eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨﷽✨ ✨ 👇🏻 🌼هزار حکمت آموختم که از آن، چهارصد حکمت انتخاب کردم و از آن چهارصد، هشت کلمه برگزیدم که جامع کلمات است؛ 🍃دو چیز را هرگز فراموش مکن؛ ❣خدا و مرگ را 🌼دو چیز را همیشه فراموش کن؛ ❣هنگامی که به کسی خوبی کردی ❣زمانی که از کسی بدی دیدی 🍃هرگاه به مجلسی وارد شدی زبان نگه دار 🌼اگر به سفره ای وارد شدی شکم نگه دار 🍃وقتی وارد خانه ای شدی چشم نگه دار 🌼و زمانی که برای نماز ایستادی دل نگه دار👌🏻
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃 🌼درزندگے اجازه نده چیزےرنگ خوشی هایت را تار کند...🌼🍃 🍃 🌼شـاد بودن یڪ هنر است لذت ببـراز زندگے در هـر شرایط عشق بورز💖 ومحبت را به همه هدیه بده...🎁 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🍃⇨﷽ 🌷حکایت ✨⇐ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ(ع) ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﺍی ﭘﺮﺳﻴﺪ: ﺩﺭ ﻣﺪﺕ یک ﺳﺎﻝ ﭼﻘﺪﺭ ﻣﻴﺨﻮﺭی؟ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ : ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﭘﺲ ﺍﻭ ﺭﺍ ﮔﺮﻓﺘﻪ ﻭ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﺍی ﻛﺮﺩ... ﻭ ﺳﻪ ﺩﺍﻧﻪ ﺑﻪ ﻫﻤﺮﺍﻫﺶ ﻧﻬﺎد!!! ✨⇐ﺑﻌﺪ ﺍﺯ ﮔﺬﺷﺖ یک ﺳﺎل... ﺣﻀﺮﺕ ﺳﻠﻴﻤﺎﻥ ﺟﻌﺒﻪ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻛﺮﺩ ﻭ ﺩﻳﺪ ﻛﻪ ﻓﻘﻂ یک ﻭ ﻧﻴﻢ ﺩﺍﻧﻪ ﺭﺍ ﺧﻮﺭﺩﻩ !! ﭘﺲ ﺑﺎ ﺗﻌﺠﺐ ﺍﺯ ﻣﻮﺭﭼﻪ ﭘﺮﺳﻴﺪ ﭼﺮﺍ؟ ✨⇐ﻣﻮﺭﭼﻪ ﮔﻔﺖ: ﭼﻮﻥ وقتیکه ﻣﻦ ﺁﺯﺍﺩ ﺑﻮﺩﻡ ﺍﻃﻤﻴﻨﺎﻥ داشتم ﺧﺪﻭﺍﻧﺪ ﺭﻭﺯی ﻣﺭﺍ ﺧﻮﺍﻫﺪ ﺩﺍﺩ ﻭ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ ﻧﻤﻴﻜﻨﺪ... ﻭلی وقتی ﺗﻮ ﻣﺮﺍ ﺩﺭ ﺟﻌﺒﻪ ﻧﻬﺎﺩی، ﺑﻴﻢ ﺍﺯ ﺍﻳﻦ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻛﻪ ﺷﻤﺎ ﻣﺮﺍ ﻓﺮﺍﻣﻮﺵ کنی!! ﭘﺲ ﺩﺭ ﺧﻮﺭﺩﻧﻢ ﺍﺣﺘﻴﺎﻁ ﻛﺮﺩﻡ ﺗﺎ ﺑﺘﻮﺍﻧﻢ ﻳﻜﺴﺎﻝ ﺩﻳﮕﺮ ﺍﺯ ﺁﻥ ﺗﻐﺬﻳﻪ كنم......... 💟← « بہ ما بپیونید » →💟 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 داستان وضرب المثل وسخن بزرگان👆👆
🌺زنــدگــی کــردن، 🌹نایاب‌ترین چیز در این دنیاست. 🌺لذت ببر، نفس بکش، عاشق شو، 🌹شکست بخور، پیروز بشو، 🌺کارهای خارق العاده انجام بده، 🌹وگرنه زنده بودن را که همه بلدند، 🌺زندگی را زندگی کن دوست عزیزم ‌‌‌‌‌‌‌‌‌ •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌺🌺🌺🌺🌺🌺🌺 📣 قرائت میلیونی سوره مبارکه «نصر» برای پیروزی رزمندگان غزه ✅ می‌خواهیم برای نصرت رزمندگان غزه و ان شاالله نابودی غده سرطانی «اسراییل» و شریک بودن در ثواب جهاد رزمندگان اسلام پویش میلیونی ختم سوره مبارکه «نصر» را آغاز کنیم. 🌷 خواهشا سه مرتبه صلوات بفرستید و سوره مبارکه را قرائت فرمایید و سپس این پویش را در تمام گروه‌ها نشر دهید. بسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِیم إِذَا جَاءَ نَصْرُ اللَّهِ وَالْفَتْحُ ﴿١﴾ وَرَأَیْتَ النَّاسَ یَدْخُلُونَ فِی دِینِ اللَّهِ أَفْوَاجًا ﴿٢﴾ فَسَبِّحْ بِحَمْدِ رَبِّکَ وَاسْتَغْفِرْهُ إِنَّهُ کَانَ تَوَّابًا ﴿٣﴾ 🙏قبل از ارسال حتما قرائت فرمایید
✨﷽✨ ✍رسول دادخواه خیابانی تبریزی معروف به حاج رسول تُرک، از عربده‌کش‌های تهران بود،اما عاشق امام حسین علیه‌السلام بود.در ایام عزاداری ماه محرم شب اول، بزرگان و صاحبان مجلس محترمانه بیرونش کردند و گفتند: تو عرق‌خوری و آبروی ما را می‌بری!حاج رسول برگشت و داخل خانه رفت و خیلی گریه کرد و گفت: ناظم ترک‌ها جوابم کرد، شما چه می‌گویی، شما هم می‌گویی نیا؟! اول صبح در خانه‌اش را زدند، رفت در را باز کرد، دید، ناظم ترک‌هاست، روی پای حاج رسول تُرک افتاد و اصرار کرد بیا بریم، گفت: کجا؟! گفت: بریم هیئت! حاج رسول گفت: تو که من را بیرون کردی؟ گفت: اشتباه کردم، حاج رسول گفت: اگر نگویی نمی‌آیم! ناظم گفت دیشب در عالم رؤیای صادقانه دیدم، در کربلا هستم، خیمه‌ها برپاست، آمدم سراغ خیمه سیدالشهداء علیه‌السلام بروم، دیدم یک سگ از خیمه‌ها پاسداری می‌کند، هر چه تلاش کردم، نگذاشت نزدیک شوم، دیدم بدن سگ است، اما سر و کله حاج رسول است، معلوم می‌شود امام حسین علیه‌السلام تو را به قبول کرده است. ناگهان حاج رسول شروع کرد به گریه کردن، آنقدر خودش را زد گفت: حالا که آقام من را قبول کرده است، دیگر گناه نمی‌کنم، توبه نصوح کرد، از اولیای خدا شد. شبی عده‌ای از اهل دل جلسه‌ای داشتند، آدرس را به او ندادند، ناگهان دیدند در می‌زنند، رفتند در را باز کردند، دیدند حاج رسول است! گفتند: از کجا فهمیدی کلی گریه کرد و گفت: بی‌بی آدرس را به من داده است، شب آخر عمرش بود و رو به قبله بود گفتند: چگونه‌ای!گفت: عزرائیل آمده، او را می‌بینم، ولی منتظرم اربابم بیاید. •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
چاقو اسماعیل را نکشت! 🔪 آتش ابراهیم را نسوزاند!🔥 نهنگ یونس را نخورد! 🐳 دریا موسی را نبلعید! 🌊 👈 با خدا باش تا نگهبانت باشد💞 •✾📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
*خیلی حرف دارد. اگر خوابیده باشی و اگر بیدار شوی!* این یک مجسمه است ودر موزه ای در مادرید پایتخت اسپانیا قرار دارد نام مجسمه (یهودی مسیحی مسلمان) یک روز یک جهانگرد یهودی از آن اعراض کرد. ازش پرسیدن علت اعراضت چیست؟ گفت اگر مسلمان بلند شود ما سقوط خواهیم کرد پاسخش قابل تأمل است . 📚 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭐️ الهی که هیچ وقت غم نبینید و نور خدا همیشه زینت بخش زندگیتون باشه آرزو میکنم وجودتون پر شه از عشق به خــــدا❤️ پر شه از خوشبختی و پر شه از خیر و برکت الهی ❤️ ❤️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌺✨﷽✨الهی به امیدتو 🌺✨روزمان راشروع ومعطر و پُر برکت کنیم 🌺✨به ذکر صلوات بر حضرت محمد(ص) و 🌺✨خاندان پاک و مطهرش ✨ 🌺الّلهُمَّ ✨🌺صلّ ✨ 🌺علْی ✨ 🌺محَمَّد ✨ 🌺وآلَ ✨ 🌺محَمَّدٍ ✨ 🌺وعَجِّل ✨🌺 فرَجَهُم ‎‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
حُبُّ الْحُسیْـن مرحمٺ دسٺ فاطمہ‌ سٺ خوشبخٺ آن دلـے ڪه فقط مبتلاے توسٺ ❣ السلام علی الحُسیْن ✨ ❣وعلی علی بن الحُسیْن✨ ❣ و علی اولاد الحُسیْن ✨ ❣وعلی اصحاب الحُسیْن✨ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍀 نعمــت فطــرت پـاک 🍀 یکی از نعمت‌هایی که کمتر به آن فکر میکنیم این است که انسان فطرتاً از خوبیها خوشش می‌آید🤗و از بدیها بدش می‌آید🤢 ...خدا ایمان را محبوب شما قرار داده و در دلهایتان آن را زینت بخشیده است و کفر، فسق و گناه را مورد تنفّر شما قرار داده است...حجرات۷ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
ساعد مراغه ای از نخست وزیران دوران پهلوی نقل کرده بود: زمانی که نایب کنسول شدم با خوشحالی پیش زنم آمدم و این خبر داغ را به اطلاع سرکار خانم رساندم… اما وی با بی اعتنایی تمام سری جنباند و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی کنسول است؛ تو نایب کنسولی؟!» گذشت و چندی بعد کنسول شدیم و رفتیم پیش خانم؛ آن هم با قیافهایی حق به جانب… باز خانم ما را تحویل نگرفت و گفت «خاک بر سرت کنند؛ فلانی معاون وزارت امور خارجه است و تو کنسولی؟!» شدیم معاون وزارت امور خارجه؛ که خانم باز گفت «خاک بر سرت؛ فلانی وزیر امور خارجه است و تو…؟!» شدیم وزیر امور خارجه گفت «فلانی نخست وزیر است… خاک بر سرت کنند!!!» القصه آنکه شدیم نخست وزیر و این بار با گامهای مطمئن به خانه رفتم و منتظر بودم که خانم حسابی یکه بخورد و به عذر خواهی بیفتد. تا این خبر را دادم به من نگاهی کرد؛ سری جنباند و آهی کشید و گفت: "خاک برسر ملتی که تو نخست وزیرش باشی" @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
قضیه چاه مقدس جمکران چیست؟ عریضه نویسی به عبارتی عرض توسل و تقاضای حاجت از خداوند، ریشه در روایاتی دارد که در این باره نقل شده است. در برخی کتاب ها، درباره عریضه به محضر مقدّس ولی عصر (عج)، متن عریضه و شیوه طرح آن، نکاتی آمده است. مرحوم محدّث قمی در منتهی الآمال می نویسد: «هر کس در ضریح ائمه (علیهم السلام) عریضه و کاغذی را ببندد و مُهر کند و آن را در نهر یا چاه آب و یا برکه¬ای بیاندازد و به نیت حضرت صاحب الزمان (عج) حاجت خود را ذکر کند، آن بزرگوار عهده دار برآورده شدن حاجت وی می شود.» (1) و در کتب دیگری همانند «تحفة الزائر» مجلسی و «مفاتیح النجاة» سبزواری و مسجد مقدس جمکران تجلّی گاه صاحب الزمان (عج) (2) به این قضیه نیز اشاره شده است. پس نباید تصور کرد که این چاه جزوی از مسجد مقدس جمکران است و به دستور حضرت حفر شده است و بدین منظور لحاظ گردیده و حضرت (علیهم السلام) نامه هایی را که در آن انداخته می شود حتماً می-خواند. بلکه بعدها برای آسان شدن عریضه نویسی، چاهی در مسجد جمکران حفر شد بر همین اساس، چاهی در مسجد مقدس جمکران وجود دارد. امّا این چاه خصوصیتی ندارد و انسان می تواند برای توسل و عرض حاجت به محضر حضر، در آن چاه یا چاه و نهر دیگری، عریضه خود را بیاندازد. پس نباید تصور کرد که این چاه جزوی از مسجد مقدس جمکران است و به دستور حضرت حفر شده است و بدین منظور لحاظ گردیده و حضرت (ع) نامه هایی را که در آن انداخته می شود حتماً می-خواند. بلکه بعدها برای آسان شدن عریضه نویسی، چاهی در مسجد جمکران حفر شد. 1.شیخ عباس قمی / منتهی الآمال / چاپ اسلامیه / 1379 / ص491. @tafakornab
فواید نوشیدن آب در زمان های مناسب ❷ لیوان🥛آب بعد از بیدار شدن: کمک به فعال سازی اندام ها ❶ لیوان🥛قبل از هر وعده: کمک به هضم ❶ لیوان🥛پس از حمام: جلوگیری از فشار خون بالا ❶ لیوان🥛قبل از خواب: جلوگیری از سکته قلبی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ســـــ🌸ــــلام صبح زیباتون بخیر و نیکی میگن شنبه رو هر طور شروع کنی تا آخر هفته همونطور پیش میره 💖 پس خدایا امروز رو جوری مقدرکن که تا آخر هفته بهترین لحظه ها رو تجربه کنیم. الهی آمین 🌸 تقدیم به شما خوبان 🌸 شروع هفته تون عالی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌸🍃🌸 🍃🌸 🌸 🔸از دبیرستان تیزهوشان، علامه‌ی حلی اخراج شد، با الفاظی شبیه به اینکه " هیچی نمی‌شوی، کودن"...پدر و مادر یک‌هفته پشت در مدیر مدرسه البرز نشستند تا آقای دزفولیان رخصت داد تا نوجوان را ببیند: _ معدل ۱۱ نشان می‌دهد که درس را که رها کرده‌ای، واضحا هم اعلام کرده‌ای که می‌خواهی شاگرد مکانیک بشوی تو مکانیکی محل، چرا؟ _ درس را دوست ندارم. _ جای درس تو این ماه‌ها چه کرده‌ای؟ _ برنامه‌نویسی _ آقای مسگری! یک مساله برایش طرح کنید که برایش کدنویسی کند. 🔸 یک ربع بعد: _ آقای مدیر! من برگه‌ی این پسر را که تصحیح می‌کنم، می‌بینم که این بچه نابغه است، ثبت نامش کنید ، (علیرغم اینکه مدرسه‌ی البرز شرط معدل ۱۷ داشت) _ پسرجان! من به اعتبار خودم ثبت نام مشروط می‌کنم تو را، آبروی من را نبری. 🔸پسر اخراجی علامه‌ی حلی، با رتبه‌ی بیست، مکانیک دانشگاه صنعتی شریف قبول میشود و رتبه یک کنکور ارشد همانجا به رشته‌ی ام بی ای می‌رود. 🔸روزی در اوج موفقیت‌های تحصیلی دانشگاهی، برگه برنامه‌نویسی را پیدا کردم که آقای مسگری به عنوان آزمون ورودی ازم گرفته بود، سوال درباره‌ی حرکت مهره اسب شطرنج از نقطه آ به نقطه ب بود ولی در نهایت تعجب فهمیدم کاملا غلط حل کرده بودم! 🔸 به هر زحمتی بود مسگری را پیدا کردم؛ ازش پرسیدم با اینکه این مساله را اشتباه کد زده بودم ولی شما اعلام کردید این بچه نابغه است، چرا؟ 🔸من را به یاد آورد و خندید و گفت: آقای دزفولیان بهم گفته بود این بچه غرورش شکسته شده در مدرسه قبلی، هر طور برگه‌اش بود مهم نیست، تو بلند جلوی خودش و پدر و مادرش بگو که "نابغه" است"؛ او نیاز دارد دوباره برخیزد وگرنه شاگرد مکانیک می‌شود 🌺 به احترام تمام، معلم‌ها، ناظم‌ها و مدیرانی که انسان‌ساز هستن ✍ دکتر علیرضا شیری پ.ن: خیلی مهمه با بچه چجوری صحبت میکنید. من والدین زیادی رو می شناسم که با همین جمله ی : تو هیچی نمیشی ، آینده بچه را خراب کردند @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh 🌸 🍃🌸 🌸🍃🌸
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥 حکایتی از هم سفره شدن با پیرمرد کارتن خواب دنیایی کوچک و دلی بسیار بزرگ... بزرگی یعنی داشتن روحی بزرگ نه پول و مقام و.. به کانال ما بپیوندین 💠 ‌☑️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
جزای صبر در برابر همسر! 💠امام باقرعليه السّلام فرمود: در زمان حضرت هود عليه السّلام عدّه‏ اى گرفتار قحطى شدند، آنان نزد هود رفتند تا دعا كند خداوند باران رحمتش را نازل كند، دراين هنگام پير زنى بد زبان و فحّاش از منزل هود خارج شد و گفت: چرا هود براى خودش چنين دعايى نمى ‏كند؟مردم گفتند: ما را به نزد او ببر، گفت: او اكنون در ميان مزرعه مشغول آبيارى است، به آنجا برويد، ما نزد او رفتيم، هود هر قسمتى را كه زراعت مى ‏كرد مى ‏ايستاد و دو ركعت نماز مى‏خواند، در اين هنگام هود متوجه آنان گشت و گفت: حاجت شما چيست؟ گفتند: ما براى حاجتى آمديم ولى چيزى شگفت انگيزتر از حاجت خود مشاهده كرديم.گفت: چه ديديد؟ گفتند: پير زن بد زبان و فحّاشى را ديديم كه از منزلت خارج شد و بر سر ما فرياد كشيد. فرمود: او همسر من است و من دوست دارم كه سالها زنده بماند. گفتند: اى پيامبر خدا! چرا خواهان طول عمر او هستى؟ گفت: زيرا هيچ مؤمنى نيست، جز آنكه كسى را دارد كه اذيّتش كند، من هم خدا را شكر مى ‏كنم كه اذيّت‏ كننده ‏ام را زير دستم قرار داده و اگر چنين نبود كسى بدتر از او بر من مسلّط مى ‏شد. 📚 مشكاة الأنوار في غررالأخبار، ص ۲۸۷-۲۸۸ @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
پادشاهی بود که از یک چشم و یک پا محروم بود. روزی پادشاه به تمام نقاشان قلمرو خود دستور داد تا یک پرتره از او نقاشی کنند. اما هیچکدام نتوانستند نقاشی زیبایی بکشند؛ آنان چگونه می توانستند با وجود نقص در یک چشم و یک پای پادشاه، نقاشی زیبایی از او بکشند؟! سرانجام یکی از نقاشان گفت که می تواند این کار را انجام دهد و یک تصویر کلاسیک از پادشاه نقاشی کرد. نقاشی او فوق العاده بود و همه را غافلگیر کرد. او پادشاه را در حالتی نقاشی کرد که یک شکار را مورد هدف قرار داده بود؛ نشانه گیری با یک چشم بسته و یک پای خم شده! 👈 کانال حکایت نامه 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
روزی یک زوج، بیست و پنجمین سالگرد ازداوجشان را جشن گرفتند. آنها در شهر مشهور شده بودند به خاطر اینکه در طول 25 سال حتی کوچکترین اختلافی با هم نداشتند. تو این مراسم سردبیرهای روزنامه های محلی هم جمع شده بودند تا علت مشهور بودنشون بفهمند. سردبیر میگه: آقا واقعا باور کردنی نیست؟ یه همچین چیزی چطور ممکنه؟ شوهره روزای ماه عسل رو بیاد میاره و میگه: بعد از ازدواج به ماه عسل رفتیم برای اسب سواری هر دو ، دو تا اسب مختلف انتخاب کردیم اسبی که من انتخاب کرده بودم خیلی خوب بود ولی اسب همسرم به نظر یه کم سرکش بود سر راهمون اون اسب ناگهان پرید و همسرم رو انداخت. همسرم خودشو جمع و جور کرد و به پشت اسب زد و گفت : “این بار اولته” دوباره سوار اسب شد و به راه افتاد. بعد یه مدتی دوباره همون اتفاق افتاد این بار همسرم نگاهی با آرامش به اسب انداخت و گفت: “این دومین بارت” بعد بازم راه افتادیم .وقتی که اسب برای سومین بار همسرم رو انداخت خیلی با آرامش تفنگشو از کیف برداشت و با آرامش شلیک کرد و اونو کشت. سر همسرم داد کشیدم و گفتم : “چیکار کردی روانی؟ حیوان بیچاره رو کشتی! دیونه شدی؟ “ همسرم با خونسردی یه نگاهی به من کرد و گفت : این بار اولت بود. @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
دری وری گفتن از كجا آمده؟! زبان دری یا درباری که زبان لفظ و قلم دربار ساسانیان بود پس از آنکه یزدگرد پسر شهریار فرجامین پادشاه ساسانی ناچار شد بعد از حملۀ عرب پایتخت خود تیسفون را ترک گوید و به سوی مشرق برود همۀ درباریانی که شمار ایشان به چندین هزار تن بالغ می‌شدند همراه او سفر کردند مورخان می‌نویسند هزار نفر از رامشگران و هزار تن از آشپزان آشپزخانه و نخجیریان همراه او بودند. از این بیان می‌توان حدس زد که دیگر درباریان که در رکاب شاه بودند چه گروه کثیری را تشکیل می‌دادند. یزدگرد با چنین دستگاهی به مرو رسید و مرو مرکز زبان دری شد. "این زبان در خراسان رواج یافت و جای لهجه‌ها و زبانهای محلی مانند خوارزمی ‌و سُغدی و هروی را گرفت و حتی از آنها متأثر گردید. قرون متمادی طول کشید تا این زبان به سایر نقاط ایران سرایت کرده مانند امروز زبان رسمی‌و مصطلح همۀ ایرانیان گردیده است. عقیده بر این است که چون ایرانیان در خلال پانصد سال- از قرن سوم تا هشتم هجری- زبان دری را به خوبی نمی‌فهمیدند و غالباً به زبان محلی مکالمه می‌کردند لذا هر مطلب نامفهوم را که قابل درک نبود به زبان دری تمثیل می‌کردند و واژۀ مهمل وری را به زبان اضافه کرده می‌گفتند: "دری وری می‌گوید" یعنی به زبانی صحبت می‌کند که مهجور و نامفهوم است! 🆔 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تکرار کنیم🌹 « " امروز من گذشته و همه افرادی که آز آنها رنجیده ام را می بخشم و رها می کنم من‌رها می کنم‌ من رها می شوم... خداونداسپاسگزارم❣ ♡• ♡ •♡•♡• @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh