eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.4هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💖 خدایا... ذکرت، نامت سپری است‌ که تمام دردهایمان را پس میزند وتمام نداشته‌هایمان را پایان می‌دهد و تمام داشته‌هایمان را اعتبار می‌بخشد .. پس با نام و ذکرت آغاز میکنیم روزمان را و باشد که؛ در تمامی لحظات یاریمان کنی.. 💖 بسم الله الرحمن الرحیم 💖 الهی به امید تو
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خداخالق عشقه🌺 محمدگل عشقه🌺 علی مظهرعشقه🌺 زهرا وجودعشقه🌺 حسن نمادعشقه🌺 حسین سالارعشقه🌺 عباس ساقی عشقه🌺 زینب شاهد عشقه🌺 سجاد راوی عشقه🌺 باقر عالم عشقه🌺 صادق احیای عشقه🌺 کاظم صابرعشقه🌺 رضا ضامن عشقه🌺 تقی جمال عشقه🌺 نقی پاکی عشقه🌺 حسن بقای عشقه🌺 اینم دعای عشقه🌺 اللهم عجل لولیک الفرج🌺 ✨🌺برای شادی و ظهور حضرت مهدی(عج) صلوات🌺✨ 🌺✨اَللَّهُـمَّ صَلِّ عَلَی مُحَمَّـدٍﷺ 🌺✨وَآلِ مُحَمـَّدﷺ 🌺✨وَ عَجِّـل فَرَجَهُـم 🌺✨کپی کن تاهمه برای شادی وظهورش صلوات بفرستن🌺✨ 🍃🌹عید با سعادت آغاز ولایت حضرت مهدی (عج) مبارک باد 🌹🍃
⛔بر اساس داستان واقعی ⛔ یه شبی بخاطرِ شرایط بد زندگیم حالم خوب نبود و تا صبح گریه می کردم😭 افسردگیم شدت پیدا کرده بود زندگیم بی هدف بود ❗ حس میکردم به هر جا چنگ میزنم اون آرامشِ حقیقی رو پیدا نمیکنم ....😔احساس میکردم روحم گرسنه هست به چیزی احتیاج داره که من نمیدونم چی هست❓ هر روز داغون تر از دیروز بودم ....!!!همون شب که اضطرارم شدید شد برای اولین بار از ته دلم و با تمام وجودم از خداوند خواستم ..فردای همون شب بود که به طورِ معجزه آسا توسط یکی از دوستانم با....‌.. آشنا شدم.😳😳 🔺نیت کن و به دنیای جدید وارد شو👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7
هدایت شده از درمان با آیه های نور الهی وذکرهای گره گشا
📡➖ انتشار حداکثری ➖📡 ⚠️خطر سقوط⚠️ 👹ویروس کشنده ویروسِ مهلک و نابود کننده دیگری در حالِ شیوع هست 😱که باعث مرگِ میلیونها انسان شده ... 😷فکر نمیکنی به این ویروس آلوده شده باشی ⁉️ دوست داری تست رایگان بدی 💯بیا ستاد جهانی مبارزه با این ویروس👇👇 🆔https://eitaa.com/joinchat/1107361815C4a965d8ac7
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸 امام زمانم سلام 🌼 امروز ،روز بیعت باشماست 🌸 دست در دست مبارکتان 🌼 می گذاریم تا بگوییم که 🌸 هستیم تا همیشه ... 🌼 پای همه چیز ایستاده ایم، 🌸 پای تمام نبودنهایت، 🌼 آقای ما ! تاآخرین نفس 🌸 چشم به راه آمدنت می مانیم 🌼 اللهم عجل لولیک الفرج 🌸 آغاز امامت منجی عالم بشریت مبارک🎉🎊🎉🎊 ‎‌
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 صلی الله علیک یا ابا عبدالله هر روز بعدِ بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ میفرستم من سلامی بر شهنشاهم حسین اَلسَّلامُ عَلَى الْحُسَيْنِ وَ عَلى عَلِيِّ بْنِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَوْلادِ الْحُسَيْنِ وَ عَلى اَصْحابِ الْحُسَيْن ‏روز تون مزین به نام ارباب دو عالم حضرت اباعبدالله الحسین علیه السلام ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌
☝️ 🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز ۵ آبان ماه ١٣٩٩ 🌞اذان صبح: ٠۴.۵٧ ☀️طلوع آفتاب: ٦.٢١ 🌝اذان ظهر: ١١.۴٨ 🌑غروب آفتاب: ١٧.١۵ 🌖اذان مغرب: ١٧.٣۴ 🌓نیمه شب شرعی: ٢٣.٠٦
👆دوشنبه یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد ✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره برایش نوشته شود 2رکعت ؛ درهر رکعت بعدازحمد یک آیة‌الکرسی ،توحید ،فلق وناس بعد از سلام۱۰ استغفار
❗️خواص کدو حلوایی🥜 ▫️ضد آنفولانزا ▫️ضد یبوست ▫️دشمن کم خونی ▫️ضد سرماخوردگی ▫️تقویت کننده حافظه ▫️درمان کننده عفونت ادراری ▫️تقویت سیستم ایمنی کودکان مزیت کدو حلوایی 🥜👇 ◽کدو حلوایی به علت داشتن ویتامین A,C برای تقویت سیستم ایمنی بدن توصیه می‌شود و عادت به مصرف آن از بروز انواع عفونت های قارچی و باکتریایی و ویروسی جلوگیری می‌کند
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍ ‍تاج زیبای ولایت به شما می نازد👑 🌸علی آن شاه هدایت به شما می نازد 🌼مهدی فاطمه ای منتقم خون حسین 🌸تو امامی و امامت به شما می نازد 🌼عید ولایت و امامت مهدی موعود عج مبارک باد🎉🎊🎉
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 این دسته گل زیبا با دنیا دنیا ارادت و یک جهان آرزوهای قشنگ تقدیم  به شما شیعیان و عاشقان و منتظران حضرت صاحب الزمان عج ان شاء الله عیدی همه ما تعجیل در ظهور مولامون باشه امیدوارم نگاه لطف امام زمان عج الله در مشکلات زندگی و در سختی های قبر و قیامت نگهدار همه مون باشه 🌹 عید امامت امام زمان عج مبارک 🌹 اللهم عجل لولیک الفرج
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ " "بر اساس داستان واقعی و هفتم ✍ بخش چهارم 🌸باز منه احمق نفهمیدم اون چی داره میگه با عجله دویدم بالا در حالیکه نفسم داشت بند میومد چمدونم رو کشیدم بیرون و وسایلم رو جمع کردم این بار کتابهام زیاد بود یک ساک هم پر کردم و اونا رو دستم گرفتم از پله بردم پایین ….. در حالیکه جنگ بین عمه و علیرضا خان فقط به فحش دادن ختم نشده بود و اونا داشتن کتک کاری می کردن …نمی دونستم الان عمه رو تو اون حال تنها بزارم و برم ولی می دونستم که تورج امشب میاد ….. 🌸از در رفتم بیرون عمه داشت داد می زد نرو اینجا خونه ی منه نرو رویا برگرد …… و من با عجله با اون چمدون و ساک سنگین رفتم بیرون و اسماعیل هنوز اونجا گوش وایستاده بود گفتم منو تا جایی برسون…………. از دور صدای جیغ های عمه و فریاد علیرضا خان میومد ….. بازم نمی دونستم کجا باید برم حالا پول داشتم از ماشین پیاده شدم..از اسماعیل که از همون اول شاهد قضایا بود خجالت می کشیدم بیچاره به من می گفت بیا امشب بریم خونه ی ما گفتم نه خودم جا دارم ….تو برو ….می گفت هستم تا ماشین بگیرین اونم از حال نزار من پریشون بود احساس می کردم اطراف گردنم داره می ترکه هنوز چنان توی شوک بودم که هیچ کاری نمی تونستم بکنم ….یک تاکسی گرفتم و بهش گفتم منو ببر به یک هتل که نزدیک باشه … راننده راه افتاد یک کم که رفت پرسید : اینجا غریبی ؟ 🌸گفتم آره …گفت می خوای ببرمت یک پانسیون برای دختراس،، اونجا برای شما امن تره از هتل …. گفتم چه طور پانسیونی هست؟ گفت خوبه خیلی خوبه ببین اگر دوست نداشتی می برمت هتل به خدا برای خودت میگم من اونجا رو میشناسم جای خوبیه …. صدای فریاد های علیرضاخان و فحش هایی که به من می داد هنوز تو گوشم بود و نمی تونستم به چیز دیگه ای فکر کنم …گفتم باشه برو …. خیلی زود تو همون خیابون پهلوی چهار راه محمودی نگه داشت …. یک تابلو به چشمم خورد پانسیون مریم … مخصوص دختران ، این بود که پیاده شدم و پول تاکسی رو حساب کردم و رفتم جلو……. یک پله تا در کرم رنگی فاصله داشت که رفتم بالا و زنگ زدم … کمی طول کشید تا در باز شد …. یک دختر جوون با لباس راحتی از لای در پرسید بله چیکار دارین …. همین طور که بغض داشتم … گفتم : می خواستم ببینم جای خالی دارین ….. 🌸دختره گفت بیا تو خانم بالا هستن ….چمدون و ساکم رو به زور بردم و جلوی پله ها گذاشتم .. راه پله ی باریکی با موکت قرمز پوشیده شده بود,, دختره به من گفت : کفشتو در بیار … دنبالش رفتم بالا … انتهای پله ها یک حال بود و تعدادی اتاق اطراف اون….. در یکی از اتاق ها زد و سرشو کرد تو و گفت خانم یکی اومده اتاق می خواد …. گفت بیاد تو …. وارد شدم یک خانم کوتاه قد ولی خیلی خوش سیما و با شخصیت … و بسیار شیک و مرتب و مهربون اومد جلو و گفت بفرمایید …. و دستشو دراز کرد و منم دست دادم بالافاصله گفت : چی شده حالت خوبه ؟ بیا بشین دخترم آروم باش,, بیا اینجا بشین ….. نفسم به شماره افتاده بود نشستم و کمی بهش نگاه کردم و با بغض پرسیدم اتاق دارین ؟ گفت آره شانس آوردی یکی تازه خالی شده … خوب بگو از کجا اومدی باید تو رو بشناسم و معرف داشته باشی وگر نه نمی تونم بهت اتاق بدم …… 🌸گفتم : بهم اتاق بدین صبح همه چیز رو براتون میگم ….. پرسید دانشجویی ؟ گفتم بله….. پرسید کجا و چه رشته ای ؟ گفتم دانشگاه تهران پزشکی …..با شک پرسید با خانوادت دعوا کردی ؟ گفتم پدر و مادرم توی یک تصادف فوت کردن …. و اینو گفتم و بغضم ترکید و با صدای بلند گریه کردم …. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
🔅 : 🔸 «إذا نَشِطَتِ القُلوبُ فأودِعُوها وإذا نَفَرَت فَوَدِّعوها» 🔹 «دل چون در نشاط است (معرفت) را به آن واسپاريد، و چون در گريز است آن را واگذاريد» . 📚 بحارالانوار ج ٧٨ ص ٣٧٩ ➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖ 🔅 بسیار به اين شعر تمثّل مى فرمود : 🔸 يا أهلَ لَذّاتِ دُنيا لا بَقاءَ لَها إنَّ اغتِرارا بِظِلٍّ زائِلٍ حُمُقُ 🔹 اى آنانكه دنبال لذات ناپايدار دنيا هستيد، فريب خوردن و مغرور شدن به سايه ناپايدار، حماقت و بى خردى است. 📚 تنبيه الخواطر : ج 1 ص 69
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○ "‌ "بر اساس داستان واقعی و هشتم ✍ بخش اول 🌸اینقدر احساس بی پناهی می کردم که به اون زن اعتماد کردم و وقتی سرم رو گرفت توی بغلش رفتم تو آغوش اونو و زار زار گریه کردم …… منو نوازش می کرد و دلداری می داد ولی اصلا از من چیزی نپرسید فقط به آرامش دعوتم می کرد…. ولی انگار دیگه کسی نمی تونست منو آروم کنه …. وجودم آتیش گرفته بود یاد عمه می افتادم که داشت با علیرضاخان کتک کاری می کرد و کسی هم پیشش نبود بیشتر می سوختم.. فقط از شدت ناراحتی می گفتم وای … وای .. چیکار کنم حالا ؛؛چرا این طوری شد؟ … وای … نه ..ای خدا به دادم برس …. این که عمه رو با اون حال تنها گذاشته بودم و از خودم دفاع نکردم بیشتر آزارم می داد… آخه چرا اینقدر من بی عرضه ام …… 🌸اون خانم که دید گریه ی من بند نمیاد دستشو گذاشت روی چونه ی منو سرمو برد بالا و دوتا دستمال داد به من … و گفت : دنیا آخر شده ؟ هر چیزی یک راهی داره دختر جان …. هر چی شده باشه از فوت مادر و پدرت بدتر که نیست.. حالا بهم بگو کِی فوت کردن …در حالیکه از شدت گریه دل می زدم گفتم یک سال و نیم پیش … گفت : پس برای اونا گریه نمی کنی … خوب بگو ببینم الان میشه من کاری برات بکنم ؟ گفتم نه هیچ کاری نمیشه کرد …. گفت : خوب باشه تو جوونی هنوز تجربه نداری….. سهیلا برو یک لیوان آب براش بیار …. بهت قول میدم خودت به زودی می فهمی که اینقدر ها هم مهم نبوده خودتو نگه دار به خودت مسلط شو تا بتونی با مشکلت روبرو بشی فرار فایده ای نداره … حالا مطمئنی یک شبه اتاق نمی خوای ؟ گفتم آره اینجا می مونم,, تو هر شرایطی همین جا هستم ؛… .صبح براتون تعریف می کنم الان اگر میشه یک اتاق بهم بدین می خوام تنها باشم بلند شد و گفت … 🌸بیا این آب رو بخور و دنبال من بیا …. ببین اتاق سه تخت داریم ، دو تخت داریم ؛؛ ولی الان فقط اتاق یک نفره هست اون یک کم گرون تره می خوای بهت بدم ؟ گفتم بله اتفاقا این طوری برای من بهتره …… وقتی بلند شدم دیدم چند تا دختر همه با لباس راحتی دم اتاق جمع شدن … بعد دنبالش رفتم بیرون دخترا همه ساکت به من نگاه می کردن … به یک اتاق کوچیک ولی تمیز و مرتب وارد شدیم گفتم برم چمدونم رو بیارم …پرسید چمدون هم داری ؟ 🌸گفتم بله پایین گذاشتم …. بلند گفت : فاطمه خانم برو وسایل خانم رو بیار بالا بچه ها یکی بهش کمک کنه ….. بقیه هم لطفا برن تو اتاقاشون خبری نیست تموم شد … بفرمایید …و همون جا وایستاد تا وسایلم اومد تو اتاق ….. بعد پرسید : شام خوردی ؟ گرسنه نیستی ؟ گفتم : نه ممنون …. نفس بلندی کشید و گفت: پس الان استراحت کن اگر چیزی لازم داشتی بگو برات بیارم صبح حرف می زنیم …یک کم کوکوی بادمجون هست اگر دوست داری بگو فاطمه برات بیاره …. دخترا بیشتر رفتن خونه هاشون چندتا بیشتر اینجا نیستن ولی می تونی بهشون اعتماد کنی اگر احساس تنهایی کردی با اونا حرف بزن من باید برم طبقه ی بالا اونجا خونه ی منه اگر بازم کار داشتی یا ناراحت بودی به فاطمه بگو صدام کنه ……و درو بست و رفت …. ○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
⁉️آیا جادو وجود دارد وکسی که عنوان می کند با جادو وجادوگری می تواند حال یکی را پریشان کند واقعیت دارد؟ 📚آیت الله سیستانی ✏️ سحر وجادو چنانکه از قرآن کریم بدست می آید اثر دارد (فیتعلمون منهما مایفرقون بین المرء وزوجه) والبته دعاهائی هم برای ابطال جادو و سحر هم هست ولی اکثر کسانی که ادعای سحر و جادو دارند دروغ می گویند و با ترفندهائی مردم را فریب می دهند و گاهی در اثر تلقین شخصی را مریض و بیمار می کنند و او گمان می کند جادو شده است. منتشر کنید👇
✨عَيْنًا يَشْرَبُ بِهَا عِبَادُ اللَّهِ يُفَجِّرُونَهَا تَفْجِيرًا ﴿۶﴾ ✨چشمه‏ اى كه بندگان خدا از آن مى ‏نوشند و ✨به دلخواه خويش جاريش مى كنند (۶) 📚سوره مبارکه الإنسان ✍آیه ۶
🕌 زیارت مجازی و سه بُعدی 🌹حرم حضرت امام‌ حسن‌ عسکری‌ علیه‌السلام🌹 🌹پدر گرامی امام زمان(عج)🌟🌴 🌏 با استفاده از لینک زیر: http://dl.generatrix3d.com/samera 🙏🌻وارد حرم شوید و در هر صحن باچرخش حرم را زیارت کنید.
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🚫 !! ♦بررسی تاریخی تحلیلی مراسم " " 🚫 حدیث جعلی رفع القلم که ۵۰۸ سال پیش ساخته شده ... ⁉ آیا حضرت فاطمه زهرا سلام الله علیها از فحش خواهر مادر شما لذت می برد ؟ آیا از رقص شما لذت می برد ؟ ‼ ضربه محبان افراطی به دین به دلیل نداشتن معرفت 👌 حتما ببینید و منتشر کنید و آگاهی ببخشید .
🔔زنگ تفریح🔔 یه آقایی رفت خونه دید زنش نشسته داره گریه میکنه. گفت چته چرا گریه میکنی؟! مادرش گفت چه انتظاری داری از زنی که طلاقش دادی؟! مرد گفت کی طلاقش دادم؟! مادرش گفت امروز ظهر براش پیام فرستادی که طلاقت دادم! مرد گفت من از صبح گوشیمو گم کردم، شاید اونی که گوشیمو پیدا کرده پیام فرستاده! گوشیتو بده بهش زنگ بزنم. زنگ زد به گوشیش، یه آقایی جواب داد. مرد گفت تو پیام فرستادی به زنم که طلاقت دادم؟! دزده گفت آره... از صبح تا حالا مخمو خورده! مدام گوجه بگیر، خیار بگیر، سبزی بگیر، اينو ببر، اونو بيار، خواهرت اینو گفت، مادرت این کارو کرد... منم کلافه شدم بجای تو طلاقش دادم راحتت😂😁 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان ‍‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‎‌‌
اگر وعده‌ی "سریع پولدار شدن" دیدید، در اصل کس دیگری دارد تلاش می‌کند که از طریق شما پولدار شود!! 🔰🔰🔰🔰🔰 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
بِسْم اللهِ الْرَّحْمنِ الْرَّحیم داستان این شهید رو بخونین ببینین بعضی وقتا گذشتن از یک گناه آدم رو به چه جاهایی که نمیرسونه... یکی از همرزمانش می گفت:در لحظه ی شهادت ترکشی به پهلویش اصابت کرد.وقتی به زمین افتاد از ما خواست که او را بلند کنیم. وقتی روی پایش ایستاد رو به کربلا دستش را به سینه نهاد وآخرین کلام را بر زبان جاری کرد : ((السلام علیک یا ابا عبدالله)) بعد هم به همان حالت به دیدارارباب بی کفن خود رفت. آيت الله حق شناس در عظمت شهید فرمود: در این تهران بگردید و ببینید کسی مانند این احمد اقا پیدا می کنید!؟ این شهید را دیشب در عالم رویا دیدم از احمد پرسیدم چه خبر؟ به من فرمود : تمامی مطالبی که (از برزخ و...)می گویند حق است . از شب اول قبر وسوال و ...اما من را بی حساب و کتاب بردند. بعد استاد مکثی کرد و فرمود :رفقا آیت الله العظمی بروجردی حساب و کتاب داشت اما نمی دانم این جوان چه کرده بود.چه کرد تا به این جا رسید. داستان تحول از زبان خود شهيد: یه روز با رفقای محل رفته بودیم دماوند.یکی از بزرگترها گفت احمد آقا برو کتری روآب کن بیار… منم راه افتادم راه زیاد بود کم کم صدای آب به گوش رسید.از بین بوته ها به رودخانه نزدیک شدم.تا چشمم به رودخانه افتاد یه دفعه سرم را انداختم پایین و همان جا نشستم بدنم شروع کرد به لرزیدن نمیدانستم چه کار کنم . همان جا پشت درخت مخفی شدم …می توانستم به راحتی گناه بزرگی انجام دهم. پشت آن درخت وکنار رودخانه چندین دخترجوان مشغول شنا بودن .همان جا خدا را صدا زدم و گفتم خدایا کمک کن. خدایا الان شیطان به شدت من را وسوسه میکند که من نگاه کنم هیچ کس هم متوجه نمی شوداما خدایا من به خاطر تو ازین گناه می گذرم از جایی دیگر آب تهیه کردم ورفتم پیش بچه ها ومشغول درست کردن آتش شدم. خیلی دود توی چشمم رفت و اشکم جاری بودیادم افتاد حاج آقا حق شناس گفته بود هرکس برای خداگریه کند خداوند او را خیلی دوست خواهد داشت . گفتم ازین به بعد برای خدا گریه میکنم حالم منقلب بود و از آن امتحان سخت کنار رودخانه هنوز دگرگون بودم واشک میریختم ومناجات می کردم خیلی باتوجه گفتم یا الله یا الله… به محض تکرار این عبارات صدایی شنیدم که از همه طرف شنیده میشد به اطرافم نگاه کردم صدا از همه سنگریزه های بیابان و درختها و کوه می آمد!!! همه می گفتند سبوح القدوس و رب الملائکه والروح… از آن موقع کم کم درهایی از عالم بالا به روی من باز شد…” در سال ۱۳۹۱ ،دفترچه ای که ۲۷ سال پس از شهادت احمد اقا داخل کیفی قدیمی که متعلق به ایشان بود ،بدست آمد .در آخرین صفحه نوشته بود که در دوکوهه مشغول وضو گرفتن بودم که مولای خوبان عالم حضرت مهدی(عج) را زیارت کردم.. ""کتاب عارفانه شهیداحمد علی نیری"" @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
*حکایتی زیبا درباره حق الناس حتما بخونید* ﭘﺎﺩﺷﺎﻫﯽ ﺩﺭ ﻣﻨﻄﻘﻪ ﺳﺮ ﺳﺒﺰ ﻭ ﺷﺎﺩﺍﺏ ﺣﮑﻤﺮﺍنی ﻣﯿﮑﺮﺩ ﺭﻭﺯﯼ ﺑﯿﻤﺎﺭ ﺷﺪ ﻭ ﻃﺒﯿﺒﺎﻥ ﺍﺯ درمان ﺑﯿﻤﺎﺭﯾﺶ ﻋﺎﺟﺰ ﻣﺎﻧﺪند ﻭ ازﺷﺎﻩ ﻋﺬﺭ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺧﻮاﺳﺘﻨﺪ ﮐﻪ ﺍﺯ ﺩﺳتﺷﺎﻥ کاری ﺳﺎﺧﺘﻪ ﻧﯿﺴﺖ . ﺷﺎﻩ ﻫﻢ ﻣﺠﺒﻮﺭ ﺑﻮﺩ ﮐﻪ ﺟﺎﻧﺸﯿﻦ ﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﺍﻋﻼم ﻧﻤﺎﯾﺪ . ﺷﺎﻩ ﮔﻔﺖ ﻣﻦ کسی را ﺍﻧﺘﺨﺎﺏ ﻣﯿﻨﻤﺎﯾﻢ ، که ﻗﺒﻞ ﺍﺯ ﻭﻓﺎﺕ ﻣﻦ ﯾﮏ ﺷﺐ ﺩﺭ ﻗﺒﺮی که برای من آماده کرده اند ﺑﺨﻮﺍبد ! ﺍﯾﻦ ﺧﺒﺮ ﺩﺭ ﺳﺮﺍﺳﺮ ﮐﺸﻮﺭ ﭘﺨﺶ ﺷﺪ ﻭﻟﯽ ﮐﺴﯽ ﭘﯿﺪﺍ ﻧﺸﺪ ﮐﻪ ﺩﺭ ﻗﺒﺮﺑﺨﻮﺍﺑﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﯾﮏ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺣﺎﺿﺮ ﺷﺪ ﺗﺎ ﺩﺭاﯾﻦ ﻗﺒﺮ بخوابد فقط ﯾﮏ ﺷﺐ ﻭ ﻓﺮﺩﺍ ﺻﺒﺢ ،ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺮﺩﻡ شود. ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺧﻮﺍﺑﯿﺪ ﻭ روزنه ای ﺑﺮﺍﯼ نفس کشیدنﻭ ﻫﻮﺍ ﻫﻢ ﮔﺬﺍﺷﺘﻨﺪ ﺗﺎ ﻧﻤﯿﺮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺭﻓﺘﻨﺪ . ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑه ﺨﻮﺍﺏ ﺭﻓﺖ . ﺩﺭ ﺧﻮﺍﺏ ﺩﯾﺪ ﮐﻪنکیر و منکر ﺑﺎﻻﯼ قبرش ﺁﻣﺪﻩ ﺍﻧﺪ. ﺳﻮﺍﻝ ﻣﯿﭙﺮﺳﻨﺪ ﻭ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎﺳﺦ ﻣﯿﮕوید ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﭘﺮﺳﯿﺪند: ﺩﺭ ﺩﻧﯿﺎ ﭼﯽ ﺩﺍﺷﺘﯽ؟ ﻓﻘﯿﺮ ﮔﻔﺖ :ﻓﻘﻂ ﯾﮏ ﻣﺮﮐﺐ ‏(ﺧﺮ ‏) ﻧﺎﺗﻮﺍﻥ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﻭ ﺩیگر ﻫﯿﭻ ﭼﯿﺰ ﻧﺪﺍﺷﺘﻢ . ﺍﺯ ﺭﻓﺘﺎﺭ فقیر ﺑﺎ ﺧﺮ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﮐﻪ ﭼﺮﺍ ﺩﺭ ﻓﻼﻥ ﻭ ﻓﻼﻥ ﺭﻭﺯﻫﺎ بر ﺧﺮﺧﻮﺩ ﺑﺎﺭ ﺯﯾﺎﺩ گذاشتی ﮐﻪ ﺗﻮﺍﻥ ﺑﺮﺩﻧﺶ ﺭاندﺍﺷﺖ ﻭ ﭘﺮﺳﯿﺪﻧﺪ ﺩﺭفلان ﺭﻭز به خرت ﻏﺬﺍ ﻧﺪﺍﺩﯼ و.... ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ بخاطر ﺍﯾﻦ ﻇﻠﻢ ﻫﺎ که به ﺧﺮﺵ کرده بود ﭼﻨﺪ ﺷﻼﻕ ﺁﺗﺸﯿﻦ خورد که برق از سرش پرید . ﺍﺯ ﺧﻮﺍﺏ ﺑﯿﺪﺍﺭ می شود ﺩﺭ ﺗﺮﺱ ﻭ ﻭﺣﺸﺖ ﺩﺭ ﻗﺒﺮ ﺁﺭﺍﻡ ﻣﯿﮕﯿﺮﺩ ﺗﺎ ﺍﯾﻦ ﮐﻪ ﺻﺒﺢ ﻣﯿﺸﻮﺩ ﻭ ﻫﻤﻪ ﺑﻪ ﺩﯾﺪﺍﺭ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﺟﺪﯾﺪ ﺷﺎﻥ می آیند ﺗﺎ ﺍﺯ ﻗﺒﺮ ﺑﯿﺮﻭﻧﺶ ﮐﻨﻨﺪ ﻭ ﺑﺮ ﺗﺨﺖ ﺳﻠﻄﻨﺖ ﺑﻨﺸﺎﻧﻨﺪﺵ . ﻫﻤﯿﻦ ﮐﻪ ﻗﺒﺮ ﺭﺍ ﺑﺎﺯ ﻣﯿﮑﻨﻨﺪ ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﭘﺎ به ﻓﺮﺍﺭ ﻣﯿﮕﺬﺍﺭﺩ ﻭ ﻣﺮﺩﻡ ﺩﺭ ﭘﯽ ﺍﻭ ﺻﺪﺍ ﮐﻨﺎﻥ ﮐﻪ ﺍﯼ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻣﺎ ﻓﺮﺍﺭ ﻧﮑﻦ ! ﻣﺮﺩ ﻓﻘﯿﺮ ﺑﺎ جیغ ﻭ ﻓﺮﯾﺎﺩ ﻣﯿﮕوید: ﺑﻪ ﺧﺎﻃﺮ ﺗﻨﻬﺎ ﺧﺮﯼ ﮐﻪ ﺩﺍﺷﺘﻢ ﺍﯾﻦ ﻗﺪﺭ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﺪﻡ ﻭ ﺷﮑﻨﺠﻪ ﺩﯾﺪﻡ ﺍﮔﺮ ﭘﺎﺩﺷﺎﻩ ﻫﻤﻪ ﻣﺮﺩﻡ ﺷﻮﻡ ﻭﺍﯼ ﺑﻪ ﺣﺎﻟﻢ ... ای بشر از چه گمان کردی که دنیا مال توست ورنه پنداری که هر لحظه اجل دنبال توست هر چه خوردی، مال مور و هر چه هستی مال گور هر چه داری مال وارث، هر چه کردی مال توست... *ای کاش این حکایت به گوش همگان برسد* ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌@tafakornab @shamimrezvan
🍏🍎 ⁣✅ 5 خاصیت گردو 1⃣ ⁣⁣ ⁣رفع سیاهی دور چشم 2⃣ ⁣⁣⁣ ⁣⁣⁣تقویت و افزایش رشد مو 3⃣ ⁣⁣⁣ ⁣درمان شوره سر 4⃣ ⁣⁣⁣ ⁣تقویت حافظه و تمرکز 5⃣ ⁣⁣⁣⁣ ⁣تقویت سیستم ایمنی بدن
✨﷽✨ ✨ حق الناس همیشه پول نیست گاهی دل است دلی که بایدبدست می آوردیم ونیاوردیم دلےراکه شکستیم رهاکردیم دلهای غمگینی که بی تفاوت ازکنارشان گذشتیم خدااز هرچه بگذرد ازحق الناس نمی گذرد ‎‌
عجب پیوند بس فرخنده ای که گردد حاصلش کوثر مبارک باد پیوند نبی اکرم و بانو خدیجه🎊🎉🎈🎁