشییع شد که شرکتکنندگان میگفتند تنها دفعهای است که در این مراسمات حاضر میشویم و اشک میریزیم بدون اینکه هنوز روضهخوان چیزی خوانده باشد.
سرانجام پیکر این سرباز مکتب روحالله همانجایی دفن میشود که خودش وصیت کرده بود. پدرش میگوید: «روحالله با دوستانش به مزار شهدای مدافع حرم در حرم امام زاده محمد میرود و میگوید مرا کنار اینها دفن کنید. دوستانش میخندند و میگویند حالا شهادت کجا بود؟ میخواهی بروی سوریه؟ او دیگر حرفی نمیزند. چهار روز بعد پیکرش همان جایی که گفته بود به خاک سپرده شد.»
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
11.34M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
الهی مادر برات بمیرم
که تموم ِنفسات پرِ درده..
#امام_زمان
#طوفان_الاقصی
#فاطمیه
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
هيچ گناهي را كوچك ندان؛
شايد دوری از خدا در آن باشد!
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
17.36M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
شهید مدافع حمید سیاهکالی
درباغ شهادت رانبندید
به مابیچاره گان زان سونخندید
#الّلهُمَّصَلِّعَلَیمُحَمَّدٍوَآلِمُحَمَّدٍ وَعَجِّلْفَرَجَهُمْ
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
یکبار سید از کشاورزی بار سیب زمینی خرید، بارش خیلی خوب نبود، فرستاد تهران و برگشت خورد. با قیمت پایینتری بارش را فروخت و مقداری ضرر کرد. گفتم سید چرا موقع خرید دقت نکردی؟ گفت اشکال نداره، خودم میدونستم بارش خیلی خوب نیست، اما اون کشاورز بنده خدا دستش خالی بود، میشناختمش. آدم زحمتکشی بود. خواستم کمکی به اون بنده خدا کرده باشم. حتی اگر خودمم ضرر کنم، اشکال نداره خدا با ماست. حرفهای سید برای ما عجیب بود. اما سید با اعتقاداتش کار میکرد. خیلی اهل دنیا نبود. شاید به خاطر همین کارهاش خیلیها ملامتش میکردند. اما من اثر این رفتارهای سید را توی زندگیاش دیده بودم که چقدر زندگیاش با برکت بود.
#شهید_سید_میلاد_مصطفوی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
6.45M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
📹 ببینید | صدای مکالمه بیسیم شهید #حاج_قاسم_سلیمانی در اولین لحظات پس از ورود به بوکمال سوریه و شکست آخرین مواضع داعش
┄┄┅┅┅❅❁❅┅┅┅┄┄
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
📌 مادر شهید مالامیری: همیشه و همه جا میگفتم که محمد مهدی شهید میشود
🔹️ محمدمهدی مالامیری، در روز دوشنبه ۲۶ خردادماه ۱۳۶۴ در خانوادهای روحانی و ولایی در شهر قم به دنیا آمد.
◇ پدر و مادر او هر دو اصالتاً مازندرانی که پدرش اهل کجور و مادرش از سلسلهی جلیلهی سادات خاندان حسینی شهرستان آمل بود
🔹️ مادر شهید درباره محمدمهدی میگوید: همیشه با وضو و عاشق جهاد و شهادت بود و پیش از ازدواج، برای جنگ با اسرائیل عازم لبنان شده بود؛ ولی در نیمهی راه مجبور به بازگشت شد
◇ همیشه میگفتم: «محمدمهدی آن قدر خوب است که آخر شهید میشود»
◇ در کنار درس و تدریس و مباحثه، فعالیتهای تبلیغی را تا هنگام شهادت به عنوان تکلیف و وظیفه شرعی بیهیچ بهانه و توجیهی انجام میداد
◇ خوشرویی و آراستگی ظاهری و پرداختن به ورزش ، در کنار تواضع و اخلاص، ایشان را محبوب دل جوانان و رفقایش کرده بود
◇ پرهیز از هیاهو شاخصه دیگر ایشان بود؛ چنانکه بعد از شهادت نیز خانواده و نزدیکان وی از برخی مدارج و مراتب علمی ایشان بیاطلاع بودند
◇ تداوم ارتباط با قرآن و مسجد، ارادت به امام رضا(ع)، زیارت هفتگی جمکران و زمزمه همیشگی دعای عهد، روح بیکرانش را زلالتر میکرد.
◇ در یک کلام، زندگی شهید طبق سفارش مقام معظم رهبری(حفظه الله)، آمیختهای از تحصیل، تهذیب و ورزش بود
◇ سرانجام ۳۱ فروردین ۱۳۹۴ با شعار «کلنا عباسک یا زینب» در منطقه بُصْرَی الحریر در استان درعای سوریه به شهادت رسید
#شهید_محمدمهدی_مالامیری
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
▪️شوهرداری حضرت زهرا (س)▪️
در یکی از روزهای پر مشقت ، غذا در منزل امام علی (ع) و حضرت زهرا (س) کمیاب شده بود.
امام از همسرش پرسید :
فاطمه جان! غذایی داری که مقداری تناول کنیم؟
حضرت فاطمه (س) پاسخ داد :
سوگند به آن خدایی که مقام و عظمت تو را بالا برد! دو روز است که غذای کافی در منزل نداریم و مقدار اندکی هم که داشتیم به شما بخشیدم و خودم رنج گرسنگی را تحمل کردم.
امام علی (ع) فرمود :
چرا به من اطلاع ندادی؟
حضرت زهرا (س) پاسخ داد :
یا اباالحسن! من از خداوند شرم دارم که شما را به آنچه توان نداری وادار کنم.
رسول خدا (ص) مرا نهی فرموده است که از تو چیزی بخواهم و به من سفارش کرده که :
از پسر عمویت چیزی درخواست نکن! اگر خودش چیزی آورد ، بپذیر وگرنه خودت درخواست نکن!
🔰کشفالغمه ، ج ۲ ، ص ۹۲
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●