eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
👈 🕯 روایت خواندنی از امام دهم علیه‌السلام 💠 صدایش می‌لرزید. سخت ترسیده بود. به چهرۀ امام نگاه کرد و گفت: «خانه و زندگی‌ام را به شما می‌سپارم». 🦋 آرام نگاهش کرد: «یونس! چه خبر شده؟» یونس درمانده گفت: «وزیر خلیفه ؛ گران‌بهایی را به من داده بود برای حکّاکی. داشتم کار می‌کردم که ناغافل شکست و نصف شد. باید فرار کنم». 💍 امام علی‌بن‌محمد گفت: «آرام باش. برگرد خانه‌ات. ان‌شاءالله درست می‌شود». می‌دانست علم آسمان‌ها و زمین پیش امام است. دلش هنوز نگران بود، اما «چشم» گفت و برگشت به خانه. فردا وزیر او را خواست: «میان همسرانم دعوا شده! برو آن‌ را که به تو سپرده بودم، نصف کن و با آن، دو بساز؛ مثل هم. پ هم دوبرابر!» ‌علیه‌السلام.تسلیت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
👈 🕯 روایت خواندنی از امام دهم علیه‌السلام 💠 صدایش می‌لرزید. سخت ترسیده بود. به چهرۀ امام نگاه کرد و گفت: «خانه و زندگی‌ام را به شما می‌سپارم». 🦋 آرام نگاهش کرد: «یونس! چه خبر شده؟» یونس درمانده گفت: «وزیر خلیفه ؛ گران‌بهایی را به من داده بود برای حکّاکی. داشتم کار می‌کردم که ناغافل شکست و نصف شد. باید فرار کنم». 💍 امام علی‌بن‌محمد گفت: «آرام باش. برگرد خانه‌ات. ان‌شاءالله درست می‌شود». می‌دانست علم آسمان‌ها و زمین پیش امام است. دلش هنوز نگران بود، اما «چشم» گفت و برگشت به خانه. فردا وزیر او را خواست: «میان همسرانم دعوا شده! برو آن‌ را که به تو سپرده بودم، نصف کن و با آن، دو بساز؛ مثل هم. پ هم دوبرابر!» ‌علیه‌السلام‌تسلیت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh