ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن #جنگ تحمیلی، حدود ۲۸#سال #عمار گونه در #سپاه پاسداران ،
#سپاه #امام رضا (ع)🌷مشهد و #سپاه نیشابور ، #هرمزگان ، #اصفهان در #ماموریت های خود از #حریم انقلاب و #نظام اسلامی #پاسداری کرد.
🍃🌷🍃
و پس از ۱۲#روز #دیده بانی و #نبرد با تکفیری ها و با به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از #خوارج تکفیری با #درجه #سردار دیده بان ایشان به درجه رفیع#شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#سوم اسفند سال۹۴#عازم #سوریه شد، وپس از#توفیق #اولین زیارت خود در #بارگاه
#حضرت زینب(س)🌷 و #حضرت رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه #دوست دوران دفاع مقدسش #محمد حصاری به سوی #حلب پرواز کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران #شهید:
#شهید شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.»
🍃🌷🍃
#اخلاص، #تواضع،#خوش اخلاقی،#ادب و #بی ریایی از جمله ویژگی هایی بود که #شهید شمس آبادی را برازنده #شهادت کرد.
🍃🌷🍃@tafahos5
ایشان سال ۶۷# با پایان یافتن #جنگ تحمیلی، حدود ۲۸#سال #عمار گونه در #سپاه پاسداران ،
#سپاه #امام رضا (ع)🌷مشهد و #سپاه نیشابور ، #هرمزگان ، #اصفهان در #ماموریت های خود از #حریم انقلاب و #نظام اسلامی #پاسداری کرد.
🍃🌷🍃
و پس از ۱۲#روز #دیده بانی و #نبرد با تکفیری ها و با به هلاکت رساندن بیش از ۲۰۰# نفر از #خوارج تکفیری با #درجه #سردار دیده بان ایشان به درجه رفیع#شهادت رسید.
🍃🌷🍃
#سوم اسفند سال۹۴#عازم #سوریه شد، وپس از#توفیق #اولین زیارت خود در #بارگاه
#حضرت زینب(س)🌷 و #حضرت رقیه (س)🌷با هواپیما به همراه #دوست دوران دفاع مقدسش #محمد حصاری به سوی #حلب پرواز کرد.
🍃🌷🍃
به روایت از آقای علی هدایتی از همکاران #شهید:
#شهید شمس آبادی به یکی از دوستان در یپیاده روی اربعین گفته بود: «در این زیارت سشهادت در سسوریه را از سامام حسین(ع)🌷 طلب کرده ام.»
🍃🌷🍃
#اخلاص، #تواضع،#خوش اخلاقی،#ادب و #بی ریایی از جمله ویژگی هایی بود که #شهید شمس آبادی را برازنده #شهادت کرد.
🍃🌷🍃@tafahos5
بهش میگفتن مجید بربری، از بس برای قهوه خونه محل نون بربری میخرید و پاتوقش قهوه خونه ها بود. اهل نماز و روزه نبود. تا اینکه یک شب در روضه ی حضرت زینب دلش شکست و قول داد تا آخرین نفس از حرم اهل بیت دفاع کنه.
رفت سوریه... شد مدافع حرم...
چهار ماهه شد نورانی و خالص، از اون دل هایی که رفته ولی پشیمون برگشته...
شب آخر داشت جورابهای همرزمانش رو میشست، همرزمش به مجید گفت: مجید حیف تو نیست با این اعتقادات و اخلاق و رفتار که خالکوبی روی دستته. مجید گفت: تا فردا این خالکوبی یا خاک میشه و یا پاک.
و فردای آن روز داداش مجید محله یافت آباد، برای همیشه رفت...
یک تیر به بازوی سمت چپش خورد، دستش مجروح شد. با همون حال سه تا از تکفیریها را کشت ، سه یا چهار تیر به سینه و پهلویش خورد و بعد شهید شد. محل شهادتش جنوب #حلب، خان طومان، باغ زیتون.
پیکر مطهرش بعداز چهارسال چشم انتظاری ایام ولادت علی اکبرحسین سال ۹۸ به وطن بازگشت، تا دست دل های زیادی را بگیرد که برگردند و بمانند و هوس هیچ جایی بجز خیمه ی یار را نکنند.
#شهیدمجیدقربانخانی
●◉ شهـ @tafahos5 ـבا ◉●