eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
کلام امیــ♡ـــر ⏹ دنیا دو روز است: *⃣ یک روز با تو و روز دیگر علیه تو *⃣ روزی که با توست مغرور مشو ! *⃣ و روزی که علیه توست ناامید مشو ! ⭕️ زیرا هر دو پایان پذیرند ⭕️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
❗️اگر به جاى خوردن صبحانه كامل، كيک و كلوچه بخوريد به سرعت قندخون بالارفته و بعد از چندساعت، کاهش آن و گاهاً ضعف شديد را باعث می شود. ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 در اولین روز شهریور ماه 💛 براتون آرزو میکنم 🌼 خنده های ازته دل 💛 شادی هاتون ابدی 🌼 یک خدای همیشه همراه 💛 باهزار آرزوی زیبا 🌼 تقدیم لحظه لحظه هاتون... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
اسب سواری، مرد فلجی را سر راه خود دید ڪه عصا بدست پیاده میرود، مرد سوار دلش به حال او سوخت، از اسب پیاده شد او را از جا بلند ڪرد و بر روی اسب گذاشت تا او را به مقصد برساند! مرد افلیج ڪه اڪنون خود را سوار بر اسب میدید دهنه ی اسب را ڪشید و گفت: اسب را بردم ... و با اسب گریخت! پیش از آنڪه دور شود صاحب اسب داد زد: "تو تنها اسب را نبردی، جوانمردی را هم بردی! اسب مال تو؛ اما گوش ڪن ببین چه می گویم" مرد افلیج اسب را نگه داشت مرد سوار گفت: هرگز به هیچ ڪس نگو چگونه اسب را به دست آوردی! می ترسم ڪه دیگر "هیچ سواری" به پیاده ای رحم نڪند! @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
ما در خواب نیستیم فرعون فرمان داد، تا یک کاخ آسمان خراش برای او بسازند، دژخیمان ستمگر او، همه مردم، از زن و مرد را برای ساختن آن کاخ به کار و بیگاری، گرفته بودند، حتی زن‌های آبستن از این فرمان استثناء نشده بودند. یکی از زنان جوان که آبستن بود، سنگ‌های سنگین را برای آن ساختمان حمال می کرد، چاره ای جز این نداشت زیرا همه تحت کنترل ماموران خونخوار فرعون بودند. اگر او از بردن آن سنگ‌ها، شانه خالی می‌کرد، زیر تازیانه و چکمه‌های جلادان خون آشام، به هلاکت می رسید. آن زن جوان در برابر چنین فشاری قرار گرفت و بار سنگین سنگ را همچنان حمل می کرد، ولی ناگهان حالش منقلب شد، بچه اش سقط گردید، در این تنگنای سخت از اعماق دل غمبارش ناله کرد و در حالی که گریه گلویش را گرفته بود، گفت: «آی خدا آیا خوابی؟ آیا نمی بینی این طاغوت زورگو با ما چه می کند؟» چند ماهی از این ماجرا گذشت که همین زن در کنار رود نیل نشسته بود، که ناگهان نعش فرعون را در روبروی خود دید (آن هنگام که فرعون و فرعونیان غرق شدند) آن زن، در درون وجود خود، صدای هاتفی را شنید که به او گفت: «هان ای زن! ما در خواب نیستیم، ما در کمین ستمگران می باشیم » @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
📕 مردی، اسب اصیل و بسیار زیبایی داشت که توجه هر بیننده‌ای را به خود جلب می‌کرد. همه آرزوی تملک آن را داشتند. بادیه‌نشین ثروتمندی پیشنهاد کرد که اسب را با دو شتر معاوضه کند، اما مرد موافقت نکرد. حتی حاضر نبود اسب خود را با تمام شترهای مرد بادیه‌نشین تعویض کند. باد‌یه‌نشین با خود فکر کرد: حالا که او حاضر نیست اسب خود را با تمام دارایی من معاوضه کند، باید به فکر حیله‌ای باشم. روزی خود را به شکل یک گدا درآورد و در حالی که تظاهر به بیماری می‌کرد، در حاشیه‌ جاده‌ای دراز کشید. او می‌دانست که مرد با اسب خود از آنجا عبور می‌کند. همین اتفاق هم افتاد... مرد با دیدن آن گدای رنجور، سرشار از همدردی، از اسب خود پیاده شد به طرف مرد بیمار و فقیر رفت و پیشنهاد کرد که او را نزدیک پزشک ببرد. مرد گدا ناله‌کنان جواب داد: من فقیرتر از آن هستم که بتوانم راه بروم. روزهاست که چیزی نخورده‌ام و نمی‌توانم از جا بلند شوم. دیگر قدرت ندارم. مرد به او کمک کرد که سوار اسب شود. به محض اینکه مرد گدا روی زین نشست، پاهای خود را به پهلوهای اسب زد و به سرعت دور شد. مرد متوجه شد که گول بادیه‌نشین را خورده است. فریاد زد: صبر کن! می‌خواهم چیزی به تو بگویم. بادیه‌نشین که کنجکاو شده بود، کمی دورتر ایستاد. مرد گفت: تو اسب مرا دزدیدی. دیگر کاری از دست من برنمی‌آید، اما فقط کمی وجدان داشته باش و یک خواهش مرا برآورده کن. "برای هیچ‌کس تعریف نکن که چگونه مرا گول زدی..." بادیه‌نشین تمسخرکنان فریاد زد: چرا باید این کار را انجام دهم؟! مرد گفت: چون ممکن است، زمانی بیمار درمانده‌ای کنار جاده‌ای افتاده باشد. اگر همه این جریان را بشنوند، دیگر کسی به او کمک نخواهد کرد. بادیه‌نشین شرمنده شد. بازگشت و بدون اینکه حرفی بزند ، اسب اصیل را به صاحب واقعی آن پس داد.... @tafakornab @shamimrezvan
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂 🍒 🍒 💎به مردی گفتند: شنیدیم که مىخواهى همسرت را طلاق بدهى؟ گفت: بله، شرایط طلاق از نظر قرآن و روایات جمع است. گفتند: چرا مىخواهى او را طلاق بدهى؟ گفت: او ناموس من است، الان خودش هم در این مجلس نیست، من حق ندارم از او غیبت کنم. شما سؤال بدى کردید. زن را طلاق داد و زن هم بعد از مدتى طبق حکم فقه رفت و شوهر کرد. سال بعد رفقا به او گفتند: راستى زنت را پارسال چرا طلاق دادى؟ گفت: او الان زن من نیست، ناموس دیگران است، خدا به من اجازه نمىدهد که پشت سر ناموس مردم حرف بزنم. شما این سؤالتان بیجا است که از من مىپرسید. چه کسى الان در خانوادهها دفاع از حق مىکند؟ چه کسى در خانوادهها غیبت نمیکند؟ تهمت نمىزند؟ ====================== http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆 ======================
🌹 سـلام روز زیباتون بخیر امیدوارم که امروز سهم لحظه هاتون شادی سهم زندگیتون عشق سهم قلبتون مهربانی سهم چشمتون زیبایی سهم عمرتون عزت باشه ... و در پناه لطف خدا همیشه دلتون شاد و لبتون خندون باشه 🌹 تقدیم به شما 🌹چهارشنبه تون پر از بهترینها @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👈کسی که تنها به عقلش اعتماد کند، گمراه میشود ! 👈کسی که تنها به مالش اعتماد کند، کم می آورد ! 👈کسی که تنها به منصبش اعتماد کند، خوار میشود ! 👈کسیکه تنها به مردم اعتماد کند، خسته می شود ! 👌امّا کسی که تنها بر خدا اعتماد کند؛ نه گمراه میشود نه کم می آورد نه خوار میشود و نه خسته ميشود ...!👌👌 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا همه بندگان تو هستیم کلید همه بسته‌ ها دست توست دوای همه خسته‌ ها دست توست به احسان و لطف وکرمت،خود گره مشکلات همه را بازکن ‌‌‌‎‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‎‌‎‌‌‎‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh