#شعر
ای سرو بلندِ قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد
هر سرو سهی که بر لب جوست
نازک بدنی که مینگنجد
در زیر قبا چو غنچه در پوست
مه پاره به بام اگر برآید
که فرق کند که ماه یا اوست؟
آن خرمن گل، نه گل که باغ است
نه باغ ارم که باغ مینوست
آن گوی مُعَنْبَرست در جَیب؟
یا بوی دهان عنبرین بوست؟
در حلقهٔ صَولَجان زلفش
بیچاره دل اوفتاده چون گوست
میسوزد و همچنان هوادار
میمیرد و همچنان دعاگوست
خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیدهٔ بلاجوست
...بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست
ای سختدلان سستپیمان
این شرط وفا بوَد که بیدوست
بنشینم و صبر پیش گیرم؟
دنبالهٔ کار خویش گیرم؟
#سعدی
#ترجیعبند
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
ای سرو بلندِ قامت دوست
وه وه که شمایلت چه نیکوست
در پای لطافت تو میراد
هر سرو سهی که بر لب جوست
نازک بدنی که مینگنجد
در زیر قبا چو غنچه در پوست
مه پاره به بام اگر برآید
که فرق کند که ماه یا اوست؟
آن خرمن گل، نه گل که باغ است
نه باغ ارم که باغ مینوست
آن گوی مُعَنْبَرست در جَیب؟
یا بوی دهان عنبرین بوست؟
در حلقهٔ صَولَجان زلفش
بیچاره دل اوفتاده چون گوست
میسوزد و همچنان هوادار
میمیرد و همچنان دعاگوست
خون دل عاشقان مشتاق
در گردن دیدهٔ بلاجوست
...بسیار ملامتم بکردند
کاندر پی او مرو که بدخوست
ای سختدلان سستپیمان
این شرط وفا بوَد که بیدوست
بنشینم و صبر پیش گیرم؟
دنبالهٔ کار خویش گیرم؟
#سعدی
#ترجیعبند
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
اما من و تو
دور از هم می پوسیم
غمم از وحشت پوسیدن نیست
غمم از زیستن بی تو در این لحظه ی پُر دلهره است
گفته بودند که "از دل برود یار چو از دیده برفت"
سالها هست که از دیده ی من رفتی لیک
دلم از مهر تو آکنده هنوز
دفتر عمر مرا
دست ایام ورقها زده است
زیر بار غم عشق
قامتم خم شد و پشتم بشکست
در خیالم اما
همچنان روز نخست
تویی آن قامت بالنده هنوز
در قمار غم عشق
دل من بردی و با دست تهی
منم آن عاشق بازنده هنوز
آتش عشق، پس از مرگ نگردد خاموش
گر که گورم بشکافند عیان می بینند
زیر خاکستر جسمم باقیست
آتشی سرکش و سوزنده هنوز.
#حمید_مصدق
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
2.12M حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
#شعر
من از آب جاری می آیم
از برگ ها یی که می لرزند
با لمس زخمه های باد
که پرشتاب می وزد
من از عصرگاهی می آیم
که نمی خواهد خوابش ببرد
و با چشمان پرولع ستارهها را
سرسختانه می نگرد
شب جاری ست در رگهای کبود
در تمامی تن
در نوک انگشتان
و می تپد با هوسی ناکام
من صدایی خسته و گرفتهام
که خاموشِ خاموش مانده ست
و بر فراز سرم روزها
با بال های گسترده و خالی
می گذرند
#شعر
#هالینا_پوشفیا_توفسکا
#لهستان ۱۹۶۷-۱۹۳۵
ترجمه: #ضیاء_قاسمی
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
حال همه ی ما خوب است اما تو باور مکن:)
سلام!
حال همه ما خوب است
ملالی نیست جز گم شدنِ گاه به گاه خیالی دور
که مردم به آن شادمانی بی سبب می گویند .
خواب دیده ام خانه ای خریده ام
بی پرده ،بی پنجره ، بی در بی دیوار ...
هی بخند !
بی حرفی از ابهام و احتمال
از نو برایت می نویسم
حال همه ی ما خوب است
اما تو باور مکن !
#سید_علی_صالحی
‹‹ سفر بخیر مسافر غمگین ››
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
یا رب سببی ساز که یارم به سلامت
بازآید و بِرْهانَدَم از بندِ مَلامت🌱
خاکِ رهِ آن یارِ سفرکرده بیارید
تا چشمِ جهان بین کُنَمَش جایِ اقامت🌱
فریاد که از شش جهتم راه بِبَستند
آن خال و خط و زلف و رخ و عارض و قامت🌱
امروز که در دستِ توام مرحمتی کن
فردا که شَوَم خاک چه سود اشکِ ندامت🌱
ای آن که به تقریر و بیان دم زنی از عشق
ما با تو نداریم سخن، خیر و سلامت🌱
درویش مکن ناله ز شمشیرِ اَحِبّا
کاین طایفه از کشته ستانند غَرامت🌱
در خرقه زن آتش که خمِ ابرویِ ساقی
بر میشکند گوشهٔ محراب امامت🌱
حاشا که من از جور و جفای تو بنالم
بیدادِ لطیفان همه لطف است و کرامت🌱
کوته نکند بحث سرِ زلف تو حافظ
پیوسته شد این سلسله تا روزِ قیامت🌱
🌱حافظ🌱
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
در ڪوی بتان نیست ڪسی زار تر از من
در پیش عزیزان جهان خوارتر از من
گفتی ڪه مرا یار وفادار بسی هست
هستند، ولی نیست وفادارتر از من
گر طالب آنی ڪه بیاری بنشینی
بنشین ڪه ترا نیست ڪسی یار تر از من
چون غنچه اگر سینه تنگم بشڪافی
دانی ڪه نبودست دل افگار تر از من
خلق دو جهانست گرفتار تو، لیڪن
در هر دو جهان نیست گرفتارتر از من
جز من دگری را سگ آن ڪوی مخوانید
ڪین مرتبه را نیست سزاوارتر از من
امروز اگر عشق گناهست، هلالی
فردا نتوان یافت گنهڪارتر از من
#هلالی_جغتایی
غزل شمارهٔ ۳۱۳
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
هیچکس چشمبهراه من دیوانه نبود
هر چه بر در زدم انگار کسی خانه نبود
راندی از خویشم و من مردن خود را دیدم
کاش تشییع من آنقدر غریبانه نبود
سر به میخانه یادت زدم اما دیگر
جای لبهای تو روی لب پیمانه نبود
در دلم بودی و شرمنده ز مهمان بودم
که سزاوار تو این خانه ویرانه نبود
پیش چشم همه ای عشق! جوانم کن باز
تا ببینند که اعجاز تو افسانه نبود
#فاضل_نظری
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
846.8K حجم رسانه بالاست
مشاهده در ایتا
چه آیه ای ست که این مرده را برانگیزد؟ [...]
بگو بِغُرد دریا
بگو بکوبد دریا بر سنگ
ز پلک خسته شاید
این خوابِ وهم برچینم
بگو بیاید خورشید پر طنین جنوب
بگو بسوزد در من، مرداب یأس را
بگو برانگیزد بر تیغه ی طلایی صبح
این قوچ پیر را...
#شعر
#منوچهر_آتشی
▪️ویدیو: فیلمبرداری از موجی قوی و رنگین در پرتو طلوع که #رایان_پرنوفسکی آن را ثبت کرده است.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
ببخش
یا خیلی زودتر از وقتش می آیم
مثل به دنیا آمدنم
یا دیرتر از وقتش
مثل دوست داشتنِ تو در این سنم
همیشه دیر به خوشبختی می رسم
همیشه زود به سوی ناکامی
یا همه چیز دیرزمانی پایان یافته است
یا هیچ چیز شروع نشده است
به چنان زمانی از زندگی آمدم
که برای مرگ زود است و برای عشق دیر
باز دیر کردهام ببخش عشق من!
ده دقیقه مانده به عشق، پنج دقیقه به مرگ
#عزیز_نسین
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
"کاروان به مقصد میرسد، ولی از مسیر خود منحرف نمیشود."
این ضربالمثل به معنای این است که فرد یا گروهی که هدف مشخصی دارند، هرچقدر هم که مشکلات یا موانعی در مسیرشان وجود داشته باشد، نمیتوانند از مسیر اصلی خود منحرف شوند و به هدف خود خواهند رسید. به طور کلی، این ضربالمثل به ثابتقدم بودن و عدم تغییر مسیر اشاره دارد.
#شعر
کاروانی در راه، با دل پر از امید،
هرچقدر هم که راه دشوار باشد، نمیشود فراموشید.
هدف، مقصدی روشن است، در دل شب و روز،
کاروان به راه خود میرود، حتی از میان گردابها و طوفانها.
این شعر به مفهوم پیگیری هدف و ثابتقدم بودن در راه رسیدن به آن اشاره دارد.
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝
#شعر
بوده است خری که دُم نبودَش
روزی غم بی دُمی فُزودَش
در دُم طلبی قدم همی زد
دُم می طلبید و دَم نمی زد
یک رَه نه ز روی اختیاری
بُگذشت میان کشت زاری
دهقان مگرش ز گوشهای دید
بَرجَست و از او دو گوش بُبرید
"بیچاره خر آرزوی دُم کرد
نایافته دُم دو گوش گُم کرد"
🔰 #داستان_وضرب_المثل 🔰
╔═. ♡♡♡.══════╗
❣ @tafakornab ❣
╚══════. ♡♡♡.═╝