هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍁اگه تنها دعايى كه هر روز میکنی
🍁خدایا شکرت
باشه، همين كافيه❗️
خدا را شکر کنیم❣
برای چیزهایی که داده و قدر نمیدانیم😒
و برای چیزهایی که گرفته
و حکمتش را نمیدانیم🤔
خدایا بابت همه چی شکرت🧡
🍁بسم الله الرحمن الرحیم🍁
🍂الهی به امیدتو🍂
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🧡ای مظهر رحمت و عطا و برکات
🍂سرچشمه ی فیض و قبله گاه حاجات
🧡ای حجت ثانی عشرای مهدی جان
🍂بر طلعت زیبای تو دائم صلوات
🧡اللّهُمَّصَلِّعَلي
🍂مُحَمَّدوَآلِمُحَمَّد
🧡وَعَجِّلفَرَجَهُــم
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#سلام_اربابم
در پای حسین سر فشاندن
چه خوش است
وز خاک درش بوسه ستاندن
چه خوش است
یک روز وضو گرفتن
از آب فرات
وندر حرمش نماز خواندن
چه خوش است
🌹السلام علیک یا اباعبدالله 🌹
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #آبادکردن
🌍اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #دوشنبه 25 آذر ماه 1398
🌞اذان صبح: 05:37
☀️طلوع آفتاب: 07:07
🌝اذان ظهر: 12:00
🌑غروب آفتاب: 16:52
🌖اذان مغرب: 17:13
🌓نیمه شب شرعی: 23:15
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
☝️
#ذکرروزدوشنبه
یاقاضی الحاجات(ای برآورنده حاجتها)×صد
#نماز_روز_دوشنبہ
✍🏻هرکس نمــاز2شنبه رابخواندثواب۱۰حج و۱۰عمره
برایش نوشته شود
2رکعت ؛
درهر رکعت بعدازحمد
یک آیةالکرسی ،توحید ،فلق وناس
بعد از سلام۱۰ استغفار
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#پیام_سلامتی #ضدآلودگی_هوا
🌰« ترشی پیاز » به دلیل تقویت فعالیت گلبول های سفید، میتواند در روزهای آلوده از بدن ما محافظت کند
سرشار از آنتی اکسیدانهای قوی است که مانع ورود مواد آلوده وسمی هوا به بدن میشود...
👇👇🏿👇
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#سلام_به_آخرین_دوشنبه_آذرماه_خوش_آمدید
❤🍁🌺الهی که
❤🍁🌺امروزتون
❤🍁🌺 پر از شادی
❤🍁🌺و آرامش باشه
❤️🍁🌺 دوشنبه تون بخیر
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
○°●•○•°♡◇♡°○°●°○
{داستان دنباله داراز سرنوشت واقعی}
💥 #فرار_از_جهنم💥
#قسمت_هفتم:✍ زندان بزرگسالان
🌹هر شب که چشم هام رو می بستم با کوچک ترین صدایی از خواب می پریدم … چشمم که گرم می شد تصویر جنازه ها و مجروح ها میومد جلوی چشم هام … جیغ مردم عادی و اینکه با دیدن ماها فرار می کردن … کم کم خاطرات گذشته و تصویر آدلر و ناتالی هم بهش اضافه می شد …
🌹فشار عصبی، ترس، استرس و اضطرابم روز به روز شدیدتر می شد … دیگه طاقت تحمل اون همه فشار رو نداشتم … مشروب و مواد هم فقط تا زمان خمار بودن کمکم می کرد … بعدش همه چیز بدتر می شد …
🌹اونقدر حساس شده بودم که اگر کسی فقط بهم نگاه می کرد می خواستم لهش کنم … کم کم دست به اسلحه هم شدم … اوایل فقط تمرینی … بعد حمل سلاح هم برام عادی شد … هر کس دو بار بهم نگاه می کرد اسلحه ام رو در میاوردم … علی الخصوص مواد هم خودش محرک شده بود و شجاعت و اعتماد به نفس کاذب بهم داده بود …
🌹در حد ترسوندن بود اما انگار سلطان اون جنگل شده بودم … .
درگیری به حدی رسید که پای پلیس اومد وسط … یه شب ریختن داخل خونه ها و همه رو دستگیر کردن …
🌹دادگاه کلی و گروهی برگزار شد … با وجود اینکه هنوز هفده سالم کامل نشده بود و زیر سن قانونی بودم … مثل یه بزرگسال باهام رفتار می کردن … وکیلم هم تلاشی برای کمک به من یا تخفیف مجازات نکرد … .
🌹به ۹ سال حبس محکوم شدم … یه نوجوان زیر ۱۷ سال، توی زندان و بند بزرگسال ها … آدم هایی چند برابر خودم … با انواع و اقسام جرم های … .
✍ادامه دارد...
@tafakornab
@shamimrezvan
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹
http://eitaa.com/joinchat/2767126539Cf9cc9852b1
حجاب فاطمی مخصوص بانوان👆آقا❌❌❌
○°●○°•°♡◇♡°○°●°○
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز
💎امام حسن عليه السلام:
هركه خدا را بشناسد، او را دوست خواهد داشت
مَن عَرَفَ اللّهَ أحَبَّهُ
📚تنبيه الخواطر جلد1 صفحه52
➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰➖〰
💎امام حسین علیه السلام:
کسی که بخواهد از راه گناه به مقصدی برسد ، دیرتر به آرزویش می رسد و زودتر به آنچه می ترسد گرفتار می شود
مَن حاوَلَ اَمراً بِمَعصِیَةِ اللهِ کانَ اَفوَتُ لِما یَرجو و اَسرَعُ لِما یَحذَرُ
📚تحف العقول، صفحه248
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#احکام_شرعی #احکام_شرعی
💬 سوال:
🔰 کسی که دستش شکسته، گچ گرفته و به دستور پزشک نباید آن را تکان دهد، برای وضو و غسل چگونه عمل نماید؟
✅ پاسخ:
🔹 مقام معظم رهبری: باید به وظیفه جبیره عمل نمایید بدین صورت که هنگام غسل این قسمت، به نیت غسل دست تر روی گچ و یا اگر گچ، نجس است و یا امکان دست کشیدن روی آن نباشد چیز پاکی مانند پلاستیک روی آن قراردهید و دست بکشید؛ و در صورتی که گچ بیشتر از حد معمول محل شکستگی را گرفته و برداشتن آن ممکن نیست، بنابر احتیاط واجب تیمم هم بنمایید.
----------------
[1]. استفتاء اینترنتی پایگاه اطلاع رسانی آیت الله خامنه ای، شماره استفتاء: Ny6fz2pQ1yc.
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨يَا أَيُّهَا الَّذِينَ آمَنُوا
✨اذْكُرُوا اللَّهَ ذِكْرًا كَثِيرًا ﴿۴۱﴾
✨اى كسانى كه ايمان آورده ايد
✨خدا را ياد كنيد يادى بسيار (۴۱)
📚سوره مبارکه الأحزاب
✍آیه ۴۱
@tafakornab
@shamimrezvan
@zendegiasheghaneh
هدایت شده از خانواده بهشتی
#آی_پارا
#پارت_شصدوچهاد
تو که انتظار نداشتی بذارم بی هیچ تضمینی با یه مرد درس بخونی . اگه تو رو دلبسته می کرد چی ؟ اگه تو رو از من می گرفت چی ؟ فکر نمی کردی من تو مدتی که تو اون کلاس بودی چی به سرم می اومد ؟ باید یه جوری وجودت رو تضمین می کردم که کسی نتونه بهت نظر داشته باشه . دوستم متاهله اما این دلیل نمی شه از یه دختر زیبا بگذره . اما اونقدر نجيب هست که با یه زن شوهر کاری نداشته باشه . من ... من نیمخوام تو رو از دست بدم آی پارا. این ها چه معنی می داد ؟ اون چرا نمی خواست من رو از دست بده ؟ چرا با همراهی من توسط یه مرد دیگه معلوم نبود چی به سرش می اومد ؟ هر کلمه ای که می گفت و هرم نفسهاش که به صورتم می خورد حالم رو دگرگون می کرد . چه بلایی سرم اومده بود که از نزدیک بودن این مرد نامحرم بهم به خروش نمی اومدم و سر و صورتش رو چنگ نمی زدم . چی به سرم اومده بود که هر جمله حمایتگرش رو به پای جمله ای با احساس و درونی می نوشتم . محو آرامش کلام تایماز شده بودم و با دیدن شفافیت توی چشماش ، داشتم به نتیجه ای که چند وقته بهش رسیده بودم صحه می ذاشتم . تایماز صرفا به خاطر حمایت از من اینطور سينه سپر نکرده بود . منگ بودم . باورم نمی شد پسری تا همین چند ماه پیش ازش بدم می اومد ، اینطور راحت قلب من رو به تبش واداشته و از نزدیکی باهاش حالت انزجار بهم دست نمی ده . اما باید ازش جدا می شدم . اون خیلی بهم نزدیک بود و این کار درست نبود . اصلا با اصول تربیت آی پارا جور در نمی اومد . غلط بود . شیطان درست بین من و اون لبخند به لب نشسته بود . تایمازی رو که محو صورتم شده بود و اشک چشماش که حالا لرزیده بود و روی صورتش می غلطید رو همونطور بهت زده گذاشتم و از اتاقش فرار کردم . تایماز به حسی که داشت به زیباترین طریق اعتراف کرد . هیچ فکر نمی کردم عاقب من اینطوری بشه . اونم به این زودی. شاید برای من زود بود و از قبل .... نه اگه اینطور بود چرا اینقدر خردم می کردم . داشتم دیوانه می شدم . هجوم کلی افکار زشت و زیبا مغزم رو به تسلیم وا داشته بود . آخرش در حالی که از زور خستگی خواب داشت مهمون چشمام می شد ، این بیت شعر به یادم اومد . اگر با من نبودش هیچ میلی چرا ظرف مرا بشکست لیلی.
شب با صدای ضربه هایی که به در می خورد بیدار شدم . خیلی خوابیده بودم و حسابی منگ بودم . اکرم بود که واسه شام صدام می کرد . تصور روبه رو شدن با تایماز لرز انداخت به جونم . حالا با این اعتراف زیر پوستی تایماز من چطور چشمم بیفته تو چشماش. درضمن کنار این حس ، یه حس آزار دهنده هم بود که مدام تو مغزم رژه می رفت و عرض اندام می کرد. حس اینکه تایماز از روی به غریزه ی نفسانی من رو بخواد و همه ی کارهایی هم که کرده نشأت گرفته از این حس باشه ، یه جورایی اذیتم می کرد . تصمیم داشتم تا کاملا موضع خودش رو مشخص نکرده ، هیچ سرنخی از درونم بهش ندم . نمی دونستم تایماز با این ابراز احساسات می خواد چه نتیجه ای بگیره بنابراین بهترین اقدام سکوت بود . لچکم رو مرتب کردم و همه ی کمند موهامو به طرز ماهرانه ای زیر اون یه تیکه پارچه کامل پنهان کردم و رفتم پایین. اکرم مشغول آماده کردن میز بود . با دیدن من سلام کرد و منم به گرمی جوابش رو دادم . یه لحظه از وجود این دختر خوشگل تو این خونه حسی شبیه حسادت به سراغم اومد که زود پروندمش . من با صاحب این خونه هیچ صنمی نداشتم که بخوام به اطرافیانش حسادت کنم . باید همون آی پارای مغرور می شدم که کلی خواستگار خان و خان زاده از سیزده سالگی پاشنه ی در خونش رو کنده بود
-------------------
••••●❥JOiN👇🏾
@tafakornab
@zendegiasheghaneh