eitaa logo
💞🍃✍️کمی باقرآن باشیم💞🍃✍️
150 دنبال‌کننده
13.1هزار عکس
13.8هزار ویدیو
77 فایل
مشاهده در ایتا
دانلود
🔳چند جمله زیبا.... 1..اگر به میهمانی گرگ میروی سگت را همراهت ببر .. 2..قله ای که چند بار فتح شود؛ بی شک روزی تفریحگاه عمومی میشود ! مواظب دلت باش.. 3..گاهی لب های خندان بیشتر از چشم های گریان”درد”می کشند .. 4..“پایِ “معرفت که میاد وسط “دستِ “خیلیا کوتاه میشه. . 5..وقتی حرف راست میزنید فقط انسان هایی از دستتان عصبانی می شوند که تمام زندگیشان بر دروغ استوار است .. 6..یادت باشه همیشه خودتو بنداز تا بگیرنت.. اگه خودتو بگیری میندازنت ! 7..مرد ترین آدمهایی که تو زندگیم دیدم اونایی بودن که بعد اشتباهشون گفتند : معذرت میخوام .. 8..مزرعه را موریانه خورد، ولی ما برای گنجشک ها مترسک ساختیم ،لعنت به این حماقت! 9..آنهایی که در زندگیت نقشی داشته اند را دوست بدار نه آنهایی که برایت نقش بازی کرده اند .. 10.“زمان” وفاداری آدما رو ثابت میکنه نه “زبان” ...
نمکدان را که پُر میکنی توجهی به ریختن نمکها نداری... اما زعفران را که میسابی به دانه دانه اش توجه میکنی حال آنکه بدونِ نمک هیچ غذایی خوشمزه نیست، ولی بدون زعفران ماهها و سالها میتوان آشپزی کرد و غذا خورد. مراقب نمک های زندگیتان باشید... ساده و بی ریا و همیشه دم دستتان هستند. ولی روزی اگر نباشند وای بر سفره زندگی...! 🍃❤️🍃❤️
💕‏مادر بزرگم یه حکایت تعریف میکنه:مرده داشته گریه میکرده. یکی میرسه بهش میگه چرا گریه میکنی؟میگه گشنمه. میزنه زیر گریه. مرده میگه تو چرا گریه میکنی؟ میگه برای گشنگی تو! مرده میگه گریه نکن،از نونت بده. طرف میگه: نه!هرچقدر بخوای برات گریه میکنم،ولی از نونم بهت نمیدم! ‏ حکایت عزاداری‌های ماست : مظلوم میبینیم ولی به یاری اش نمی شتابیم نیازمند میبینیم کمکش نمیکنیم از حق در مقابل زور گویی دفاع نمیکنیم و.. ولی خوب اشک میریزیم ... یادمان باشد: اول نماز حسین، بعد عزای حسین. اول شعور حسینی، بعد شور حسینی. محرم وصفر زمان بالیدن است نه فقط نالیدن. بساطش آموزه است نه موزه. تمرین خوب نگریستن است نه فقط خوب گریستن…!!!             السلام علیک یا ابا عبدالله •✾
‌💠 کرامتی از حضرت علی‌اصغر علیه السلام😭😭 🔻آیه الله العظمی مرعشی نجفی می‌فرمودند: هر سال شب هفتم محرم در یک ساعت مشخصی یک تاجری می‌آمد و خمس مالش را حساب می‌کرد ، یک سال محرم شب هفتم رسید و این شخص نیامد ، سال بعدش دوباره همان روز و همان ساعت آمد. ایشان می‌فرمود که من بهش گفتم چرا سال گذشته نیامدی؟ گفت آلمان برای تجارت رفته بودم ، در آنجا کارم گرفت و در همانجا ماندم ، دیدم نزدیک محرم است و هیچ خبری در شهر نیست و اصلاً برنامه‌ای برای عزاداری امام حسین علیه السلام نیست. رفتم کنسولگری ایران و گفتم شما برنامه روضه دارید؟ گفتند که ما امسال کسی را از ایران دعوت نکردیم ، بهشون گفتم من صدای خوبی دارم می‌شود شب‌ها اینجا بیایم و یک زیارت عاشورا بخوانم یک روضه‌ای بخوانم و دور هم دیگر جمع بشویم و اینجا روضه بخوانیم؟ گفتند که مشکلی ندارد شما روضه را بخوان ما هم شرایط جلسه را آماده می‌کنیم. می‌گفت شب اول محرم شد در جلسه ده نفر بودیم شب دوم صد نفر و تا شب هفتم محرم کل کنسولگری پر شده بود و یک جمعیت زیادی برای روضه آمده بود و در شب هفتم یک روضه مفصلی خواندیم و همه خیلی گریه کردند. بعد از اینکه جلسه تمام شد و خواستم از جلسه بیرون بیایم یک خانم آلمانی جلوی در ایستاده بود، گفت که شما روضه را می‌خواندید؟ گفتم بله من می‌خواندم ، گفت: کسی از شما از دنیا رفته بود؟ همسرتون یا بچه شما از دنیا رفته بود که اینطور داد می‌زدید و گریه می‌کنید؟ من الان یک ساعت است که جلوی در ایستادم تا علت این ناله‌های شما را بپرسم. آقای روضه خوان برایش تعریف کرد و گفت: ما یک نوه پیغمبری داشتیم که مردم برای او نامه نوشتند بیا و حاکم ما باش ، او هم با زن و بچه به سمت عراق حرکت کرد ، زمانی که به عراق رسیدند راه را بر او بستند ، مسیر اب را هم بر آنها بستند و یکی یکی آنها را به شهادت رساندند این آقا یک بچه شش ماهه‌ای هم داشت که تشنه بود و مادرش دیگر شیر نداشت تا به او بدهد، این آقا این بچه را گرفت برد به میدان تا به او آب بدهند ولی تیر سه شعبه بر گلوی او زدند، این آقا باب الحوائج است، آن خانم سوال کرد که باب الحوائج یعنی چی؟ گفتم یعنی اگر کسی مشکلی داشته باشد و به او بگوید ، هر جای عالم که باشد مشکل او را حل می‌کند ، آن گفت یعنی منم که مسیحی هستم اگر حاجتی داشته باشم حاجت من را براورده می‌کند؟ گفت بله، شروع کرد به گریه کردن و گفت: من یک بچه پنج ساله فلج دارم اگر تا سال دیگر شفا گرفت همین شب هفتم محرم تمام چرخی‌های شیرفروش اینجا را جمع می‌کنم و به همه شیر می‌دهم. این آقا گفت از او سوال کردم که چرا شیر می‌خواهی بدهی؟ گفت مگه شما نگفتی که مادرش شیر نداشت و شیر او خشک شده بود؟ بخاطر همین من شیر می‌دهم. این صحبت گذشت و هر دو رفتند آقای مداح می‌گوید: فردا شب آمدم و دیدم دور کنسولگری پر از چرخ‌های شیر فروشی هست سوال کردم که شما چرا اینجا آمدید؟ گفتند که یک خانمی تمام شیرهای ما را خریده است و ما به اینجا آمدیم تعجب کردم رفتم داخل مجلس دیدم که آن خانم وارد مجلس شده و دائم این ذکر را می‌گوید: یا باب الحوائج یا علی‌اصغر و همینطور گریه می‌کند. تا من را دید بلند شد و به سمت من آمد و گفت: تو گفتی شفا میده ولی چرا نگفتی زود شفا میده، دیشب وقتی جلسه اینجا تمام شد به خانه رفتم امدم در را باز کنم دیدم بچه‌ام کنار پنجره ایستاده است از حال رفتم ، همسایه‌ها به کمک من آمدند بلندم کردند و بالا بردند ، همسایه‌ها را بیرون کردم بچه‌ام را بغل کردم گفتم چه اتفاقی افتاده؟ گفت: تو که رفتی یک اقایی داخل خانه آمد، از این عکس مسیح زیباتر بود، نشست گفت پسرم بلند شو ، گفتم من فلج هستم نمی تونم بلند بشم گفت من بهت میگم بلند شو ، گفت چطوری؟ فرمودند که یک یاحسین بگو و بلند بشو ، تا گفتم یا حسین پاهام قوت گرفت بلند شدم. 📚به نقل از حجت الاسلام دارستانی یا باب الحوائج، یا علی اصغر اغثنا😭 h
زيبایی انسان در چيست؟ روزي شاگردان نزد حکيم رفتند و پرسيدند: «استاد زيبايي انسان درچيست؟» حکيم 2 کاسه کنار شاگردان گذاشت وگفت: «به اين  2 کاسه نگاه کنيد اولي ازطلا درست شده است و درونش سم است و دومي کاسه اي گليست و درونش آب گوارا است، شما کدام راميخوريد؟» شاگردان جواب دادند: «کاسه گلي را.» حکيم گفت: « آدمي هم همچون اين کاسه است. آنچه که آدمي را زيبا ميکند درونش واخلاقش است. بايد سيرتمان رازيباکنيم نه صورتمان را.»
ﯾﮏ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ" ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﺩ ﻭﻟﯽ" ﻣﻐﺰ "ﻧﺪﺍﺭﺩ. ﺩﺭ ﻧﺘﯿﺠﻪ ﻫﺮ ﻭﻗﺖ ﮐﻤﯽ ﺍﺻﻄﮑﺎﮎ ﻭﺟﻮﺩ ﺩﺍﺷﺘﻪ ﺑﺎﺷﺪ، ""ﻓﻮﺭﺍ ﻣﺸﺘﻌﻞ"" ﻣﯽ ﺷﻮﺩ. ﺍﺛﺮﺍﺕ ﺍﯾﻦ ﺍﺷﺘﻌﺎﻝ ﻣﯽ ﺗﻮﺍﻧﺪ """ﻭﯾﺮﺍﻧﮕﺮ """ﺑﺎﺷﺪ. ﻫﻤﻪ ﻣﺎ "ﺳﺮ" ﺩﺍﺭﯾﻢ ﻭ ﺑﺮ ﺧﻼﻑ ﭼﻮﺏ ﮐﺒﺮﯾﺖ ""ﻣﻐﺰ"" ﻫﻢ ﺩﺍﺭﯾﻢ. ﻋﺎﻗﻼﻧﻪ ﺁﻧﺴﺖ ﮐﻪ ﺑﻼﻓﺎﺻﻠﻪ ""ﻭﺍﮐﻨﺶ ﻧﺸان "" ﻧﺪﻫﯿﻢ ﮐﻪ ﺍﯾﻦ ﻋﺎﺩﺗﯽ ﮔﺮﺍﻧﻘﺪﺭ ﺍﺳﺖ....... بهترین جوابها ..... بهترین جواب بدگویی:سڪوت بهترین جواب خشم :صبر بهترین جواب درد:تحمل بهترین جواب تنهایی:تلاش بهترین جواب سختی:توڪل بهترین جواب خوبی:تشڪر بهترین جواب زندگی:قناعت بهترین جواب شڪست:امیدواری.... تقدیم به بهترین ها.... براے جبران اشتباهات، به دوستانت همانقدر زمان بده ڪه براے خودت فرصت قائل میشوی.. ‎‎‌‌‎•🌻📚