eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.3هزار عکس
15.8هزار ویدیو
109 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫✨💫 ﷽ توی نماز حتما باید کلمات رو با لحن و صوت عربی بیان کنیم یا اگر ب زبون ساده هم بگیم نمازمون قبوله؟ رهبری 📝 واجب است انسان قرائت نماز را به صورت صحیح یاد بگیرد در قرائت نماز رعایت کامل قواعد تجوید لازم نیست تا بگوئیم غیر عرب ها نمی توانند، هر چند رعایت قواعد تجوید برای غیر عرب هم ممکن است، اما در نماز لازم نیست، یعنی شناخت مخارج حروف بر اساس نظرات علماى تجويد، واجب نيست، بلكه بايد تلفظ هر حرفى به صورتى باشد كه نزد عُرف عرب صدق ‌كند كه آن حرف را ادا كرده است، نماز صحیح است. و این مقدار که کلمات و حروف درست ادا شوند و فرق بین حروف کلمات حاصل شود، برای تمام افراد نوعا ممکن است. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ
سرگذشت خواندنی و عبرت آموز 4 دختر که زندگی خود را باختند آزادی، زندگی در ثروت و آسایش انگیزه دخترانی است که خانه‌هایشان را ترک می‌کنند و بی‌هدف در خیابان‌ها به راه می‌افتند. به گزارش رکنا، دختران بی‌گناهی مجبور می‌شوند برای داشتن فقط یک جای خواب تن به خواسته‌هایی نامعقول دهند. گزارشی که می‌خوانید، بررسی تعدادی از این پرونده هاست. گاهی اوقات نیز دختران فراری حوادث  عجیب دیگری برایشان رخ می‌دهد، مانند سیما که وقتی از دست سختگیری‌های خانواده‌اش از خانه فرار کرد در دام زن میانسالی افتاد که مجبور شد به عنوان یک خدمتکار برایش کار کند. وقتی سیما از خانه فرار کرد، با زن میانسالی در پارک آشنا شد و به دعوت زن ناشناس پا به خانه‌اش گذاشت. او که به عنوان مهمان پا به خانه زن میانسال گذاشت، متوجه شد نه تنها از مهمانی خبری نیست بلکه باید بیگاری هم بکشد. او مقدار کمی غذا می‌خورد و تمام کارهای زن میانسال را انجام می‌داد. سیما که از دست خرده فرمایشات زن ناشناس به تنگ آمده بود بعد از دو هفته فکر فرار به سرش زد و شبانه از آن خانه فرار کرد و خود را به پلیس رساند. اسارتگاه خواستگار قلابی: دختر 12 ساله یکی از قربانیان این پرونده هاست. او که در سودای رسیدن به پسر مورد علاقه‌اش خانه را ترک کرده بود هرگز تصور نمی‌کرد، در مخفیگاه او به اسارت گرفته شود. ماجرا از این قرار است که چندی قبل خانواده‌ای که اهل یکی از شهرهای غربی کشور هستند برای مسافرت به مشهد رفتند، اما در این میان دختر 12 ساله‌شان دل به پسر جوانی داد و با او ارتباط پنهانی برقرار کرد. پسر جوان نیز که او را شیفته خود می‌دید، حتی بعد از بازگشت دختر نوجوان به شهرش به این ارتباط ادامه داد تا نقشه‌ای را که در سر دارد اجرا کند. این جوان 23 ساله در نهایت موفق شد میترا را به بهانه ازدواج از خانه فراری دهد. میترا روحش از ماجرا بی‌خبر بود و نمی‌دانست چه حادثه تلخی در کمینش است. پا به مخفیگاه پسر جوان گذاشت، اما پسر جوان او را در خانه‌اش سه شبانه‌روز حبس کرد. میترا که تازه چهره واقعی خواستگار شیطان صفت را دیده بود، سعی کرد از آن خانه متواری شود ولی نتوانست. از طرفی خانواده دختر نوجوان ناپدید شدن او را اعلام کردند و در تحقیقات پلیسی مخفیگاه پسر شیطان صفت شناسایی و او به دام افتاد. دام سیاه ۶ مرد شیطان صفت: گاهی اوقات این فرارها پای دختران جوان را به باندهای فساد می‌کشاند و آنها برای این‌که آسیب بیشتری نبینند مجبور به همکاری با اعضای باندهای سیاه می‌شوند. ملیکا، دختر جوانی که به خاطر مشکلات با خانواده اش، خانه را ترک کرده بود یکی از قربانیان این پرونده‌ها بود. با شکایت خانواده ملیکا دختر جوان پیدا شد، اما با پیدا شدن او راز جنایات سیاه شش مرد شیطان صفت هم برملا شد. او در تحقیقات مدعی شد بعد از فرار از خانه با زن جوانی آشنا شده که زن جوان با وعده‌های پوشالی او را به خانه‌ای در حصارک کشانده است، اما زمانی که ملیکا پا به خانه می‌گذارد متوجه می‌شود که خانه مورد نظر در حقیقت خانه فسادی است که توسط شش مرد اداره می‌شود. ملیکا که خود را در دام مردان خشن می‌دید برای این‌که آسیب بیشتری نبیند با آنها همکاری کرد و دختران فراری و بی‌گناهی که جایی برای ماندن نداشتند را به خانه وحشت کشاند تا آن‌که پلیس رد او را زد و دختر جوان دستگیر شد. دختر فراری، زاغزن باند سارقان بعضا نیز پیش آمده که دختران فراری در دام باند سارقان گرفتار می‌شوند و متهمان این پرونده‌ها با وعده محلی برای استراحت از آنها برای اجرای نقشه سرقت‌هایشان استفاده می‌کنند. بیتا یکی از دخترانی بود که با این وعده وارد پرونده سرقت از خانه‌های نیمه ساز شد. دختر جوان که به خاطر اختلاف با خانواده‌اش پس از برداشتن مقداری پول راهی خیابان‌ها شده بود، وقتی دید جایی برای رفتن ندارد، با سارقی همدست شد تا جای خواب داشته باشد. او که هنوز ساعتی از فرارش نگذشته بود با تاریک شدن هوا، زمانی که متهم این پرونده با خودرواش جلوی پای او نگه داشت با مرد سارقی آشنا شد و شرط او را برای ماندن در مخفیگاهش پذیرفت. به این ترتیب او سوار بر خودروی سارق جوان راهی محل‌های سرقت شد و به عنوان زاغزن و مراقب داخل خودروی متهم می‌ماند و مرد جوان نیز مخفیانه وارد ساختمان‌های نیمه ساز می‌شد و از آنجا سرقت می‌کرد. ساعتی از اجرای این نقشه نگذشته بود که ماموران گشت پلیس به آنها مشکوک و با زیر نظر گرفتن خودروی آنها متوجه نقشه‌ای که دختر و پسر جوان در سر داشتند، شده و آنها را بازداشت کردند @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
👆 🌙 یکی از است✨ 🌙الَّذِينَ يَذْكُرُونَ اللَّهَ قِيَامًا وَقُعُودًا وَعَلَىٰ جُنُوبِهِمْ وَيَتَفَكَّرُونَ فِي خَلْقِ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ رَبَّنَا مَا خَلَقْتَ هَٰذَا بَاطِلًا سُبْحَانَكَ فَقِنَا عَذَابَ النَّارِ 🌙 ﺁﻧﺎﻥ ﻛﻪ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺍﻳﺴﺘﺎﺩﻩ ﻭ ﻧﺸﺴﺘﻪ ﻭ ﺑﻪ ﭘﻬﻠﻮ ﺁﺭﻣﻴﺪﻩ ﻳﺎﺩ ﻣﻰ ﻛﻨﻨﺪ ، ﻭ ﭘﻴﻮﺳﺘﻪ ﺩﺭ ﺁﻓﺮﻳﻨﺶ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻫﺎ ﻭ ﺯﻣﻴﻦ ﻣﻰ ﺍﻧﺪﻳﺸﻨﺪ ، [ ﻭ ﺍﺯ ﻋﻤﻖ ﻗﻠﺐ ﻫﻤﺮﺍﻩ ﺑﺎ ﺯﺑﺎﻥ ﻣﻰ ﮔﻮﻳﻨﺪ : ] ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺍ ! ﺍﻳﻦ [ ﺟﻬﺎﻥ ﺑﺎ ﻋﻈﻤﺖ ] ﺭﺍ ﺑﻴﻬﻮﺩﻩ ﻧﻴﺎﻓﺮﻳﺪﻯ ، ﺗﻮ ﺍﺯ ﻫﺮ ﻋﻴﺐ ﻭ ﻧﻘﺼﻰ ﻣﻨﺰﻩ ﻭ ﭘﺎﻛﻰ ؛ ﭘﺲ ﻣﺎ ﺭﺍ ﺍﺯ ﻋﺬﺍﺏ ﺁﺗﺶ ﻧﮕﺎﻫﺪﺍﺭ .(191) 🌴سوره آل عمران آیه 191🌴 ♨️شما را به جرعه ای مهمان میکنم❤️ @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
✅چرا چای سبزضدسرطان است؟ ✍چای سبز سرشار از آنتی اکسیدانی به نام(کاتچینس)است وقویترین آنتی اکسیدان های شناخته شده است 👈اگرمیخواهید سرطان نگیرید روزانه 2 فنجان چای سبز بنوشید @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
💙یکی ازعلمای اهل بصره می گوید: روزگاری به فقر وتنگدستی مبتلا شدم تا جایی که من وهمسر وفرزندم چیزی برای خوردن نداشتیم خیلی بر گرسنگی صبر کردم پس تصمیم گرفتم خانه ام را بفروشم و به جای دیگری بروم. درراه یکی از دوستانم به اسم ابانصررا دیدم و او را از فروش خانه باخبرساختم پس دوتکه نان که داخلش حلوا بود به من داد و گفت : برو و به خانواده ات بده به طرف خانه به راه افتادم در راه به زنی و پسر خردسالش برخورد کردم به تکه نانی که در دستم بود نگاه کرد و گفت : این پسر یتیم و گرسنه است و نمی تواند گرسنگی را تحمل کند چیزی به او بده خدا حفظت کند آن پسر نگاهی به من انداخت که هیچگاه فراموش نمی کنم . گفتم : این نان را بگیر و به پسرت بده تا بخورد . بخدا قسم چیز دیگری ندارم و درخانه ام کسانی هستند که به این غذا محتاج ترند . اشک از چشمانم جاری شد و درحالی که غمگین و ناامید بودم به طرف خانه برمی گشتم . روی دیواری نشستم و به فروختن خانه فکر می کردم . که ناگهان ابانصر را دیدم که ازخوشحالی پرواز می کرد و به من گفت : ای ابا محمد چرا اینجا نشسته ای ! در خانه ات خیر و ثروت است ! گفتم: سبحان الله ! از کجا ای ابانصر؟ گفت : مردی از خراسان از تو و پدرت می پرسد . و همراهش ثروت فراونی است گفتم : او کیست؟ گفت : تاجری از شهر بصره است پدرت سی سال قبل مالی را نزدش به امانت گذاشت اما بی پول و ورشکست شد . سپس بصره را ترک کرد و به خراسان رفت و کارش رونق گرفت و یکی از تاجران شد و حالا به بصره آمده تا آن امانت را پس بدهد همان ثروت سی سال پیش به همراه سودی که بدست آورده خدا را شکر گفتم و به دنبال آن زن و پسر یتیمش گشتم و آنان رابی نیاز ساختم. درثروتم سرمایه گذاری کردم و یکی از تاجران شدم مقداری از آنرا هر روز بین فقرا و مستمندان تقسیم می کردم ثروتم کم که نمی شد زیاد هم می شد کم کم عجب و خودپسندی و غرور وجودم را گرفته بود و خوشحال بودم که دفترهای ملائكه را از حسناتم پر کرده بودم و یکی از صالحان درگاه خدا بودم . شبی از شب ها در خواب دیدم که قیامت برپا شده و خلایق همه جمع شده اند و مردم را دیدم که گناهان شان را بر پشت شان حمل می کنند تا جایی که شخص فاسق ، شهری از بدنامی و رسوایی را برپشتش حمل می کند . به میزان رسیدم که اعمال مرا وزن کنند گناهانم را در کفه ای و حسناتم را درکفه دیگر قرار دادند ، کفه حسناتم بالا رفت و کفه گناهانم پایین آمد سپس یکی یکی از از حسناتی که انجام داده بودم را برداشتند و دور انداختند چون در زیر هرحسنه (شهوت پنهانی) وجود داشت . از شهوت های نفس مثل ریاء ، غرور ، دوست داشتن تعریف و تمجید مردم چیزی برایم باقی نماند و درآستانه هلاکت بودم که صدایی را شنیدم . آیا چیزی برایش باقی نمانده؟ گفتند : این برایش باقی مانده ! و آن همان تکه نانی بود که به آن زن و پسرش بخشیده بودم . سپس آنرا در کفه حسناتم گذاشتند و گریه های آن زن را بخاطر کمکی که بهش کرده بودم ، در کفه حسناتم قرار دادند ،کفه بالا رفت و همینطور بالا رفت تا وقتی صدایی آمد و گفت : نجات یافت @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
محله ما یک رفتگر دارد، صبح که با ماشین از درب خانه خارج می شوم سلامی گرم می کند و من هم از ماشین پیاده می شوم و دستی محترمانه به او می دهم، حال و احوال را می پرسد و مشغول کارش می شود. همسایه طبقه زیرین ما نیز دکتر جراح است، گاهی اوقات که درون آسانسور می بینمش سلامی می کنم و او فقط سرش را تکان می دهد و درب آسانسور باز نشده برای بیرون رفتن خیز می کند. به شخصه اگر روزی برای زنده ماندن نیازمند این دکتر شوم، جارو زدن سنگ قبرم به دست آن رفتگر، بشدت لذت بخش تر از طبابت آن دکتر برای ادامه حیاتم است. تحصیلات مطلقا هیچ ربطی به شعور افراد ندارد. ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
ما انسان ها گاهی دیر قدر همدیگر را میدانیم! وقتی یک نفر را از دست میدهیم تازه یادش میکنیم، خوبی هایش از جلوی چشمانمان میگذرد، مینشینیم خاطراتی که با او رقم خورده را مرور میکنیم، غصه میخوریم، بغض میکنیم و با خود میگوییم کاش بودی، کاش به همین راحتی از دست نمیدادمت. خلاصه کنم رفیق اگر خواستی به کسی بی مهری کنی، یک لحظه با خودت به نبودن اش فکر کن به نبودن اش برای همیشه... 👤علی سلطانی ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌🍭↝  ↜🍭 @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
داستان کوتاه یک بار از زنی موفق خواستم تا راز خود را با من در میان بگذارد، لبخندی زد و گفت: موفقیت من زمانی آغاز شد که نبردهای کوچک را به جنگجویان کوچک واگذار کردم. دست از جنگیدن با کسانی که غیبتم را می‌کردند برداشتم. دست از جنگیدن با خانواده همسرم کشیدم. دیگر به دنبال جنگیدن برای جلب توجه نبودم، سعی نکردم انتظارات دیگران را برآورده کنم و همه را شاد و راضی نگه دارم. دیگر سعی نکردم کسی را راضی کنم که درباره من اشتباه می‌کند. آنگاه شروع کردم به جنگیدن برای: اهدافم، رویاهایم، ایده‌هایم و سرنوشتم روزی که جنگ‌های کوچک را متوقف کردم روزی بود که مسیر موفقیتم آغاز شد. هر نبردی ارزش زمان و روزهای زندگی ما را ندارد. نبردهایمان را عاقلانه انتخاب کنیم ‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌‌‌‌‎‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‎‌‌‌‎‌ ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
♦️مجنون هنگام راه رفتن کسی را به جز لیلی نمی دید. روزی شخصی در حال نماز خواندن در راهی بود و مجنون بدون این که متوجه شود از بین او و مهرش عبور کرد. مرد نمازش را قطع کرد و داد زد: «هی چرا بین من و خدایم فاصله انداختی؟» مجنون به خود آمد و گفت: «من که عاشق لیلی هستم تو را ندیدم. تو که عاشق خدای لیلی هستی چگونه دیدی که من بین تو و خدایت فاصله انداختم؟» ═ೋ❅🖋☕️❅ೋ═ ❥↬@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
✨﷽✨ ✨ هفت قدم شادی👇 قدم کمترفکر کنید. بیشتراحساس کنید. قدم کمتراخم کنید. بیشترلبخند بزنید. قدم کمترصحبت کنید بیشترگوش دهید. قدم کمتر قضاوت کنید بیشتر بپذیرید. قدم کمتر ببینید. بیشترانجام دهید. قدم کمترگلایه کنید بیشترسپاسگزارباشید. قدم کمتر بترسید. بیشتر دوست داشته باشید... 💫اللهمَّ‌عَجّل‌لِوَلیکَ‌ِالفَرَج‌💫 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⚡️ ⚡️رحم مادرنسبت به فرزند حتی حیوانات هم از این نعمت رحم مادر از طرف خدا محروم نیستن... @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh࿐༅🍃❤️🍃༅࿐
🔸زندگینامه _علیه_السلام🔸 🔸قسمت اول معرفی 🔸 🔸نام مبارک حضرت آدم(ع) که نخستین پیامبر است، ۲۵ بار در قرآن آمده است 🔸امام صادق(ع) می فرماید: «دلیل نامیدن آدم(ع) به این اسم، بدان خاطر است که او از ادیم و پوسته و قشر زمین آفریده شده است.» 🔸و شیخ صدوق گوید: ادیم نام چهارمین لایه درونی زمین است که آدم (ع)از آن خلق شده است. خداوند، آدم(ع) را بدون پدر و مادر بیافرید تا دلیلی باشد بر قدرت الهی. 🔸وی نهصد و سی سال عمر کرد و سرانجام در پی تب طولانی که گرفت در روز جمعه یازدهم محرّم وفات یافت و در غاری میان کوه «ابوقبیس» دفن شده و صورت او به طرف «کعبه» قرار دارد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🦚شما  فقط  زیبایی را  ببینید 🦚حالا فکر کنید خالق این حجم از 🦚زیبایی خودش چقدر میتونه زیبا باشه؟😍 🦚فَتَبَارَكَ اللَّهُ أَحْسَنُ الْخَالِقِينَ 🦚پس والا و داراي خير فراوان است 💚خداوندي كه بهترين آفريننده ميباشد 🦚زيرا هر چيزي را نيكو آفريده @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‎‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌‌‌‌‌‌ ‎‌‌‌‌‌‌ ‌‌‌‌‌ 🕊أَمَّنْ یُجِیبُ الْمُضْطَرَّ إِذا دَعاهُ وَ یَكْشِفُ السُّوءَ 🌟خدایا به حق این آیه 🕊مبارکه🌟🌙 🌟هر عزیزی تو دلش هر 🕊حاجتی دارد روا بفرما 🌟شب زیباتون متبرک به 🕊گرمی نگاه خدا 🌟الــهی🌟🌙 🕊شبتون بخیر وپراز🌟🌙 🌟آرامش الهی @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
‍✨﷽✨الهی به امیدتو ازهم بگشای دیده را با صلوات با خنده بگو شکرخدا را صلوات برگی بزنی بار دگر دفتـر عمـر🌸 صبحست و بگو🌸 محفل ما را صلوات🌸 🍃🌸اَللّهمّ صلِّ علی محَمّد وآل مُحَمَّد وَعجِّّل فرجهُم🌸🍃 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
خواهد آمد ای دل دیوانه ام او که نامش با لبانم اشناست من گل نرگس برایش چیده ام باورم کن خواهد آمد باوفاست ❤️الّلهُمَّ‌عَجِّلْ‌لِوَلِیِّکَ‌الْفَرَج❤️ 🌹تعجیل درفرج صلوات🌹 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
📖سوره غافر (آیه ۷۸) وَلَقَدْ أَرْسَلْنَا رُسُلًا مِنْ قَبْلِكَ مِنْهُمْ مَنْ قَصَصْنَا عَلَيْكَ وَمِنْهُمْ مَنْ لَمْ نَقْصُصْ عَلَيْكَ وَمَا كَانَ لِرَسُولٍ أَنْ يَأْتِيَ بِآيَةٍ إِلَّا بِإِذْنِ اللَّهِ فَإِذَا جَآءَ أَمْرُ اللَّهِ قُضِيَ بِالْحَقِّ وَخَسِرَ هُنَالِكَ الْمُبْطِلُونَ (٧٨) قطعاً پیش از تو پیامبرانی فرستادیم؛ سرگذشت گروهی از آنان را برای تو حكایت كرده‌ایم، و سرگذشت برخی را بیان نكرده‌ایم. هیچ پیامبری را نسزد كه جز به اذن خدا معجزه‌ای بیاورد؛ بنابراین هنگامی كه فرمان خدا [به عذاب دشمنان لجوج‌] برسد، بر پایه حقّ داوری خواهد شد و آنجاست كه اهل باطل زیان خواهند كرد. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🔰 من آماده ام برای ✍در زمان پهلوی می‌خواستند در منطقه بهارستان تهران، اطراف ساختمان مجلس، شوراى ملّى را بسازند و بايد ۳۵ خانه خراب می‌شد، به اطلاع صاحبان خانه‌ها رساندند كه خانه شما را مترى فلان مقدار می‌خریم. هر كس اعتراض دارد، بنويسد تا رسيدگى شود، هيچ‏كس به‌جز مرحوم آیت الله حسینعلی راشد تربتی اعتراض نكرد، اين جريان خيلى بر مسؤولين گران آمد و گفتند: فقط یک آخوند، اعتراض كرده، بعد مرحوم راشد را دعوت كردند و آماده شدند تا به بهانه این اعتراض او را تحقیرش نمايند. نزد ایشان آمدند، بعد از سلام و احوال‏پرسى پرسيدند اعتراض شما چيست؟ گفت: حقيقتش اين است اين خانه را من سال‌ها قبل و به قيمت خيلى كم خریده‌ام و در اين مدت‌زمان طولانى مخروبه شده و به نظر من قيمتى كه شما پيشنهاد کرده‌اید، زياد است! من راضى نيستم از بیت‌المال مردم قيمت بيشترى براى خانه‌ام بگيرم. بهت و تعجّب همه را فراگرفت و يكى از اعضاى كميسيون كه از اقلیت‌های دينى بود، از جا برخاست و مرحوم راشد را بوسيد و گفت: اگر اسلام اين است، من آماده‌ام براى مسلمان شد. 📚 با اقتباس و ویراست از کتاب جرعه‌ای از دریا  ‌@tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
💎 انسان سرمایه داری در شهری زندگی میکرد اما به هیچ کسی ریالی کمک نمیکرد فرزندی هم نداشت وتنها با همسرش زندگی میکرد در عوض در آن شهر به نیازمندان میداد روز به روز نفرت مردم از این شخص سرمایه دار بیشتر میشد مردم هر چه اورا نصیحت میکردند که این سرمایه را برای چه کسی میخواهی در جواب می گفت نیاز شما ربطی به من ندارد بروید از قصاب بگیرید تا اینکه او مریض شد احدی به عیادت او نرفت این شخص در نهایت تنهایی جان داد هیچ کس حاضر نشد به تشییع جنازه او برود همسرش به تنهایی او را دفن کرد اما از فردای آن روز اتفاق عجیبی در شهر افتاد دیگر قصاب به کسی نداد او گفت کسی که پول گوشت را میداد دیروز از دنیا رفت!! ... @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان
🔸امام علی علیه السلام:🔸 🔹تنها از پروردگارت بخواه، 🔸که بخشیدن ونبخشیدن به دست اوست 🔹 💌 قسمتی از نامه31 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ دوستان فوق العاده است! زیباترین وصیتی که تاکنون یک نفر از خود به جای گذاشته است! این کلیپ چیزهای به شما می آموزد که تا آخرین لحظه زندگی از یادتان نمی رود! اغراق نیست اگر بگویم تا قبل از مرگ هر روز ببینید و به کار ببرید! دوستان تون رو از این کلیپ زیبا بی بهره نگذارید!🌹👌 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
☑️صبحانه های لاغر کننده برپایه شیر 🍶شير وخرمــا 🧆 🍶شيروعســل🍯 🍶شير ونـان سبـوس دار🍞 @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
🌹🌹🌹🌹🌹🌹🌹 💎حكايتى بسيارشيرين و خواندنی 💎 ♦️سه زن می خواستند از سر چاه آب بیاورند. در فاصله ای نه چندان دور از آن ها پیر مرد دنیا دیده ای نشسته بود و می شنید که هریک از زن ها چه طور از پسرانشان تعریف می کنند. 🔹زن اول گفت : پسرم چنان در حرکات اکروباتی ماهر است که هیچ کس به پای او نمی رسد. 🔹دومی گفت :پسر من مثل بلبل اواز می خواند. هیچ کس پیدا نمی شود که صدایی به این قشنگی داشته باشد . 🔹هنگامی که زن سوم سکوت کرد، آن دو از او پرسیدند : پس تو چرا از پسرت چیزی نمی گویی؟ زن جواب داد : در پسرم چیز خاصی برای تعریف کردن نیست. او فقط یک پسر معمولی است .ذاتا هیچ صفت بارزی ندارد. سه زن سطل هایشان را پر کردند و به خانه رفتند . پیرمرد هم آهسته به دنبالشان راه افتاد. سطل ها سنگین و دست های کار کرده زن ها ضعیف بود .به همین خاطر وسط راه ایستادند تا کمی استراحت کنند؛ چون کمرهایشان به سختی درد گرفته بود. در همین موقع پسرهای هر سه زن از راه رسدند . پسر اول روی دست هایش ایستاد و شروع کرد به پا دوچرخه زدن. زن ها فریاد کشیدند: عجب پسر ماهر و زرنگی است! پسر دوم هم مانند یک بلبل شروع به خواندن کرد و زن ها با شوق و ذوق در حالی که اشک در چشمانشان حلقه زده بود، به صدای او گوش دادند. پسر سوم به سوی مادرش دوید. سطل را بلند کرد و آن را به خانه برد. در همین موقع زن ها از پیرمرد پرسیدند: نظرت در مورد این پسرها چیست؟ 💥پیرمرد با تعجب پرسید: منظورتان کدام پسرهاست ؟ من که اینجا فقط یک پسر می بینم. 💥برای دیدن بهترین پستها وداستانها به ما 👇 http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🥀بازهم پنجشنبه به یادهمه مسافران بهشتی🕯 🥀آنان که روزی عزیز دل کسی بودند🕯 🥀و امروز عکسی هستند در قاب خاطره‌ای در ذهن🕯 🥀و حسرتی بر دل شادی روح رفتگان، فاتحه و صلوات💐 🍂🍃🌸🍂🍃🌸 🌸 هدیه به اموات 🌸رسول اکرم (ص) فرمود: " کسی که آیت الکرسی را بخواند و ثواب آنرا نثار اهل قبور نماید خداوند در قبر هر مرده ای از مشرق تا مغرب چهل نور (الهی) را داخل می فرماید و به قبرهای آن مرده ها وسعت می دهد و درجات آنها را بلند می فرماید و به خواننده آیت الکرسی ثواب شصت هزار پیغمبر کرامت می فرماید و از هر حرفی فرشته ای می آفریند که برای او تا روز قیامت تسبیح نماید. @tafakornab @shamimrezvan @zendegiasheghaneh
دیوانه ای به نیشابور می رفت. دشتی پر از دید، پرسید: « این ها از کیست؟» گفتند: «از عمیدنیشابور است.» از آن جا گذشت. صحرایی پر از اسب دید. گفت: « این اسب ها از کسیت؟» گفتند: «از عمید »باز به جایی رسید با رمه ها و گوسفندهای بسیار. پرسید: «این همه رمه از کیست؟» گفتند: «ازعمید.» چون به شهر آمد، غلامان بسیار دید، پرسید : «این غلامان از کیست؟» گفتند : «بندگان عمیدند.» درون شهر سرایی دید آراسته که مردم به آن جا می آمدند و می رفتند. پرسید : «این سرای کیست؟» گفتند: «این اندازه نمی دانی که این سرای عمید نیشابور است ؟» دیوانه دستاری بر سر داشت کهنه و پاره پاره؛ از سر برگرفت به آسمان پرتاب کرد و گفت : «این را هم به عمید نیشابور بده، زیرا که همه چیز را به وی داده ای.» 👤عطار نیشابوری 📚الهی نامه عطار @tafakornab داستان وضرب المثل وسخن بزرگان