هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#مهمتریندلیلمحبتپروردگار۰۰۰۰☝️
#ذکرروز
⚜﷽⚜
❣ذكر روز شنبه
🥀يا رَبَّ العالَمين
🌸اي پروردگار جهانيان
#نمازحاجت_روزشنبه
#درجه_پیغمبران
هرڪس روزشنبه
این نماز را بخواند خدا او را
در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد
[۴رڪعت ودر هر رڪعت
حمد، توحید، آیةالکرسے]
📚مفاتیح الجنان
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔷🔶🔸➰〰➰🔸🔶🔷
⚜ #نـشــــــــــونـــــے⚜
خداوند متعال روزی ها را عادلانه تقسیم کرد
تا هر که را بخواهد به وسعت روزی یا تنگی آن بیازماید
و میزان سپاسگزاریِ توانگر و شکیباییِ تهیدست را امتحان کند.
#نشونی #نهج_البلاغه
💌 خطبه ے ۹۱ نہج البلاغہ
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🔷🔶🔸➰〰➰🔸🔶🔷
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
هر انسان پشتِ هزار و یک نقاب خود👺
دو چهره داره؛
هم شکارچیه هم شکار.
هم معصومه هم گناه کار
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی
❌بيماري هاي ناشي از نخوردن صبحانه
🔻ابتلا به ديابت
🔻افزايش بيماري قلبي
🔻اضافه وزن افزايش چربي
🔻كند شدن سوخت و ساز
🔻كاهش بهره هوشي
🔻كاهش انرژي بدن
🔻ضعف اعصاب
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✍سخنرانی حاج آقا دانشمند
🎬موضوع: «با خدا باش پادشاهی کن»
✅ حداقل برای ☝️نفر ارسال کنید
کلیپ رو حتما ببینید از دستش ندید 🌸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌹 #ســـــــــــلام
🌹 صبح زیباتون بخیر و نیکی
امیـدوارم
شـروع هفتـه تون
شروع بهترین لحظه ها
و همراه با موفقیت باشه
همچنین سرشار از خیر و برکت
و لبریزاز سلامتی و آرامش باشه
ان شالله تا انتهای هفته
حال دلتون خوب خوب باشه
🌹 تقدیم به شما خوبان
🌹 #شروع_هفته_تون_عالی
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تزریق_انرژی_مثبت
تکرار_کنیم ؛❤️
«امروز وجودم سراسر آرامش است
و من می کوشم تا هر کاری را در زندگی به آیین مهر و مهربانی تبدیل نمایم .
خداوندا سپاسگزارم .»❣
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#حدیث
❓#چهکسانیبیشترازهمهموردخشمخداهستند؟
🌹 پیامبر اکرم صَلّی الله فرمودند:
🔹سهکسنزدخداوندازهمهمبغوضتراست:
۱_ کسی که روز را زیاد میخوابد
در حالی که شب را عبادت خداوند نکرده است.
۲_ کسی که زیاد میخورد و چنان تنبل است
که هنگام خوردن نام و حمد خدا را نمیگوید.
۳_ کسی که بیدلیل به دنبال خندیدن زیاد است.
📚 کنزالعمال (متقی هندی)
🌹 الّلهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌹وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
﷽ #احکام_شرعی #احکام_غیبت
❓#پرسش
حق الناسهایی مثل غیبت و تهمت که به گردنمون هست ولی به هیچ عنوان به شخص دسترسی نداریم یا موقعیت حلالیت گرفتن نداریم تکلیفشون چی هست؟ آیت الله مکارم شیرازی
📝#پاسخ
رضایت گرفتن در مورد غیبت لازم است و اگر به صورت کلی از او حلالیت بگیرید به طوری که شامل موارد غیبت هم بشود و نیز اگر آن شخص مورد را هم بداند رضایت می دهد، کافی است. اما اگر دسترسی ندارید یا گفتن و حلالیت گرفتن مفسده دارد نیازی به آن نیست و توبه و استغفار کافی است.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨رَبَّنَا وَاجْعَلْنَا مُسْلِمَيْنِ لَكَ
✨وَمِنْ ذُرِّيَّتِنَا أُمَّةً مُسْلِمَةً
✨لَكَ وَأَرِنَا مَنَاسِكَنَا وَتُبْ عَلَيْنَا
✨إِنَّكَ أَنْتَ التَّوَّابُ الرَّحِيمُ ﴿۱۲۸﴾
✨پروردگارا ما را تسليم فرمان خود قرار ده
✨و از نسل ما امتى فرمانبردار خود پديد آر
✨و آداب دينى ما را به ما نشان ده
✨و بر ما ببخشاى كه تويى توبه پذير مهربان (۱۲۸)
📚سوره مبارکه البقرةآیه ۱۲۸
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
🌱حکایت
شخصی نزد طبیب رفت و گفت موی ریشم درد می کند!
پرسید که چه خورده ای؟
گفت نان و یخ!
طبیب گفت برو بمیر که نه دردت به آدمی ماند و نه خوراکت!😂
👤 عبید زاکانی
🖋☕️
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🌱حکایت درایت بهلول
بُهلول شبی در خانه اش مهمان داشت و در حال صحبت با مهمانش بود كه قاصدي از راه رسيد. قاصد پيام قاضي را به او آورده بود. قاضي مي خواست بهلول آن شب شام مهمانش باشد. بهلول به قاصد گفت: از طرف من از قاضي عذر بخواه! من امشب مهمان دارم و نمي توانم بيايم. قاصد رفت و چند دقيقه ديگر برگشت و گفت: قاضي مي گويد قدم مهمان بهلول هم روي چشم. بهلول بيايد و مهمانش را هم بياورد. بهلول با مهمانش به طرف مهماني به راه افتادند.
او در راه به مهمانش گفت: فقط دقت كن من كجا مي نشينم تو هم آنجا بنشين. هرچه مي خورم تو هم بخور. تا از تو چيزي نپرسيده اند، حرفي نزن و اگر از تو كاري نخواستند، كاري انجام نده. مهمان در دل به گفته هاي بهلول مي خنديد و مي گفت: نگاه كن يك ديوانه به من نصحيت مي كند.
وقتي به مهماني قاضي رسيدند، خانه پراز مهمانان مختلف بود. بهلول كنار در نشست ولي مهمان رفت و در بالاي خانه نشست. مهمانان كم كم زياد شدند و هر كس مي آمد در كنار بهلول مي نشست و بهلول را به طرف بالاي مجلس مي راند؛ بهلول كم كم به بالاي مجلس رسيد و مهمان به دم در. غذا آوردند و مهمانان غذاي خود را خوردند بعد از غذا ميوه آوردند ولي همراه ميوه چاقويي نبود.
همه منتظر چاقو بودند تا ميوه هاي خود را پوست بكنند و بخورند. ناگهان مهمان بهلول چاقوي دسته طلايي ازجيب خود درآورد و گفت: بياييد با اين چاقو ميوه هايتان را پوست بكنيد و بخوريد. مهمانان به چاقوي طلا خيره شدند. چاقو بسيار زيبا بود و دسته اي از طلا داشت. مهمانان از ديدن چاقوي دسته طلايي در جيب مهمان بهلول كه مرد بسيار فقيري به نظر مي رسيد تعجب كردند.
در آن مهماني شش برادر بودند كه وقتي چاقوي دسته طلا راديدند به هم اشاره كردند و براي مهمان بهلول نقشه كشيدند. برادر بزرگتر رو به قاضي كه در صدر مجلس نشسته بود و ميزبان بود كرد وگفت: اي قاضي اين چاقو متعلق به پدر ما بود و سالهاي زيادي است كه گم شده است. ما اكنون اين چاقو را در جيب اين مرد پيدا كرده ايم ما مي خواهيم داد ما را از اين مرد بستاني و چاقوي ما را به ما برگرداني.
قاضي گفت: آيا براي گفته هايت شاهدي هم داري؟ برادر بزرگتر گفت: من پنج برادر ديگر در اينجا دارم كه همه شان گفته هاي مرا تصديق خواهند كرد. پنج برادر ديگر هم گفته هاي برادر بزرگ را تاييد كردند و گفتند چاقو متعلق به پدر آنهاست كه سالها پيش گم شده است. قاضي وقتي شهادت پنچ برادر را به نفع برادر بزرگ شنيد، يقين كرد كه چاقو مال آنهاست و توسط مهمان بهلول به سرقت رفته است.
قاضي دستور داد مرد را به زندان ببرند و چاقو را به برادر بزرگ برگردانند. بهلول كه تا اين موقع ساكت مانده بود گفت: اي قاضي اين مرد امشب مهمان من بود و من او را به اين خانه آوردم. اجازه بده امشب اين مرد در خانه من بماند. من او را صبح اول وقت تحويل شما مي دهم تا هركاري خواستيد با او بكنيد. برادر بزرگ گفت: نه! اي قاضي تو راضي نشو كه امشب بهلول اين مرد را به خانه خودش ببرد چون او به اين مرد چيزهاي ياد مي دهد كه حق ما ازبين برود.
قاضي رو به بهلول كرد وگفت: بهلول تو قول مي دهي كه به اين مرد چيزي ياد ندهي تا من او را موقتا آزادكنم ؟ بهلول گفت: اي قاضي من به شما قول ميدهم كه امشب با اين مرد لام تا كام حرف نزنم. قاضي گفت: چون اين مرد امشب مهمان بهلول بوده است، برود و شب را با بهلول بماند و فرداصبح بهلول قول مي دهد او را به ما تحويل دهد تا به جرم دزدي به زندانش بيندازيم.
برادران به ناچار قبول كردند و بهلول مهمان را برداشت وبه خانه خود برد و در راه اصلا به مهمان حرفي نزد به محض اينكه به خانه شان رسيدند، بهلول زمزمه كنان گفت: بهتر است بروم سري به خر مهمان بزنم؛ حتما گرسنه است و احتياج به غذا دارد. مهمان كه يادش رفته بود خر خود را در طويله بسته است گفت: نه تو برو استراحت كن من به خر خود سر مي زنم. بهلول بدون اينكه جواب مهمان را بدهد وارد طويله شد. خر سر در آخور فرو برده بود ودر حال نشخوار علفها بود.
☟☟☟#ادامه در پست بعدی