هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍒داستان آموزنده و واقعی #دربسترمرگ 🍒
👈قسمت اول
برایم نوشته بود :
حتی یک روزم بدون گریه نمیگذرد هر روز بارها به فکر خودکشی میافتم دیگر زندگیام برایم هیچ اهمیتی ندارد، هر ساعتش آرزوی مرگ میکنم کاش به دنیا نیامده بودم و هرگز این دنیا را نمیشناختم.
آغاز کارم با یکی از معدود دوستانم بود روزی مرا به خانهاش دعوت کرد. تازه پدیدهی اینترنت به کشور ما وارد شده بود او از کسانی بود که خیلی با اینترنت سر و کار داشت و باعث شد من هم علاقمند شوم وارد این دنیای ناشناخته شوم.
تقریبا در عرض دو ماه به من یاد داد چطور از اینترنت استفاده کنم. من هم شروع کردم به استفاده از آن و با «چت» کردن آشنا شدم، دانستم چطور از سایتهای خوب و بد استفاده کنم. در مدت این دو ماه همیشه با شوهرم درگیر بودم که اینترنت را وارد خانه کند. او اما مخالف بود تا آنکه به بهانهی تنهایی و خستگی و دوری من از خانوادهام، قانعش کردم.
به او گفتم همهی دوستانم اینترنت دارند چرا من نداشته باشم؟ چرا با آنها از طریق اینترنت در ارتباط نباشم در حالی که هزینهی تماس با اینترنت خیلی کمتر از تلفن است، همسرم موافقت کرد، و ای کاش نمیکرد.
روزانه با دوستانم حرف میزدم، بعد از آن دیگر شوهرم هیچ شکایت و درخواستی از من نمیشنید اعتراف داشت که از دست غر زدنهای من راحت شده! هر بار که از خانه بیرون میرفت من مثل دیوانهای به کامپیوترم میچسبیدم و ساعتهای طولانی را سپری میکردم.
کم کم طوری شده بودم که آرزو میکردم شوهرم بیشتر در خانه نباشد، درحالیکه قبلا کمی بعد از رفتنش دلم برایش تنگ میشد. من واقعاً همسرم را دوست داشتم و او در حق من کوتاهی نمیکرد. درست است که وضع مادیاش در مقایسه با خواهران و دوستانم آنقدر خوب نبود ولی بدون مبالغه همهی تلاش خود را میکرد تا من خوشحال باشم.
👈ادامه_دارد⬅️⬅️⬅️
======================
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
💫💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشادرایتا👆👆
======================
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
#ضرب_المثل
#کره_را_روغن_کردن
هر وقت یك نفر از دیگری كمك بخواهد و عوض كمك و فایده، زیان و ضرر ببیند این مثل را میگوید.
در یكی از آبادیهای بروجرد اربابی بوده خیلی ظالم و سختگیر. یك روز حكم میكند رعیتها جفتی دو من كره برای سر سلامتی او بیاورند. رعیتها هم چیزی نداشتند. هرچه فكر میكنند چه كنند عقلشان به جایی نمیرسد. آخرش میروند و دست به دامن كدخدا میشوند و از او میخواهند كه پیش ارباب برود و بخواهد كه آنها را ببخشد و از دادن كره معافشان كند. كدخدا هم بادی به غبغب میاندازد و قول میدهد كه كارشان را درست كند و پیش ارباب برود.
كدخدا پیش ارباب میرود و میگوید: "ارباب! رعیتها امسال كار زیادی ندارند، قوهشان نمیرسد جفتی دو من كره بدهند یك لطفی بهشان بكن". مالك از خدا بیخبر هم كه رعیتهاش را خوب میشناخته و میدانسته كه چقدر صاف و صادقند میگوید: "والله كدخدا هرچه فكر میكنم ترا ناراضی بفرستم دلم راضی نمیشه، برو به رعیتها بگو كره را بهشان بخشیدم جفتی دومن روغن بیارن!"
كدخدا هم به خیال اینكه برای رعیتها كاری كرده خوشحال و خندان میآید
و رعیتها را جمع میكند و میگوید: "مردم! هی بگید كدخدا آدم خوبی نیست،
رفتم پیش ارباب آنقدر التماس كردم تا راضی شد به جای دو من كره، دو من روغن بدین! حالا برید و به جان من دعا كنین!"
🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#بسته_سلامتی
⬅️ كسانی كه كلسترول خون دارند،
اگرشبی دوگردو بخورند مشكل كلسترول آنها رفع میشود.
✅برای رفع كلسترولخون،
روزی چندعدد سيب باپوست ودانه بخوريد
@zendegiasheghaneh
@shamimrezvan
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#درسنامه
چه بخواهیم و چه نخواهیم
باید از کوچه های زندگی عبور کنیم...
گاهی تلخ، گاهی شیرین
این کوچه های زندگی هستن
که عبورها را میسازن...
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#متن_شب
شــــــب
انتهای زیباییست
برای امتداد فردایی دیگر
تا زمانی که سلطان دلت
"خداست"
کسی نمی تواند دلخوشیهایت را
ویران کند!
⭐شبتون آرام وخوش🌙
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸
🍃الهی به امیدتو🍃
آغاز روزی پربرکت
باعطرخوشبوی صلوات
✨اللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدو
✨آلِ مُحَمَّدوعَجِّل فَرَجَهُم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
👆 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم
#صفحه_19_سوره_بقره
اَللّهُمَّ نَوِّر قُلُوبَنا بِالْقُرآن
اَللّهُمَّ زَیِّن اَخْلاقَنا بِزینَة القُرآن
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
👇صوت صفحه 19👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
4_5776012057069486083.mp3
2.78M
💠 #تلاوت_روزانه_قرآن_کریم👆
🔹 #صفحه_19_سوره_بقره
/ با نوای استاد پرهیزگار
🔅هدیه به پیشگاه امام کاظم وامام رضاوامام جوادوامام هادی (علیهم السلام)
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز👆
🌍اوقات شرعی به افق تهران
☀️امروز #چهارشنبه13تیرماه1397
🌞اذان صبح:04:08
☀️طلوع آفتاب:05:53
🌝اذان ظهر:13:09
🌑غروب آفتاب:20:24
🌖اذان مغرب:20:45
🌓نیمه شب شرعی:00:16
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💫صبـح و یک تصویر
زیبا باهزاران خاطره
بازے انـوارخورشید
درکنــار پنجره
آرزوهـاے قشنگ و مـاندنے
سهـم لحظه هاے خوب زندگے...
سلام صبحتان بخیر☕️🍯
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂🍃🍂
🍒داستان واقعی وآموزنده #دربسترمرگ 🍒
👈قسمت دوم
اما با گذر روزها احساس میکردم اینترنت بیشتر مرا شاد میکند. حتی دیگر به رفتن پیش خانوادهام فکر نمیکردم درحالیکه قبلا هر دو هفته یک بار پیش خانوادهی من بودیم.
شوهرم هربار ناگهانی وارد خانه میشد دست و پای خودم را گم میکردم و فوری همه چیز را خاموش میکردم، طوری که از کار من تعجب میکرد اما به من شک نداشت، فقط میخواست ببیند چه کار میکنم.
شاید فقط یک کنجکاوی ساده بود یا شاید هم غیرتی شده بود چون یکبار نتوانستم گفتگوی صوتیام با یکی از دوستانم را از او پنهان کنم.
به من گفت: اینترنت عرصهی گستردهای است برای شناخت و کسب معرفت، نه برای هدر دادن وقت.
روزها از پی هم میرفتند و من بیشتر فریفتهی چت و گفتگوهای اینترنتی میشدم، کار تربیت کودکان را کلاً به خدمتکار سپرده بودم.
میدانستم شوهرم کی به خانه میآید و پیش از آمدنش کامپیوتر را خاموش میکردم.
دیگر به خودم نمیرسیدم، پیشتر وقتی شوهرم از سر کار برمیگشت در بهترین شکل و کاملا آماده و آرایش کرده بودم اما بعد از آمدن اینترنت کم کم این هم از بین رفت.
آنقدر اسیر اینترنت شده بودم که پس از خوابیدن شوهرم مخفیانه میرفتم و کامپیوتر را روشن میکردم و پیش از آنکه بیدار شود مخفیانه میآمدم و میخوابیدم!
شاید بعداً متوجه شد که کارهایم در اینترنت فقط وقت کشی است اما دلش برایم میسوخت که تنهایم و از خانوادهام دورم، من هم از این بهانه بهترین استفاده را میبردم! از اینکه به فرزندانمان نمیرسم خیلی ناراحت بود.
سر این قضیه خیلی مرا سرزنش میکرد اما من زورکی خودم را به گریه میزدم و میگفتم تو نمیدانی وقتی خانه نیستی اینجا چه میگذرد، نمیدانی چقدر به آنها میرسم اما آنها خستهام میکنند.
👈ادامه_دارد⬅️⬅️⬅️
======================
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💫💫💫💫💫💫💫
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشادرایتا👆👆
======================