9.3M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
••[💛🌾]••
شـهـادتـ حـالـ مـیـخـواد نـهـ بــالـ
حـالـا اگـهـ حـالـشـو داشـتـیـمـ کـهـ مـیـریـمـ🙃🕊
اگـهـ نـداشـتـیـمـ هـمـ بــرمـیـگـردیـمـ خـدمـتـتـونـ🍃🥀
#شهدایی
#شهید_علی_اکبر_رنجبر
#شهید_امنیت
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
شهدا
[💛﷽💛]
شهید محمدرضا کشاورز💛🌾
دانش آموز ۱۵ ساله و متولد سال ۱۳۸۶ بود که در حادثه تروریستی شاهچراغ به درجه رفیع شهادت نائل آمد🥀
محمدرضا ساکن شیراز و محصل در پایه دهم رشته انسانی در دبیرستان شاهد شیراز بود.
محمدرضا شغل دبیری را برای خود انتخاب کرده بود و علاقه و توجه زیادی به امام زمان(عج) داشت و یکی از آرزوهایش نزدیک شدن به امام زمان (عج) بود که با شهادتش به این آرزو رسید🖐🏻🙃💛
محمدرضا از ۲ هفته قبل نذر کرده بود که هر چهارشنبه به زیارت شاهچراغ بره و در دومین وعده خودش به شهادت میرسه🥀
مادر بزرگوار شهید عید به حرم آقا امام حسین(ع) دعوت میشن
مادرشون از محمدرضا میپرسه چی میخوای سوغاتی برات بیارم؟؟
محمدرضا از مادرش میخواد یه کفن که با تربت آقا امام حسین(ع) متبرک شده براش بیارن💔🍃
و وقتی به شهادت میرسه از همین هدیه متبرک برای کفنش استفاده میکنن🥀
داماد خانواده شهید محمدرضا:
شهید محمدرضا کشاورز که از ناخوش احوالی مادر خود اندوهگین بود، از مادر درخواست آرامش و عدم نگرانی میکند و میگوید که امروز شفای او را از احمدبن موسی(ع) میگیرد و برای عرض حاجت به بارگاه احمدی و محمدی راهی میشود.😭💔
دقایقی بعد از فاجعه تلخ تروریستی با محمدرضا تماس میگیرن و پس از عدم دریافت پاسخ، نگران راهی حرم میشن و در اونجا با مسیرهای مسدود و جمعیت عظیم مردم و حضور نیروهای امنیتی روبه رو میشن، بعد از اطلاع گرفتن از حال نوجوانشان راهی پزشک قانونی شده و خبر تلخ و ناگوار شهادت محمد رضا را می شنوند.🥀🍃
#بیوگرافی_شهید
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📲 #استوری؛
انقدر عِشق حسینِ بن عَلی شیرین است
کہ در جوانی هوس پیر غلامی کردم
#امان_از_دل_زینب💔
#آجرڪ_الله_یا_بقیۃ_الله🥀
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
11.38M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
پهلو را نمیدانم....😔
اما سن و سالش حوالی سن مادر است 💔
#شهیده_فائزه_رحیمی🤍💔
به نام شهیدی که عباس وار جنگید
زینب گونه اسیر شد
حسینی وار شهید شد
سلام بر ارباب بی سر 💔
برشی از کتاب سربلند📚👇🏻
برگشتم به حاج سعید گفتم: «آخه من چطور این بدن ارباً اربا رو شناسایی کنم؟ رفتم سمت آن داعشی. یک متر رفت عقب و اسلحهاش را کشید طرفم.
سرش داد زدم: «شما مگه مسلمون نیستید؟» به کاور اشاره کردم که مگر او مسلمان نبود؟ پس سرش کو؟ چرا این بلا را سرش آوردید؟حاج سعید تند، تند حرفهایم را ترجمه میکرد.
آن داعشی خودش را تبرئه کردکه این کار ما نبوده وباید ازکسانی که او رابردهاند «القائم» بپرسید.
فهمیدم میخواهد خودش را از این مخمصه نجات دهد. دوباره فریاد زدم که کجای اسلام میگوید اسیرتان را اینطور شکنجه کنید؟
نماینده داعش گفت: «تقصیر خودش بوده!» پرسیدم به چه جرمی؟ بریدهبریده، جواب میدادوحاج سعید ترجمه میکرد: «از بس حرصمون رو درآورد؛ نه اطلاعاتی به ما داد،نه اظهار پشیمونی کرد، نه التماس کرد! تقصیر خودش بود..!»...
می شود اسیر شدوبا یک نگاه دشمن را از پای درآورد،از این چشمان چیزی جز غرور نمیبارد🍃
۱۶ مرداد سالگرد اسارت #شهیدمحسن_حججی🌷
#همسفر_من
#شهدا_را_یادکنید_باذکر_صلوات
🍃
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●