هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 خدایا 🤲
با نام تو آغاز می کنم
شروع هر لحظه را
ای که زیباترین
علت هر آغاز تویی !
این روز و هفته را به
لطف و مهربانی تو می سپارم
یار و یاورم باش ای بهترین
🌼 بسم الله الرحمن الرحیم
🌼الهی به امید تو
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا اسْتَعِينُوا بِالصَّبْرِ وَالصَّلَاةِ
شروع هفته ای زیبا با این آیه ی دلنشین قرآن
.
✨إِنَّ اللَّهَ مَعَ الصَّابِرِينَ ﴿۱۵۳﴾
✨اى اهل ايمان
✨از صبر و نماز کمک بخواهید
✨زيرا خدا با صابران است (۱۵۳)
📚سوره مبارکه البقرة
✍آیه ۱۵۳
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 با سلام و احترام
شروع هفته مان را
پُر برکت می کنیم
صبحمان را معطر می کنیم
نفسمان را خوشبو می کنیم
به ذکر صلوات بر
حضرت محمد(ص)
و خاندان مطهرش
برای امروزتون برکتی عظیم
و معجزه های خدایی آرزومندم
🌸 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌸 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
🌹 شروع هفته تون پر از بهترینها
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌸🍃🌸
🍃🌸
🌸
🌸 قرار هر صبح ما سلام بر سالار دلها #اباعبدالله_الحسین(ع)
🌹اَلسَّلامُ عَلَیْکَ یا اَباعَبْدِاللَّهِ وَ عَلَى الاَْرْواحِ الَّتى حَلَّتْ بِفِناَّئِکَ عَلَیْکَ مِنّى سَلامُ اللَّهِ اَبَداً ما بَقیتُ وَ بَقِىَ اللَّیْلُ وَ النَّهار ُوَ لاجَعَلَهُ اللَّهُ آخِرَالْعَهْدِ مِنّى لِزِیارَتِکُمْ اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَیْنِ وَ عَلى عَلِىِّ بْنِ الْحُسَیْن وَعَلى اَوْلادِ الْحُسَیْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَیْنِ
🌸 #دعای_سلامتی_امام_زمان_عج:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم ِ
اللّهُمَّ کُنْ لِوَلِیِّکَ الْحُجَّةِ بْنِ الْحَسَنِ صَلَواتُکَ عَلَیْهِ وَ عَلى آبائِهِ فی هذِهِ السّاعَةِ وَ فی کُلِّ ساعَةٍ وَلِیّاً وَ حافِظاً وَ قائِدا وَ ناصِراً وَ دَلیلاً وَ عَیْناً حَتّى تُسْکِنَهُ أَرْضَک َطَوْعاً وَ تُمَتِّعَهُ فیها طَویلا.
🌸 #دعای_فرج_امام_زمان_عج:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
اِلهی عَظُمَ الْبَلاءُ وَ بَرِحَ الْخَفآءُ وَ انْکَشَفَ الْغِطآءُ وَ انْقَطَعَ الرَّجآءُ وَضاقَتِ الاَْرْضُ وَ مُنِعَتِ السَّمآءُ وَاَنْتَ الْمُسْتَعانُ وَ اِلَیْکَ الْمُشْتَکی وَ عَلَیْکَ الْمُعَوَّلُ فِی الشِّدَّةِ وَ الرَّخآءِ اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّد وَ الِ مُحَمَّد اُولِی الاَْمْرِ الَّذینَ فَرَضْتَ عَلَیْنا طاعَتَهُمْ وَ عَرَّفْتَنا بِذلِکَ مَنْزِلَتَهُمْ فَفَرِّجْ عَنّا بِحَقِّهِمْ فَرَجاً عاجِلا قَریباً کَلَمْحِ الْبَصَرِ اَوْ هُوَ اَقْرَبُ یا مُحَمَّدُ یا عَلِیُّ یا عَلِیُّ یا مُحَمَّدُ اِکْفِیانی فَاِنَّکُما کافِیانِ وَ انْصُرانی فَاِنَّکُما ناصِرانِ یا مَوْلانا یا صاحِبَ الزَّمانِ الْغَوْثَ الْغَوْثَ الْغَوْثَ اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی اَدْرِکْنی السّاعَةَ السّاعَةَ السّاعَةَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ الْعَجَلَ یا اَرْحَمَ الرّاحِمینَ بِحَقِّ مُحَمَّد وَ الِهِ الطّاهِرینَ
🌸 #آیت_الکرسی_می_خوانیم:
بِسْمِ اللَّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحِيم
الله لا اله إ لاّ هوَ الحیُّ القیُّومُ لا تَا خذُهُ سِنَهٌ وَ لا نَومٌ لَهُ ما فِی السَّماواتِ وَ ما فِی الأَرضِ مَن ذَا الَّذی یَشفَعُ عِندَهُ إلا بِإذنِهِ یَعلَمَ ما بَینَ أَیدِیهمِ وَ ما خَلفَهُم وَ لا یُحیطونَ بِشَی ءٍ مِن عِلمِهِ إلا بِما شاءَ وَسِعَ کُرسِیُّهُ السَّماواتِ و الأرض وَ لا یَؤدُهُ حِفظُهُما وَ هوَ العَلیُّ العَظیم لا إکراهَ فِی الدَّین قَد تَبَیَّنَ الرُّشدُ مِنَ الغَیَّ فَمَن یَکفُر بِالطَّاغوتِ وَ یُؤمِن بِالله فَقَد استَمسَکَ بِالعُروَةِ الوُثقی لاَنفِصامَ لَها و الله سَمِیعٌ عَلِیمٌ الله وَلِیُّ الَّذین آمَنوا یُخرِجُهُم مِنَ الظُّلُماتِ إِلی النُّور وَ الُّذینَ کَفَروا أولیاؤُهُمُ الطَّاغوتُ یُخرِجُونَهُم مِنَ النُّور إِلَی الظُّلُماتِ أُولئِکَ أصحابُ النَّارِ هم فیها خالدون.
🌸 با آرزوی بهترینها. روزتون زیبا، التماس دعا
🌸
🍃🌸
🌸🍃🌸
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#اختلاف_وکشمکش۰۰۰❌
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #شنبه ٣ آبان ماه ١٣٩٩
🌞اذان صبح: ٠۴.۵۵
☀️طلوع آفتاب: ٦.١٩
🌝اذان ظهر: ١١.۴٨
🌑غروب آفتاب: ١٧.١٧
🌖اذان مغرب: ١٧.٣٦
🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠٦
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#مدافع_حقوق_زنان☝️
یـا رب العـالمیــــن...
شنبــه... صـدمرتبـه...
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌺 اللّهُمَّ اشْفِ كُلَّ مَرِیضٍ 🌺
🔸🔶 برای شفای همه بیماران مخصوصا #کرونایی آشنا و غریبه قرائت بفرمایید حمد شفا(سوره حمد)
به همراه صلوات بر حضرت محمّد مصطفی و خاندان پاک و مطهرش
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#پیام_سلامتی👆 #گیف_آموزشی
چرا طب سنتی توصیه میکند هر روز ناشتا 21 عدد مویز بخوریم؟ ☝️
این گیف علمی رو ببینید و همین امروز برید مویز تهیه کنید :))
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹🍃اول هفته تون عالی👌
🌹🍃هفته رو شروع میکنیم
🌹🍃به امید
🌹🍃۷روزخیروبرکت
🌹🍃۷روزسلامتی
🌹🍃۷روزآرامش وپیشرفت
🌹🍃۷روز زندگےپر از خوشبختی
🌹🍃شروع هفته تون گلبارون
هدایت شده از بنرها
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💯♥️ اگر میخواهی قلب فردی را از راه دور بدست بیاوری
این دعا 🤲را به نیت آن فرد بخوان کمتر از سه روز مطیع و عاشقت شود
و خودش را به شما میرساند🏃♀🏃
دریافت دعا 👇
به دست نا اهلان ندهید⛔️زودجوین شو تا پاک نشده👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
هدایت شده از بنرها
شما احتیاجی به دعانویسیندارید.❗️
❌به جای پرداخت هزینه های سنگین به افراد سود جو و بی علم خودتان حلال مشکلاتتان باشید.
#دوستانعزیزتوجه داشته باشید دعاهای کانال زیر قرانیه و همچنین ازمنابع موثق و معتبر تهیه شده است پس خیالتون راحت باشه
مجموعه اے از دعاهاے معتبر...
🔴آرشیو دعا ها👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥
🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞
🌸❖جهت خواندن ذکر ودعاها روے
لینک بزن👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017
#ذڪرهاےگرـღـگشا⬆️⬆️⬆️
🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥
🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞🔥🗞
#ویژه_نمازیکشنبه_ذیقعده
هدایت شده از گسترده معراج✔
#حراااج شیکترین #مانتوها و لباسهای #مجلسی و زنانه با قیمت باورنکردنی 😍😍😍
#ارسال رایگان و زیر قیمت بازار👌
#تسویه_درب_منزل_تهران (شرایط در پیوی)💯
#تنوع _بینظیر 👍
#دخترانه های شیک🌹
#ارسال_مستقیم_از_تولیدی 💯💯💯
بزن رو لینک👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/3060334609C5124f5303f
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹❤️🌹
#ارسال #مستقیم کیف و کفشهای شیک از #تولیدی با ارزونترین قیمت ❤️❤️❤️
کفیت تضمینی👌👌👌
مطمئنم بیای تو کانال دیگه هرگز لفت نمیدی😉
بدون واسطه از تولیدی خررررید کنید 😄🌹
بدو تا لینک بسته نشده خودت ببین👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1556938772C3b13b30f3f
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهل و ششم ✍ بخش پنجم
🌸تا روزی که قرار بود فرداش نگار و رفعت بیان….. ولی ایرج هنوز اونجا کار داشت و نتونست بره فرانسه ….
همه در تکاپو بودن هر دو خونه ازانواع خوراکی ها و شیرینی ها گل پر شده بود حمیرا تحت نظر دکتر بود و اینکه خودش می خواست زود تر خوب بشه حالش بهتر شده بود..
تورج بیشتر شب ها میومد خونه و سعی می کرد جای خالی ایرج رو برای خانوادش بگیره…..
ولی من دیگه طاقتم برای دیدن ایرج تموم شده بود اونم همینو می گفت …. تمام حرفاش بوی عشقی می داد که منو بی تاب تر می کرد ولی طبق عادتی که داشتم بیشتر درس می خوندم و سرمو به اون گرم می کردم …..
درست بیستم اسفند ساعت شش صبح روز پنچشنبه هواپیمایی که نگار رو با خودش میاورد به زمین نشست و ما پشت شیشه منتظر بودیم …..
🌸حال حمیرا دیدنی بود …. تورج اونو محکم گرفته بود و شونه هاشو می مالید ………
ما از چهار صبح تو فرودگاه بودیم حمیرا طاقت نداشت و شب رو اصلا نخوابیده بود … و اصرار داشت که منم باهاش باشم …
اون با من احساس امنیت می کرد با حرفام آروم می شد و هنوز وقتی دستشو می گرفتم با گرمی اونو می گرفت و دلش نمی خواست رها کنه ..
تا نگار دست تو دست رفعت روی پله های هواپیما ظاهر شدن حمیرا از جاش پرید و دست منو گرفت …. اون مادر بود و خدا می دونه تو این سه سال که دخترشو ندیده چقدر زجر کشیده بود و حالا برای دیدنش بی تاب بود…
🌸وقتی اونا وارد سالن شدن این بی قراری رو نگار هم داشت سرشو به اطراف می چرخوند تا مادرشو پیدا کنه….
حمیرا پشت سر هم می گفت نمی تونم راه برم خدایا کمکم کن و عمه و علیرضاخان رفتن جلو و منو تورج پیش حمیرا موندیم ، نگار مثل پروانه دست هاشو بالا و پایین می کرد و به طرف حمیرا می دوید ….
نفس مادر دیگه یاری نمی کرد حتی چشمش رو هم بست و دو زانو روی زمین نشست و دستشو باز کرد و نگار خودشو به اون رسوند و در آغوش هم قرار گرفتن …
🌸حمیرا همون جا روی زمین نشست و نگار رو در آغوش خودش محکم فشار داد و سر و روی اونو غرق بوسه کرد انگار از بوسیدن اون سیر نمی شد …..
علیرضا خان و عمه با آقای رفعت رو بوسی کردن و اومدن جلو ……
بعد از مدتی که همه شاهد دیدار اون مادر و دختر بودیم حمیرا از جاش بلند شد و رفعت رفت جلو و حمیرا رو بغل کرد و همدیگر رو بوسیدن …
ولی نگار از حمیرا جدا نمی شد ….
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💚پیامبراکرم صلی الله علیه وآله:
🔸إنَّ أعْظَمَ النَّاسِ مَنْزِلَةً عِنْدَاللَّهِ یوْمَ القِیامَةِ أمشَاهُمْ
🔸فِی أرْضِهِ بِالنَّصِیحَةِ لِخَلْقِهِ
🔸برترین مقام در پیشگاه خدا در روز قیامت
🔸برای کسی است که بیش از همه برای ارشاد
🔸و خیر خواهی مردم گام بردارد.
📚كافى، ج 2، ص 208.
〰➿〰➿〰➿〰➿〰
🔅 #پیامبر_اکرم_(ص) :
🔸 إنَّمَا الدُّنيا عَرَضٌ حاضِرٌ يَأكُلُ مِنهَا البَرُّ وَالفاجِرُ ، وَ الآخِرَةُ وَعدٌ صادِقٌ يَحكُمُ فيها مَلِكٌ عادِلٌ ، يُحِقُّ فيهَا الحَقَّ ويُبطِلُ الباطِلَ.
🔹« دنيا متاعى نقد است كه نيك و بد از آن مى خورند، و آخرت، وعده اى راست است كه در آن، پادشاهى دادگر، حُكمرانى (قضاوت) مى كند و در آن احقاق حق مى نمايد و بر باطل، مهر ابطال مى زند.»
📚 السنن الكبرى : ج ٣ ص ٣٠٦ ح ٥٨٠٧
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_چهل و هفتم ✍ بخش اول
🌸حمیرا منو به آقای رفعت معرفی کرد و گفت : رویا دختر دایی من و کسی که باعث شد من حالم خوب بشه …..
با خوشحالی گفت آه خوشبختم خیلی ممنونم … شما شکل اورپایی ها هستین خیلی جالبه اصلا به شکوه جون شبیه نیستن …..
با نگار هم دست دادم و اونو بوسیدم …نگار دختر بزرگی شده بود ، الان یازده سال داشت ولی نسبت به سنش بزرگ تر دیده می شد…
🌸شکل حمیرا خوشگل بود با چشمهای درشت و مشکی ….. موهای صاف و سیاهش روی شونه هاش ریخته بود و جذابیت خاصی بهش می داد ….
وقتی از فرود گاه اومدیم خونه دیگه آفتاب در اومده بود …. نگار با دو دست کمر حمیرا رو گرفته بود و ازش جدا نمی شد …رفعت طوری رفتار می کرد که انگار خیلی دلش برای حمیرا تنگ بود و همش بهش نگاه می کرد یک جورایی دلش می خواست کنار اون باشه من از دور اونا رو تماشا می کردم …….
خوشحال بودم این زیباترین منظره ای بود که تا حالا دیده بودم چیزی که اصلا فکر نمی کردم به این زودی تحقق پیدا کنه ……
🌸خیلی خسته بودم ولی عمه داشت برای پذیرایی از اونا خودشو می کشت و ترجیح دادم تنهاش نزارم نزدیک ظهر همه خوابیدن آقای رفعت رفت تو اتاق ایرج و حمیرا نگار رو در آغوش گرفت و با هم خوابیدن ….
من تو آشپز خونه تنها بودم که تورج اومد تو …. کمی پا ,پا کرد و گفت : رویا میشه یک سئوال ازت بکنم ؟ گفتم چرا نمیشه بگو گوش می کنم …
گفت : چرا با مینا قهر کردی ؟ با تعجب پرسیدم کی گفته برای چی قهر کنم ؟ گفت : خودش میگه….
🌸 خیلی ناراحته میگه تو باهاش تماس نمیگیری …… گفتم : نه تورج جان به خدا حواسم نبوده این روزا همش در گیر کارای دانشگاه و حمیرا بودم صبح دانشگاه عصر به خرید .. خوب درسم که باید بخونم می دونی خیلی برام مهم که حتما آماده برم سر کلاس مگه وقت میشه؟… باشه اگر رسیدم امشب بهش زنگ می زنم و از دلش در میارم ….. گفت : اون فکر کرده برای اینکه با من دوست شده تو ناراحتی خیلی خجالت میکشه …..
گفتم ای بابا اگر خجالت می کشید که این کارو
نمی کرد ….. پرسید به نظرت کار بدی کردیم …. گفتم : نمی دونم به خدا الان نمی تونم قضاوت کنم تا ببینیم تو چی فکر می کنی آخه من بهت خیلی در این مورد اطمینان ندارم …کاش از دلت خبر داشتم ….
🌸نمی خوام به خاطر من آزار ببینی ، منو درک می کنی ؟ اگر یک روز بفهمم که این کارو کردی هیچ وقت تو رو نمی بخشم … نمی تونم،، چون احساس گناه دیگه ولم نمی کنه …گفت : نه بابا چطوری بهت بگم که باور کنی قسم می خورم به جون ایرج ازش خوشم میاد خیلی دختر خوبیه ……
گفتم خوب برای همین میگم که نکنه دختر به این خوبی صدمه ببینه … توام راضی نیستی … اگر از من می شنوی به دلت رجوع کن تو رو خدا ، تو رو به جون ایرج اگر اونو می خوای قربونی کنی نکن گناه داره به خدا …اصلا فکر کن دوست من نه یک انسانه ….
🌸گفت : باشه قول میدم که اذیتش نکنم بعد تو راضی میشی ؟ گفتم رضایت من اصل نیست …. تصمیم تو مهمه …. بهت یک چیزی بگم هیچ دختری طرف یک پسر نمیره جز اینکه قصد ازدواج داشته باشه این حرفا یی که می زنی ,, من بهش گفتم و خودش می دونه؛؛درست نیست چون اگرم اینو قبول کرده باشه به خاطر اینه که امیدواره یک روز این طور بشه …
🌸 پس تا دیر نشده تکلیف خودتو با خودت روشن کن ……. گفت : رویا صادقانه میگم باور کن که ازش خیلی خوشم میاد شاید یک روزی رسید که دوستش داشتم,, مگه نمی شه ؟ گفتم : نه به امید خیال نمیشه یک دختر و اذیت کرد … برو کلاه تو قاضی کن و بعد به من بگو چه تصمیمی گرفتی ؟ عمه همون موقع اومد تو و پرسید در مورد چی می خوای تصمیم بگیری به منم بگو چی شده ؟ هان تورج ؟ …
تورج که متخصص این جور مغلطه ها بود گفت : بگم بهش رویا ؟ بهش نگاه کردم و گفتم
نمی دونم خودت می دونی ……..
گفت : راستش برای ایرج یک فکرایی دارم که اومد باید اجرا کنم به رویا گفتم موافقه تا ببینیم چی میشه ……
🌸داشتم از پله ها میرفتم بالا که نگار از تو اتاق حمیرا اومد بیرون و با همون لحجه ی فرانسوی گفت : خاله رویا گشنمه می خوام غذا بخورم …. دستمو دراز کردم و دستشو گرفتم و گفتم چشم خانم خوشگل من الان به شما غذا میدم ….نگار فارسی خوب حرف می زد فقط کمی لحجه داشت ….. اما وقتی عمه فهمید خودش اونو از من تحویل گرفت و در حالیکه قربون صدقه اش می رفت بهش غذا داد ….
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨💫✨💫✨💫✨
#احکام_شرعی
💢سوال :
✴ حکم ارتباط در فضای مجازی با جنس مخالف چیست ؟ ✴
✅ پاسخ: 👇👇
ارتباط با نامحرم 👈(حضوری، ارسال پیامک، و تلگرام و اینستاگرام و ...)
◀ در صورتی که قصد لذت باشد ( حتی عاطفی )،
◀ یا ترس و خوف به گناه افتادن باشد ( حتی در آینده نزدیک )
◀یا مفسده ای داشته باشد حرام است.
❌ ترس به گناه افتادن در ارتباطات مجازی یعنی اگر بترسید در ادامه به گناه آلوده شوید. ممکن است در ابتدا شرایطی که گناه محسوب می شود را نداشته باشد؛ ولی مشخص باشد و به صورت معمول افرادی که اقدام به ارتباط با نامحرم در فضای مجازی می کنند، در ادامه و بعد از مدتی به گناه آلوده می شوند، در این صورت نیز این نوع ارتباط حرام است و نباید آن را آغاز نمود .
🚫غالبا این نوع روابط باعث گناه کشیده می شود و حرام است .🚫
#احکام_ارتباط_در_فضای_مجازی
*ء*------------------*ء*
📚 منبع:
استفتاء از سایت مراجع
منتشر کنید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
قرآن کريم :
نَحْنُ نَقُصُّ عَلَيكَ نَبَاَهُمْ بِالْحَقِّ اِنَّهُمْ فِتْيَةٌ آمَنوا بِرَبِّهِمْ وَ زِدْناهُمْ هُدىً؛
[سوره كهف، آيه ۱۳]
ما خبر آنان (اصحاب كهف) را بر تو درست حكايت مى كنيم، آنان جوانانى بودند كه به پروردگارشان ايمان آورده بودند و ما بر هدايتشان افزوديم
حکایت این روزهای ما
یه بنده خدایی از روستا گوسفندی برای فروش به شهر می برد ..
به گردن قوچ زنگوله ای آویزان کرد و با طنابی گردن قوچ را به دم خرش بست و حرکت کرد..
بین راه دزدان زنگوله را باز کردند و به دم خر بستند و قوچ را بردند..
خر هم با چرخاندن دمش و صدای زنگوله خرکیف شده بود..
بعد از چند متر یکی از دزدان جلوی مرد روستایی را گرفت و گفت :
چرا زنگوله به دم خر بستی کدام عاقل این کار را میکند..
روستایی ساده پیاده شد دید ان مرد درست می گوید..
گفت : من زنگوله را به گردن قوچ بسته بودم..
دزد گفت : درست میگویی قوچی را در دست یک نفر دیدم به ان سوی می برد
خر را به من بسپار و برو به دنبال گوسفندت...
مرد روستایی خر را به دزد سپرد و مدتی را به دنبال گوسفند گشت
اما خسته و نا امید به جایی که خر را به دزد داده بود برگشت دید اثری از خر و ان مرد نیست
با دلی شکسته و خسته به سمت روستا حرکت کرد
بعد از طی مسافتی چند نفر را در حال استراحت در کنار چاهی دید
داستانش را برای انها بازگو کرد
یکی از انها گفت :
ان شاالله جبران میشود و ادامه داد ما چند نفر تاجریم و تمام سکه های ما در کیسه ای بود که افتاده در چاه
چنانچه شنا بلد باشی در چاه برو و کیسه را بیرون بیاور ما هم در عوض پول قوچ و خر را به تو میدهیم..
روستایی ساده دل بار سوم هم گول دزدان را خورد و لباس خود را به دزدان داد و به ته چاه رفت بعد از کمی جستجو بیرون امد
ولی نه اثری از دزدان بود نه از لباسهایش.
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
#حکایت_زیبا
همسر پادشاه دیوانهی عاقلی را دید؛ که با کودکان بازی میکرد و با انگشت بر زمین خط میکشید.
پرسید: چه میکنی؟
گفت: خانه میسازم…
پرسید: این خانه را میفروشی؟
گفت: میفروشم.
پرسید: قیمت آن چقدر است؟
دیوانه مبلغی را گفت. همسر پادشاه فرمان داد که آن مبلغ را به او بدهند. دیوانه پول را گرفت و میان فقیران قسمت کرد.
هنگام شب پادشاه در خواب دید که وارد بهشت شده، به خانهای رسید. خواست داخل شود اما او را راه ندادند و گفتند این خانه برای همسر توست.
☀️روز بعد پادشاه ماجرا را از همسرش پرسید. همسرش قصهی آن دیوانه را تعریف کرد.
پادشاه نزد دیوانه رفت و او را دید که با کودکان بازی میکند و خانه میسازد.
گفت: این خانه را میفروشی؟
دیوانه گفت: میفروشم.
پادشاه پرسید: بهایش چه مقدار است؟
دیوانه مبلغی گفت که در جهان نبود!
پادشاه گفت: به همسرم به قیمت ناچیزی فروختهای!
دیوانه خندید و گفت: همسرت نادیده خرید و تو دیده میخری.
میان این دو، فرق بسیار است…
دوست من! خوبی و نیکی که تردید ندارد!
حقیقتی را که دلت به آن گواهی میدهد بپذیر هرچند به چشم ندیده باشی!
گاهی حقایق آنقدر بزرگاند و زیبا که در محدودهی تنگ چشمان ما نمیگنجند...
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
هدایت شده از بنرها
سلام دوستان تصمیم گرفتیم که کانال ذکر روزانه وتعقیبات نماز را در ایتا برپاکنیم
#مفاتیح_ورساله_همراه
#یاوران_نماز
لطفا باجوین شدن ماروحمایت کنید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4
#ذکر_روزانه_وتعقیبات_نماز👆
دعا وزیارت واعمال روز شنبه وتعقیبات نماز مغرب
لطفا حمایت کنید🙏
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستان_کوتاه_آموزنده
💠عشقی که عاشقش را کافر کرد💠
✅ این داستان سرنوشت کسیست که با نگاهی عاشق شد و این عشق او را به جایی رساند که با حالت کفر از دنیا رفت:
🔲 شيخ بهائى (ره ) در "كشكول" ذكر نموده كه مرگ شخصى از ثروتمندان فرا رسيد،
در حال احتضار به او شهادتين تلقين كردند و او در عوض شهادتین اين شعر را خواند :
🚫 يا رب قائلة و قد تعبت
🚫 أين الطريق الى حمام منجاب
💦 ️چه شد آن زنى که خسته شده بود و میپرسید راه حمام منجاب کجاست؟
و سبب خواندن شعر این بود که:
✳️ روزى زن عفيفه و زیبا قصد رفتن به حمام معروف منجاب را داشت ولی مسیر را گم کرد و حمام را پيدا نكرد و از راه رفتن خسته شد،
❓ تا اینکه مردى را بر در منزلى ديد و از او پرسيد كه حمام منجاب كجاست؟
📛 آن مرد اشاره به منزل خود كرد و گفت حمام همینجاست،
آن زن به خيال حمام داخل خانه آن مرد شد و آن مرد فورا در را بر روى او بست و خواست كه به زن خیانت کند.
🔻 زن وقتی دید گرفتار شده و راه فراری ندارد با خود اندیشید که فقط با حیله و تدبیر میتواند خود را نجات دهد،
به همین جهت با خوشرویی به مرد اظهار میل و محبت کرد و گفت:
🔻 من چون بدنم كثيف و بدبو بود میخواستم به حمام بروم، خوبست كه يك مقدار عطر و بوى خوش براى من بگيرى كه من خود را براى تو خوشبو كنم و قدرى هم غذا بگيرى كه با هم بخوريم، و زود بيا كه من مشتاق تو هستم.
🚫 آن مرد چون رغبت زیاد آن زن را ديد مطمئن شد که زن راست میگوید و او را در خانه گذاشت و براى گرفتن عطر و غذا از خانه بيرون رفت و زن هم بعد از رفتن مرد سریع از خانه فرار کرد.
چون مرد برگشت زن را نديد و حسرت زیادی کشید که چرا چنین فرصتی را از دست داده است.
و الان كه لحظه احتضار آن مرد است به یاد حسرت آن روز خود افتاده و به جای اینکه شهادتین بگوید،
به یاد آن زن شعر همان روز را میخواند.
💢 شیخ عباس قمی بعد از نقل این حکایت چنین میگوید:
✴️ اى برادر در اين حكايت تأمل كن و ببين چگونه اراده يك گناه اين مرد را به هنگام مرگ، از شهادتين منع كرد در حالى كه كارى جز قصد زنا به آن زن نداشت(یعنی زنا را هم مرتکب نشده بود)
📕 منازل الاخره، شیخ عباس قمی
#نشردهید👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
🍶شیر داغ بخورید تا راحت بخوابید 😴
🥛نوشیدن شیر داغ قبل از خواب ،
برای داشتن خوابی آرام به شما کمک میکند،
شیر،آجیل ،موز و عسل حاوی تريپتوفان است که ماده ای خواب آور محسوب میشود
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
وقتی حضرت آدم ‹ع›،
از بهشت به زمین هبوط میکرد،
جبرئیل به او گفت؛ ای آدم،
اگر میخواهی دوباره به بهشت برگردی،
«اهل سکوت باش» و «از زبانت مراقبت کن.!»
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
ای در جگـر شیعه شررهای غم تو
ای ارث تـو از مادر تو عمر کم تو
با آنکه بـوَد عـرش به ظلِّ علم تو
خـم شـد کمـر چـرخ ز بار الم تو