هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💢امام سجّاد عليه السلام:
مؤمن #سكوت مى كند تا #سالم ماند و سخن مى گويد تا #سود برد
📚ميزان الحكمه ج1 ص461
〰➿〰➿〰
💢امام باقر عليه السلام:
هيچ طمعى همانند مسابقه دادن براى كسب مقام، و هيچ عدالتى همانند انصاف، و هيچ تجاوزى همانند ستم كردن، و هيچ ستمى همانند پيروى از هواى نفس نيست...
📚تحف العقول، صفحه286
➿〰➿〰➿〰
💢امام صادق (ع):
🔻هر كه به دنيا دل بسته شود،
#دلش به سه چيز بسته مى شود:
اندوه پايان ناپذير،
#آرزوى دست نيافتنى،
و اميد نارسيدنى🔺
📚کافی، ج ۲، ص ۳۲۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💢امام سجّاد عليه السلام:
مؤمن #سكوت مى كند تا #سالم ماند و سخن مى گويد تا #سود برد
📚ميزان الحكمه ج1 ص461
〰➿〰➿〰
💢امام باقر عليه السلام:
هيچ طمعى همانند مسابقه دادن براى كسب مقام، و هيچ عدالتى همانند انصاف، و هيچ تجاوزى همانند ستم كردن، و هيچ ستمى همانند پيروى از هواى نفس نيست...
📚تحف العقول، صفحه286
➿〰➿〰➿〰
💢امام صادق (ع):
🔻هر كه به دنيا دل بسته شود،
#دلش به سه چيز بسته مى شود:
اندوه پايان ناپذير،
#آرزوى دست نيافتنى،
و اميد نارسيدنى🔺
📚کافی، ج ۲، ص ۳۲۰
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💢امام سجّاد عليه السلام:
مؤمن #سكوت مى كند تا #سالم ماند و سخن مى گويد تا #سود برد
📚ميزان الحكمه ج1 ص461
〰➿〰➿〰
💢امام باقر عليه السلام:
هيچ طمعى همانند مسابقه دادن براى كسب مقام، و هيچ عدالتى همانند انصاف، و هيچ تجاوزى همانند ستم كردن، و هيچ ستمى همانند پيروى از هواى نفس نيست...
📚تحف العقول، صفحه286
➿〰➿〰➿〰
💢امام صادق (ع):
🔻هر كه به دنيا دل بسته شود،
#دلش به سه چيز بسته مى شود:
اندوه پايان ناپذير،
#آرزوى دست نيافتنى،
و اميد نارسيدنى🔺
📚کافی، ج ۲، ص ۳۲۰
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌺 وقتی خدا برایمان قصه می گوید.
🔹 نامش " حارث " بود. اهل آسمان همه می شناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود. داستان از انجا شروع شد که ناگهان روال همیشگی زندگی اش ریخت به هم.
🌸 خدا از همه خواسته بود که به پای آدم (ع) بیفتند. و این سخت بود. انگار حسی تازه را ته ِ ته ِ دلش یافته بود. حسی غیر از این همه سال پرستشی که ریخته بود پای خدایش.
🔹 خودش! به خدا گفت: " قول می دهم تا ابد عبادتت کنم. برای تو سجده کنم ولی برای این آفریده ات هرگز!" حرف کمی نبود. حرف روی حرف خدا زده بود.
🌸 خدای مهربان از او پرسید: " چرا نمی خواهی از سجده گزاران باشی؟ " انگار او اصلا نفهمیده بود، در مقابل چه کسی ایستاده و دارد سوال چه کسی را جواب می دهد. گفت: چون من موجودی نیستم که به مشتی خاک سجده کنم."
‼ یعنی داشت همین عبادتهای نفهمیده اش را به رخ خدا می کشید. و خدا...خدای مهربان او را از خودش راند. از مهربانی ِ قشنگش!
💢 **خوبتر که فکر می کنم می بینم چیزی که "حارث" را " ابلیس" کرد #دلش بود. او می خواست خدا را هر جور که دلش می خواهد بپرستد نه آن جور که خدا می خواهد....
☝ مواظب دلمان باشد خدا را آنگونه که دلمان می خواهد نه بلکه آنگونه که او می خواهد بپرستیم ...
📚 برگرفته از آیات مبارکه سوره بقره و حجر
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌺 وقتی خدا برایمان قصه می گوید.
🔹 نامش " حارث " بود. اهل آسمان همه می شناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود. داستان از انجا شروع شد که ناگهان روال همیشگی زندگی اش ریخت به هم.
🌸 خدا از همه خواسته بود که به پای آدم (ع) بیفتند. و این سخت بود. انگار حسی تازه را ته ِ ته ِ دلش یافته بود. حسی غیر از این همه سال پرستشی که ریخته بود پای خدایش.
🔹 خودش! به خدا گفت: " قول می دهم تا ابد عبادتت کنم. برای تو سجده کنم ولی برای این آفریده ات هرگز!" حرف کمی نبود. حرف روی حرف خدا زده بود.
🌸 خدای مهربان از او پرسید: " چرا نمی خواهی از سجده گزاران باشی؟ " انگار او اصلا نفهمیده بود، در مقابل چه کسی ایستاده و دارد سوال چه کسی را جواب می دهد. گفت: چون من موجودی نیستم که به مشتی خاک سجده کنم."
‼ یعنی داشت همین عبادتهای نفهمیده اش را به رخ خدا می کشید. و خدا...خدای مهربان او را از خودش راند. از مهربانی ِ قشنگش!
💢 **خوبتر که فکر می کنم می بینم چیزی که "حارث" را " ابلیس" کرد #دلش بود. او می خواست خدا را هر جور که دلش می خواهد بپرستد نه آن جور که خدا می خواهد....
☝ مواظب دلمان باشد خدا را آنگونه که دلمان می خواهد نه بلکه آنگونه که او می خواهد بپرستیم ...
📚 برگرفته از آیات مبارکه سوره بقره و حجر
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃
🍃
🌺 وقتی خدا برایمان قصه می گوید.
🔹 نامش " حارث " بود. اهل آسمان همه می شناختندش. آوازه نمازهایش همه جا پیچیده بود. داستان از انجا شروع شد که ناگهان روال همیشگی زندگی اش ریخت به هم.
🌸 خدا از همه خواسته بود که به پای آدم (ع) بیفتند. و این سخت بود. انگار حسی تازه را ته ِ ته ِ دلش یافته بود. حسی غیر از این همه سال پرستشی که ریخته بود پای خدایش.
🔹 خودش! به خدا گفت: " قول می دهم تا ابد عبادتت کنم. برای تو سجده کنم ولی برای این آفریده ات هرگز!" حرف کمی نبود. حرف روی حرف خدا زده بود.
🌸 خدای مهربان از او پرسید: " چرا نمی خواهی از سجده گزاران باشی؟ " انگار او اصلا نفهمیده بود، در مقابل چه کسی ایستاده و دارد سوال چه کسی را جواب می دهد. گفت: چون من موجودی نیستم که به مشتی خاک سجده کنم."
‼ یعنی داشت همین عبادتهای نفهمیده اش را به رخ خدا می کشید. و خدا...خدای مهربان او را از خودش راند. از مهربانی ِ قشنگش!
💢 **خوبتر که فکر می کنم می بینم چیزی که "حارث" را " ابلیس" کرد #دلش بود. او می خواست خدا را هر جور که دلش می خواهد بپرستد نه آن جور که خدا می خواهد....
☝ مواظب دلمان باشد خدا را آنگونه که دلمان می خواهد نه بلکه آنگونه که او می خواهد بپرستیم ...
📚 برگرفته از آیات مبارکه سوره بقره و حجر
@tafakornab
داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🍃
🌸🍃
🍃🌸🍃
🌸🍃🌸🍃