هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸چهارشنبه ی زیبا از راه رسید
🍃🌸صبح نفس عمیق بکشیم
🍃🌸بخاطر داشته هایمان
🍃🌸شکرگزار خدا باشیم
🍃🌸بسم الله الرحمن الرحیم🌸🍃
🍃🌸الهی به امیدتو🌸🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸چهارشنبه تون معطر به ذکر شریف صلوات
بر حضرت محمد (ص) و خاندان مطهرش 🌸 🍃
🍃🌸الّلهُمَّ
🍃 🌸صلّ
🍃 🌸علْی
🍃🌸محَمَّد
🍃 🌸وآلَ
🍃 🌸محَمَّدٍ
🍃🌸وعَجِّل
🍃🌸 فرَجَهُم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
❤️ #حسین_جانم❤️
🍃🌹آنچہ جاریسٺ بہ رگهاے زمان خـون شماسٺ
🌹🍃هرچہ لیلاسٺ در این طایفه مجنون شماسٺ
🍃🌹آبـرو؛ #اشـڪ؛ محبـٺ؛ هـمہ را نوڪـرتـان
🌹🍃هر چہ ازعشق نصیبش شده مدیون شماسٺ
#امیرےحسین_ونعم_الامیر
#روزم_بہ_نام_شماست
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_علی_آل_یس_امام_زمانم
💝 #سلام_پدر_مهربانم💝
💓#هرکجا سفره شود پهن،
💖#کنارش نمک است
🧡#نمک سفره ی ما👇👇
💜#دعای فـــــــرج است
💐"اللّهُمَ عَجِّل لِوَلیِّکَ الفَرَج"💐
••••••••❥🍃💚🍃❥••••••••
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️#بزرگترین_بی_نیازی۰۰۰۰
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #چهارشنبه 19 آذر ماه 1399
🌞اذان صبح: 05:33
☀️طلوع آفتاب: 07:03
🌝اذان ظهر: 11:57
🌑غروب آفتاب: 16:51
🌖اذان مغرب: 17:11
🌓نیمه شب شرعی: 23:12
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#لحظه_ای_تفکر
✅میدونی ؛خیلی پیچیده نیست، این زندگی ، مثل تيک تاک ساعته خيلی ميزون ميره جلو ، اما با گذر زمان باطريش ضعيف ميشه..
ثانيه ها هم كند ميشن، خطا بيشتر ميشه ، بعد بايد باطريشو عوض كنى
دوباره بشينی و تیک تاک تيک تاک حواست به زندگیت باشه...
اما يهو ميبينی كار به جايى ميرسه كه
با صد تا باطرى هم عقربه ها ديگه جلو نميرن...
تو ميمونى وسط یه دنیای وامونده .
اما حساب خدا از همه جداس ،
از هر جای زندگی نصفه نیمه ت ؛ نگاهتو که بچرخونی سمتش ؛ ساعت زندگیتو به وقت عاشقیش کوک میکنه.
با هر دل خزون گرفته ای که یادش کنی ؛ جوونه های امید و بوی بهار میپیچه تو مشام جون و دلت.
خیلی پیچیده نیست رفیق ؛ تو فقط حساب خدا رو از همه عالم سوا کن
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
✅خواص دمنوش گل محمدی ،صبحانه !☕️
▫️آرامش بخش و خواب آور
▫️نرمال کننده قند خون در افراد دیابتی
▫️تقویت سیستم ایمنی
▫️جلوگیری از پوکی استخوان
▫️کاهش اشتها
▫️سوزاندن چربی های اطراف ران و کمر
┅❅❈❅┅
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💦 #یک_داستان_یک_پند💦
💦 فردی پیش بهلول آمد و گفت: راهی بگو ڪه گناه ڪمتر کنم.
💦 بهلول گفت: بدان وقتی گناه میڪنی، یا نمیبینی ڪه خدا تو را میبیند، پس ڪافری.
💦 یا میبینی ڪه تو را میبیند و گناه میڪنی، پس او را نشناختهای و او را نزد خود حقیر و ڪوچڪ میشماری.
💦 پس بدان شهادت به اللهاڪبر، زمانی واقعی است ڪه گناه نمیڪنی. چون ڪسی ڪه خدا را بزرگ ببیند نزد بزرگ مؤدب مینشیند و دست از پا خطا نمیڪند.💦
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥰👌💖چهارشنبه تون عالی و بینظیر
🌾در نوزدهمین روز
💖از ماه آذر
🌾ناب ترين دعاهايم
💖را برتار خورشيـد
🌾و عرش كبريايی
💖به وديعه ميگذارم
🌾تا همای سعادت بر
💖زندگيتان لانه كند
🌾 روزتون عالی
💖همراه با لطف خداوند 💐
هدایت شده از بنرها
سلام دوستان تصمیم گرفتیم که کانال ذکر روزانه وتعقیبات نماز را در ایتا برپاکنیم
#مفاتیح_ورساله_همراه
#یاوران_نماز
لطفا باجوین شدن ماروحمایت کنید👇👇👇
http://eitaa.com/joinchat/1501757468C885d27dfb4
#ذکر_روزانه_وتعقیبات_نماز👆
هم اکنون دعاوزیارت و اعمال روزچهارشنبه
وتعقیبات نماز ظهر وعصر
لطفا حمایت کنید❤️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
#رمان " #رویای_من "بر اساس داستان واقعی
#قسمت_شصت و پنجم✍ بخش چهارم
🌸وقتی بهش گفتم دست منو گرفت و آهسته بوسید و گفت : خانم دکتر من خوشبخت ترین مریض عالمم چون عشقم و امیدم کنارمه و منو مداوا می کنه…. من مریضی هستم که می خوام تا ابد مریض بمونم ، می خوام تو از پیشم تکون نخوری مثل حالا ….. مدت ها بود که اینقدر خودمو بهت نزدیک احساس نمی کردم …. داشتم می ترسیدم که ازم دور بشی ….
🌸گفتم : ببین چقدر خود خواهی نگران من نیستی؟ که دارم از مریضی تو رنج می برم ؟ باید به فکر من باشی که دوست دارم تو زود تر خوب بشی و بازم مثل همیشه از منو و بچه ها حمایت کنی …. مریض عزیزم …….
🌸خوب این شد که تا دو روز به عید ایرج همچنان تو بیمارستان موند ….. و بالاخره با پای خودش اونو بردیم خونه ……
تبسم با اینکه پنج سال بیشتر نداشت ولی انگار موقعیت پدر بزرگ شو درک می کرد و بیشتر روز روتوی اتاق علیرضاخان مشغول بازی بود و سراونو گرم می کرد ، صبح بعد از اینکه صبحانه می خورد اسباب بازی هاشو جمع می کرد و میرفت تو اتاق علیرضا خان ….. و بعد وانمود می کرد دکترِ و روزی بیست تا آمپول به اون می زد و بهش قرص می داد و از این کارم خسته نمیشد .. تا حوصله ی علیرضا خان رو سر میاورد ….. یواشکی می گفت تبسم رو ببرید …..
🌸حالا اون بیشتر اوقات کتاب می خوند ……ترانه یک جور دیگه بود اصلا تن به کاری که دوست نداشت نمی داد و علیرضاخان حوصله ی اونو سر میاورد ، این تفاوت شخصیت برای من خیلی جالب بود در حالیکه من موقعی که باردار بودم چندین کتاب خونده بودم مثل اِمیل تولستوی و یا کتاب های فرید؛؛ ولی این که دوتا بچه همزمان با هم به دنیا بیان و اینقدر با هم فرق کنن تو هیچ کتابی نیومده بود …..
🌸تورج چند بار به کارخونه سر زده بود ولی هر بار خبر های بدتری میاورد … دیگه همه ی دستگاه ها یا از بین رفته بودن یا توسط مردم دزدیده شده بودن حتی دفعه آخری که رفته بود گفت دیوارها رو هم خراب کردن …. و علیرضا خان با اون همه قدرت, حالا هیچ کاری از دستش بر نمی اومد ….. بدهکاری های کارخونه با چرخیدن چرخ اون پرداخت می شد و حالا مونده بود روی دست ایرج …..
🌸و اونچه که براشون باقی مونده بود یا هزینه ی بیمارستان و پول کارگر ها و خرج خونه …. رو به اتمام بود حتی عمه هم مقدار زیادی پول به ایرج داد که اوضاع رو روبراه کنه ، من فقط از بیمارستان حقوق می گرفتم و هر بار عمل هم دکتر سهم منو می داد ولی این کفاف هزینه ی سنگین اون خونه رو نمی داد …… و کم کم همه داشتن متوجه ی خرابی اوضاع می شدن …
ایرج با این که سعی می کرد خودشو عادی نشون بده ولی کاملا مشخص بود که آشفته و نگرانه…….
#ناهید_گلکار
#ادامه_دارد
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○