🕊🕊🌹🕊🌹🕊🕊
#خاطرات_آزادگان
#ماه_رمضان
#در_اسارت
روزهداری در گرمای ۵۰ درجه شهر رومادیه
#قسمت_دوم
آب سرد نداشتیم. گاهی بدون آب روزه میگرفتیم و برای افطاری مقداری آب برای نوشیدن داشتیم. همین مقدار آب هم بسیار گرم بود.
بچهها با ابتکار و خلاقیت خاصی شیشههای دارو را از سطلهای زباله درمانگاه میآوردند و به دور آن پارچه میبستیم تا بتوانیم به این وسیله آن، آب خنک داشته باشیم.
یکی از روزهای ماه مبارک در سال ۶۴ را خوب به یاد دارم. نزدیک به ۱۰۰ شیشه با پوشش پارچه، گوشه بازداشتگاه برای ۶۳ نفر گذاشته بودیم.
همه چشم انتظار بودیم تا افطار شود و آب خنک بنوشیم.
پنج دقیقه قبل از افطار، بعثیها به داخل آسایشگاه ریختند و دستور دادند همه را بیرون از آسایشگاه بریزیم.
لبهای روزهدار اسرا با دیدن این صحنه، کویریتر شد.
موقع افطار صحنه عجیبی رخ داد، بچهها از تشنگی روی موزاییکهای خیس زبان میکشیدند تا از باقی ماندههای آب و نمناکی زمین حداقل بتوانند زبان و لبهای خود را خیس کنند!
هنوز که هنوز است موقع افطار موقع نوشیدن آب این صحنه را به خاطر میآورم.
به سبب همین سرد بودن غذاها و نداشتن جایی خنک برای نگهداری آنها، اسیران ایرانی دچار امراض گوارشی از قبیل اسهال خونی و غیره شدند، به همین دلیل بعثیها به زور دهانمان را باز میکردند و قرصهای مختلفی به داخل دهانمان میریختند تا مثلاً ما را معالجه کنند ولی در اصل میخواستند تا ما روزههای خود را افطار کنیم.
راوی :
#جانباز_و_آزاده_عزیز
#کرامت_یزدانی
یاد باد
آن روزگاران
یاد باد
شادی روح #امام_راحل و #شهدا و سلامتی #آزادگان_سرافراز و #جانبازان_معزز
#صلوات
#اللهم_صل_علی_محمد_و_آل_محمد
#و_عجل_فرجهم
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●
🕊🌹🕊