🌸🍃🌸🍃
گویند مردی از گرسنگی رو به مرگ افتاده بود.
شیطان برای او غذایی آورد، به شرط آنکه ایمانش را به او بفروشد.
مرد پس از سیری از فروختن ایمان خود ابا کرد و گفت: آنچه در گرسنگی فروختم، موهوم و معدومی بیش نبود،
چرا که : «آدم گرسنه دین و ایمان ندارد.»
گرگ گرسنه چو یافت گوشت، نپرسد
کاین شتر صالح است یا خرِ دجال
#امثال_و_حكم_دهخدا
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
#تهمت
در قیامت ، عابدی را دوزخش انداختند
هر چه فریادش، جوابش را نمی پرداختند
داد میزد خوانده ام هفتاد سال، هرشب نماز
پس چه شد اینک ثواب ِآن همه رازونیاز
یک ندا آمد چرا تهمت زدی همسایه ات
تا شود اینگونه حالت، این جهنم خانه ات
گفت من در طول عمرم گر زدم یک تهمتی
ظلم باشد زان بسوزم، ای خدا کن رحمتی
آن ندا گفتا همانکس که زدی تهمت بر او
طفلکی هفتاد سال، جمع کرده بودش آبرو
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
4_5778649433277207786.mp3
1.57M
منبر صوتی:
قسیم النار و الجنة
حجت الاسلام ظهيري
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
متفاوت #عمل کن
متفاوت #نتیجه بگیـر
جنبههای متفاوت هر موقعیتی را بشناس و با آن هماهنگ شو!
سخت و آهنین مباش، نرم و جاری باش تا بتوانی هماهنگ شوی!
اگر منعطف و هماهنگ باشی در هر موقعیتی مناسب عمل خواهی کرد!
هشیاری درونیات موجب هماهنگی تو با هر موقعیتی خواهد شد و عملکرد مناسب را پیدا خواهد کرد!
بجای مقاومت بیهوده و عبث، هماهنگ شدن بجا را یاد بگیر!
هماهنگ باش و مناسب عمل کن! تو میتوانی!
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🌸🍃🌸🍃
هنگامی که آریو برزن با سپاه اندکش شجاعانه در برابر سپاه عظیم اسکندر مقاومت کرد وحتی آنها را به عقب راند ، یوتاب خواهر او بجای اینکه گوشه ای بایستد و با گریه و زاری
کشته شدن برادر و یارانش را در میدان نبرد ببینید ، لباس رزم در بر کرد ، شمشیر کشید و درکارزار جنگِ نابرابر در راه دفاع از میهن ، برادرش را در میدان نبرد تنها نگذاشت .
به گفته ی خودِ مورخین یونانی او آنچنان شجاعانه جنگید که تلاش سربازان مقدونی برای زنده به اسارت درآورن وی بی نتیجه ماند و آنها فقط شاهد تلفات بیشتر بودند .
این بانوی شجاع ایرانی تا جان در بدن داشت جنگید جنگید و باز هم جنگید و در نهایت در راه دفاع از میهن خود و در کنار برادر شجاعش ، در خون خود غلطید و روحش به ابدیتِ تاریخ میهنش پیوست.
اسکندر مقدونی چنان تحت تاثیر شجاعت این خواهر و برادر قرار گرفت که همانجا با احترام آنها را دفن نمود و
حتی چوپان خائنی را که راه مخفی دور زدن سپاه آریو برزن را به آنها نشان داده بود ، همانجا کشت.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
📝』حاج احمد هیکل درشتی داشت. بچه ها سر به سرش می گذاشتند. با این هیکل درشت چطور می خواهی توی قبرهای کوچک گلزار شهدا جا شوی؟
می خندید و می گفت: همین قبرها هم برای من زیاد است. آرزویش این بود که اربا اربا شود.
فرستاده بود دنبالم. رفتم سنگر فرماندهی.
گفت: می خواهم شعر “کبوتر بام حسین (ع)” را برایم بخوانی.
گفتم: قصد دارم دیگر این شعر را برای کسی نخوانم. برای هر کسی که خواندم شهید شده.
گفت: حالا که این جوری است حتما باید بخوانی.
دلم می خواد کبوتر بام حسین بشم من/فدای صحن و حرم و نام حسین بشم من
دلم می خواد زخون پیکرم وضو بگیرم/مدال افتخار نوکری از او بگیرم
وسط خواندن حال و هوای دیگری داشت و صدای گریه هایش سنگر را پر کرده بود.
دلم می خواد چو لاله ای نشکفته پرپر بشم/ شهد شهادت بنوشم مهمون اکبر بشم
وقتی در ابتدای عملیات کربلای پنج، در پشت خاکریز در حال ساخت، مستقر شده بود، گلوله توپی خاکریز را مورد هدف قرار داد. ترکش های گلوله بالای سینه و پاهایش را برده بود. شده بود یک تکه گوشت له شده. همان که می خواست؛ اربا اربا.
🗣❥راوی:حسین یکتا و علی مالکی
📚❥کتاب مربع های قرمز ؛ خاطرات شفاهی حاج حسین یکتا
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
✨﷽✨
#پندانه
✅رزق و روزی دست خداست
✍دوستی میگفت:
در یکی از روزهای زمستان، از منزل خود به سوی محل کارم که دور بود خارج شدم. برف بود اما وسیلهای نبود.
🔸برای اینکه دستهایم گرم شود، آنها را در جیب گذاشتم. یک دانه تخمه آفتابگردان پیدا کردم، آن را بیرون آورده و با دندان شکستم.
🔹ناگهان بذر وسط آن بیرون پرید و روی برفها افتاد. ناخواسته خم شدم که آن را بردارم، پرندهای بلافاصله آمد آن را به نوک گرفت و پرید.
🔸به نظر تو چه درسی در آن است؟
🔹من گفتم:
رزق و روزی ما آن نیست که در دست ماست بلکه آن است که در دست خداست.
🔰 این حکایت زندگی و دنیای ماست که به آنچه در جیب و در دست و جلوی چشم ماست، دلخوشیم و خیال میکنیم که همهاش رزق و روزی ماست ولی همین که میخواهیم آن را در دهانمان بگذاریم و لذتش را ببریم، از ما میگیرند و به کسی دیگر میدهند.
▫️تمام عمر کار و تلاش میکنیم تا مالی پسانداز کنیم و راحت زندگی کنیم، ولی گاهی آنچه اندوختهایم رزق و روزی ما نیست. اندوخته ما رزق و روزی کسانی میشود که بعد از ما میخورند یا در زمان حيات، نصیب آنها میشود و میخورند.
▫️رزق و روزی ما آن چیزی است که بخوریم و لذت استفاده آن را ببریم، نه اینکه رنج فراوان بر خود و خانواده تحمیل کنیم و در انتها لذتش برای دیگران شود.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
6.44M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
مکالمه امام باقر علیهالسلام با پیرمرد نصرانی که در غار زندگی میکرد!
▪️بهشتیان از نعمت های بهشتی تناول میکنند در عین حال فضولات ندارند
نمونه ای از دنیا: طفلی که در رحم مادر نُه ماه تغذیه میکند اما فضولات ندارد.
▪️بهشتیان هر چه از نعمت های بهشتی استفاده میکنند کم نمیشد.
نمونه ای از دنیا: یک شمع روشن کنید، ده هزار شمع را از آن شمع روشن کنید چیزی از شمع اول کم نمیشود.
📜 کافی جلد 8 صفحه 123
دلائل الامامه ( طبری ) صفحه 229
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
فقیه سالک شیخ ذیبح الله قوچانی:
استادی داشتیم در نجف که همواره می گفت: سَری سالم به قبر ببرید، هواهای نفسانی را از سر خارج کنید.
✨انارة العقل مکسوف بطوع هوی: امیال نفسانی نور عقل را از میان می برد
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#پندانه
🔸 فردی از کشاورزی پرسید:
آیا گندم کاشتهای؟!
🔹 کشاورز جواب داد:
نه، ترسیدم باران نبارد.
🔸 مرد پرسید:
پس ذرت کاشتهای؟
🔹 کشاورز گفت:
نه، ترسیدم ذرتها را آفت بزند.
🔸 مرد پرسید:
پس چه چیزی کاشتهای؟!
🔹 کشاورز گفت:
هیچچیز، خیالم راحت است ...!
همیشه بازندهترین افراد در زندگی کسانی هستند که از ترسشان هرگز به هیچ کاری دست نمیزنند ...
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
🔆خاطرهای واقعی از رایزن فرهنگی وقت ایران در روسیه؛ آقای ابراهیمی ترکمان به نقل از آیت الله علیدوست (دام ظله)
در راه دانشگاه داغستان روسیه بودم. در حاشیه جاده دیدم، درِ یک کلیسا باز است. مشتاق بودم بدانم که مسیحیان در کلیسا چه میکنند؟ وارد کلیسا شدم و نشستم. پدر روحانی، کتابچههای جیبی بین زنان و مردان پخش میکرد. یکی را هم به من داد.
با تعجب دیدم؛ کتابچه، حاوی «دعای کمیل» به همراه ترجمه روسی آن است!
این کتابچهها را ما در ایران چاپ کرده و بین مسلمانان روسیه تقسیم کرده بودیم. نمیدانم اینها از کجا به دست آورده بودند؟
از پدر روحانی سوال کردم:«میدانی این متن چیست و چه کسی ایرادش کرده؟» جواب داد:«نه، فقط میدانم که دعاست؛ ولی نمیدانم چه کسی ایرادش کرده؟» گفتم:«پس چرا این دعا را میخوانید؟» جواب داد: «مضامینش را نگاه کردم. دیدم بهتر از این نمیتوان با خدا صحبت کرد! چند وقتی است دعاهای خودمان را کنار گذاشتهایم و این دعا را میخوانیم!»
راننده من که مکالمه ما را میشنید گفت:« حاج آقا! اگه دعای عرفه امام حسین (علیه السلام) رو به اینا نشون بدین چه کار میکنن؟»
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
💥مرحوم کوهستانی فرمود: «خدا یک علی داشت. آن را هم به ما داد!»
✨ما که مسلمان و شیعه هستیم هر سال چند مرتبه دعای کمیل را میخوانیم؟
چقدر در مضامین آن دقت میکنیم؟
✍️به نقل از کانال استاد سید محسن دعائی در ایتا
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🔻امام صادق علیه السلام فرمودند:
وقتى امام حسين عليه السلام به شهادت رسید، آن همسرش که از قبیله کلب بود (یعنی حضرت رباب سلام الله علیها) برايش ماتم گرفت.
👈وبَكَت وبَكَينَ النِّساءُ وَالخَدَمُ حَتّى جَفَّت دُموعُهُنَّ وذَهَبَت...
رباب و زنان و خادمان آنقدر گريستند که اشک چشمشان خشک شد!
رباب در ميان آنان، كنيزى را ديد كه اشكش هنوز جارى بود.
پرسید:
تو چه كردهاى كه از ميان ما، فقط اشک تو خشک نشده؟
كنيز پاسخ داد:
من وقتى به رنج و زحمت مىافتم [و اشكم مىخشكد]، هَليم مىخورم.
رباب دستور داد تا هليم درست كردند.
هم خودش خورد، هم به دیگران خوراند.
و گفت:
مىخواهيم با این کار براى گريه بر حسين عليه السلام، نيرو بگيريم.
📚 الكافي (ط - الإسلامية)، ج۱ ص ۴۶۶ حدیث ۹.
✋ به چشمهایمان بیاموزیم که در غربت امام زمان علیه السلام هرچقدر هم اشک بریزند بازهم کم است...
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝