eitaa logo
داستان های آموزنده ،بهلول عاقل ضرب المثل
13.2هزار دنبال‌کننده
22.8هزار عکس
16.1هزار ویدیو
111 فایل
داستان های آموزنده مدیریت ؛ https://eitaa.com/joinchat/1541734514C7ce64f264e تعرفه تبلیغات☝
مشاهده در ایتا
دانلود
☝️ 🌎اوقات شرعی به افق تهران🌍 ☀️امروز 17 اسفند ماه 1398 🌞اذان صبح: 05:03 ☀️طلوع آفتاب: 06:26 🌝اذان ظهر: 12:15 🌑غروب آفتاب: 18:05 🌖اذان مغرب: 18:23 🌓نیمه شب شرعی: 23:34
⚜﷽⚜ ❣ذكر روز شنبه 🥀يا رَبَّ العالَمين 🌸اي پروردگار جهانيان هرڪس روزشنبه این نماز را بخواند خدا او را در درجه پیغمبران صالحین وشهدا قرار دهد [۴رڪعت ودر هر رڪعت حمد، توحید، آیة‌الکرسے] 📚مفاتیح الجنان
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
✅ در این ایام که ویروس خیلی راحت میتونه وارد منزل شما بشه حتما مواردی رو که تو این کلیپ توضیح داده شده رو رعایت کنید 🔴 حتما برای دوستانتان ارسال کنید 🔴
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🍃🌸آرزویم برای شما در آغاز این هفته 🍃🌸الهی 🍃🌸خونه‌هاتون پُر برکت 🍃🌸رابطه‌هاتون پر از رنگ زیبای عشق💕 🍃🌸وجودتون سلامت🥰💪 🍃🌸دلتون پر اميد به امروز و فرداها💕 🍃🌸جیبتون پر پول💰 🍃🌸 و لحظاتتون سرشار از آرامش💕
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
تزریق انرژی مثبت➕ تکرار کنیم💜 من با خودم و همه دنیا در صلح و آرامش هستم. به همه عشق می‌ورزم و برخورد همه با من، همراه با عشق و محبت و احترام است. ‌خدایا سپاسگزارم❣ ┅✿❀🍃♥️🍃❀✿┅
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🎥😍 🌺کلیپ زیبای صــبــح بخیر 🌺تـقـدیم به شـمــا عـزیـزانـم 🌺روزی پر انرژی داشته باشید
♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡ از نویسنده گیلانی زهرا اسعد دوست ✍رمان  : 💜حسابی گیج و کلافه بودم. اصلا نمی فهمیدم چه اتفاقی افتاده.من و دانیال مبارزه ای نداشتیم برای دل بریدن از هم.اصلا همین مبارزه حق زندگی را از ما گرفته بود و هر دو قسم خورده بودیم که هیچ وقت نخواهیمش..اما حالا … نمیدانستم در کدام قسمت از زندگیم ایستاده ام.عثمان با شنیدن این کلمه تعجب نکرد،تنها جا خورد…و فقط پرسید:مبارزه؟؟ مگر دیگر چیزی برای از دست دادن داریم که مبارزه کنیم؟؟ و من مدام سوالش را تکرار میکردم. و چقدر ساده،تمام زندگیم را؛در یک جمله به رخم کشید این مسلمان ترسو! ای کاش زودتر از اینها با هانیه حرف میزد و تمام داشته هایش را روی دایره میریخت و نشانش میداد که چیزی برای مبارزه نمانده. حکم صادر شد،مسلمانها دیوانه ای بیش نیستند.اما برادرم دوست داشتنی بود.پس باید برای خودم می ماند… حالا من مانده بودم و تکه های پازلی که طراحش اسلام بود.باید از ماجرا سردرمیاوردم…حداقل از مبارزه ای که دانیال را از من جدا کرد.و تنها سرنخهای من و عثمان چند عکس بود و کلمه ی مبارزه… مدتی از جستجوهای بی نتیجه مان گذشت و ناامیدی بیتوته کرده بود در وجودمان.و من هر شب ناخواسته از پیگیری های بی نتیجه ام به مادرِ همیشه نگران توضیح میدادم و او فقط با اشک پاسخ میداد. تا اینکه بعد از مدتها تلاش چیزی نظرم را جلب کرد.سخنرانی تبلیغات گونه ی مردی مسلمان در یکی از خیابانها… ظاهرش درست مثل دانیال عجیب و مسخره بود.کچل…ریش بلند،بدون سبیل و به رسم مسلمانان کلاهی سفید و توری شکل بر سر داشت. چند مرد دیگر روی سکویی بلند در اطرافش ایستاده و با مهربانی پاسخ جوانانِ جمع شده را میدادند و برشورهایی را بین شان توزیع میکردند. ای مسلمانان حیله گر…آن دوست مسلمان با همین فریبگری اش،دانیال را از من گرفت…آخ که اگر پیداش کنم،به سنت خودشان ذره ذره نابودش میکنم… سریع با عثمان تماس گرفتم و آدرس را دادم.تا آمدنش در گوشه ایی از خیابان ایستادم و با دقت به حرفهای مبلغان گوش دادم.چه وعده هایی…بهشت و جهنم را میان خودشان تقسیم کرده بودند و از مبارزه ای عجیب میگفتند… و احمقهایی که با دهان باز و گوشهایی دراز،آب از لب و لوچه شان آویزان بود…یعنی زمین آنقدر ابله داشت؟؟؟ زمان زیادی نگذشته بود که عثمان سریع خود را رساند.با سر به مرد سخنرانِ روی سکو اشاره کردم.و او هم با سکوت در کنار ایستاد.و سپس زیر لب زمزمه کرد (بیچاره هانیه!) ادامه دارد.. ♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡☕️♡
✅ دو نعمت هستند كه [در زمان بودنشان]، ناديده گرفته مى شوند: ‌ و . ‌ 🌸 نِعمَتانِ مَكفورَتانِ : الأمنُ والعافِيَةُ. ‌ 💕 رسول الله (ص) ‌ 📕 بحار الأنوار : 81 / 170 / 1 ‌تاکورنا نیومده بود قدر نعمت امنیت و سلامتی رانداشتیم😔
✨وَوَصَّيْنَا الْإِنْسَانَ بِوَالِدَيْهِ إِحْسَانًا ✨حَمَلَتْهُ أُمُّهُ كُرْهًا وَوَضَعَتْهُ كُرْهًا ✨وَحَمْلُهُ وَفِصَالُهُ ثَلَاثُونَ شَهْرًا ✨حَتَّى إِذَا بَلَغَ أَشُدَّهُ وَبَلَغَ أَرْبَعِينَ سَنَةً ✨قَالَ رَبِّ أَوْزِعْنِي أَنْ أَشْكُرَ نِعْمَتَكَ ✨الَّتِي أَنْعَمْتَ عَلَيَّ وَعَلَى وَالِدَيَّ ✨وَأَنْ أَعْمَلَ صَالِحًا تَرْضَاهُ وَأَصْلِحْ ✨لِي فِي ذُرِّيَّتِي إِنِّي تُبْتُ إِلَيْكَ ✨وَإِنِّي مِنَ الْمُسْلِمِينَ ﴿۱۵﴾ ✨و انسان را نسبت به پدر و مادرش ✨به احسان سفارش كرديم مادرش ✨با تحمل رنج به او باردار شد و ✨با تحمل رنج او را به دنيا آورد ✨و باربرداشتن و از شيرگرفتن ✨او سى ماه است تا آنگاه كه به ✨رشد كامل خود برسد و به چهل سال ✨برسد مى‏ گويد پروردگارا بر دلم بيفكن ✨تا نعمتى را كه به من و به پدر و مادرم ✨ارزانى داشته اى سپاس گويم و كار ✨شايسته‏ اى انجام دهم كه آن را ✨خوش دارى و فرزندانم را برايم ✨شايسته گردان در حقيقت من به درگاه ✨ تو توبه آوردم و من از فرمان‏ پذيرانم (۱۵) 📚سوره مبارکه الأحقاف آیه ۱۵✍ 🎊🎉🎁
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
☝️ حفظ از و هر کس این آیات را تلاوت کند و با خود همراه داشته باشد در پناه و حفاظت خدا خواهد بود از هر بدی و بلا لا يَؤُدُهُ حِفْظُهُما وَ هُوَ الْعَلِيُّ الْعَظِيمُ‏ فَاللَّهُ خَيْرٌ حافِظاً وَ هُوَ أَرْحَمُ الرَّاحِمِينَ‏ لَهُ‏ مُعَقِّباتٌ‏ مِنْ‏ بَيْنِ‏ يَدَيْهِ‏ وَ مِنْ‏ خَلْفِهِ‏ يَحْفَظُونَهُ مِنْ أَمْرِ اللَّهِ‏ إِنَّ رَبِّي عَلى‏ كُلِّ شَيْ‏ءٍ حَفِيظٌ إِنَّا نَحْنُ نَزَّلْنَا الذِّكْرَ وَ إِنَّا لَهُ لَحافِظُونَ‏ وَ حَفِظْناها مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ رَجِيمٍ‏ وَ حِفْظاً مِنْ كُلِّ شَيْطانٍ مارِدٍ إِنْ كُلُّ نَفْسٍ لَمَّا عَلَيْها حافِظٌ إِنَّ بَطْشَ رَبِّكَ لَشَدِيدٌ إِنَّهُ هُوَ يُبْدِئُ وَ يُعِيدُ وَ هُوَ الْغَفُورُ الْوَدُودُ ذُو الْعَرْشِ الْمَجِيدُ فَعَّالٌ لِما يُرِيدُ هَلْ أَتاكَ حَدِيثُ الْجُنُودِ فِرْعَوْنَ وَ ثَمُودَ بَلِ الَّذِينَ كَفَرُوا فِي تَكْذِيبٍ وَ اللَّهُ مِنْ وَرائِهِمْ مُحِيطٌ بَلْ هُوَ قُرْآنٌ مَجِيدٌ فِي لَوْحٍ مَحْفُوظٍ 📚مصباح کفعمی ص 196 http://eitaa.com/joinchat/815792139C7badb43017 ღـگشا⬆️⬆️⬆️ ┅┄🍃┄┄💕💕┄┄🍃┄┅
🌱حکایت سلطان به وزیرگفت۳سوال میکنم فردااگرجواب دادی هستی وگرنه عزل میشوی. سوال اول:خداچه میخورد؟سوال دوم:خداچه می پوشد؟ سوال سوم:خداچه کارمیکند؟ وزیر ازاینکه جواب سوالهارانمیدانست ناراحت بود. غلامی فهمیده وزیرک داشت.وزیر به غلام گفت سلطان ۳سوال کرده اگرجواب ندهم برکنارمیشوم.اینکه :خداچه میخورد؟چه می پوشد؟چه کارمیکند؟غلام گفت هرسه را میدانم اما دوجواب را الان میگویم وسومی رافردا اما خداچه میخورد؟خداغم بندهایش رامیخورد ، اینکه چه میپوشد؟خداعیبهای بندهای خودرامی پوشد. اماپاسخ سوم را اجازه بدهیدفردابگویم. فرداوزیر و غلام نزدسلطان رفتند.وزیربه دوسوال جواب داد.سلطان گفت درست است ولی بگوجوابهاراخودت گفتی یاازکسی پرسیدی وزیرگفت این غلام من انسان فهمیده ایست جوابهارااوداد. گفت پس لباس وزارت رادربیاوروبه این غلام بده غلام هم لباس نوکری رادرآوردوبه وزیرداد.بعد وزیر به غلام گفت جواب سوال سوم چه شد؟غلام گفت:آیاهنوزنفهمیدی خداچکارمیکند!خدادریک لحظه غلام راوزیر میکندو وزیرراغلام میکند. 🖋☕️ http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727 👆