#ضرب_المثل
زمان نادر یکی از استانداران او به مردم خیلی ظلم می کرد .
و مالیات های فراوان از آن ها می گرفت.
مردم به تنگ آمده و شکایت او را نزد نادر بردند.
نادر پیغامی برای استاندار فرستاد .
ولی او همچنان به ظلم خود ادامه می داد. وقتی خبر به نادر رسید، چون دوست نداشت کسی از فرمانش سرپیچی کند،
همه ی استانداران را به مرکز خواند .
دستور داد استاندار ظالم را قطعه قطعه کنند و از او آشی تهیه کنند . بعد آش را در کاسه ریختند و به هر استاندار یک کاسه دادند.
و نا در به آنها گفت:
" هر کس به مردم ظلم و تعدی کند،
همین آش است و همین کاسه
#همین_آش_است_وهمین_کاسه
@tafakornab
@shamimrezvan
💕 #داستان_کوتاه_آموزنده
در دبستانی،معلمی به بچه ها گفت آرزوهاشونو بنویسن . اون نوشته های بچه ها رو جمع کرد و به خونه برد .
یکی از برگهها ؛ معلم رو خیلی متاثر کرد . در همون اثنای خوندن بود که همسرش وارد شد و دید که اشک از چشمای خانمش جاریه . پرسید، چی شده؟ چرا اینقدر ناراحتی ؟
زن جواب داد، این انشا را بخوان؛ امروز یکی از شاگردانم نوشته . گفتم آرزوهایشان را بنویسند و اون اینجوری نوشته .
مرد کاغذ را برداشت و خواند. متن انشا اینگونه بود:
"خدایا، میخواهم آرزویی داشته باشم که مثل همیشه نباشد؛ مخصوص است. میخواهم که مرا به تلویزیون تبدیل کنی.میخواهم که جایش را بگیرم. جای تلویزیونی را که در منزل داریم بگیرم. میخواهم که جایی مخصوص خودم داشته باشم و خانوادهام اطراف من حلقه بزنند.میخواهم وقتی که حرف میزنم مرا جدّی بگیرند؛ میخواهم که مرکز توجّه باشم و بی آن که سؤالی بپرسند یا حرفم را قطع کنند بگذارند حرفم را بزنم. دلم میخواهد همانطور که وقتی تلویزیون خراب است و به آن میرسند، به من هم برسند و توجّه کنند. دلم میخواهد پدرم، وقتی از سر کار برمیگردد، حتّی وقتی که خسته است، قدری با من باشد. و مادرم، وقتی غمگین و ناراحت است، به جای بیتوجّهی، به سوی من بیاید. و دوست دارم، برادرانم برای این که با من باشند با یکدیگر دعوا کنند ... دوست دارم خانواده هر از گاهی همه چیز را کنار بگذارند و فقط وقتشان را با من بگذرانند. و نکتۀ آخر که اهمّیتش کمتر از بقیه نیست این که مرا تلویزیونی کن تا بتوانم آنها را خوشحال و سرگرم کنم. خدایا، فکر نکنم زیاد چیزی از تو خواسته باشم. فقط دوست دارم مثل هر تلویزیونی زندگی کنم."
انشا به پایان رسید.
مرد نگاهی به همسرش کرد و گفت، "عجب پدر و مادر وحشتناکیاند!"
زن سرش را بالا گرفت و گفت، "این انشا را دخترمان نوشته"....
#تلنگر
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃🌼🍃
🌼🍃🌼
داستان فوق العاده زیبا و آموزنده
🌼
#سنجش_ایمان
مقیم لندن بود، تعریف می کرد که یک روز سوار تاکسی می شود و کرایه را می پردازد. راننده بقیه پول را که برمی گرداند ۲۰ سنت اضافه تر می دهد!
می گفت :چند دقیقه ای با خودم کلنجار رفتم که بیست سنت اضافه را برگردانم یا نه؟ آخر سر بر خودم پیروز شدم و بیست سنت را پس دادم و گفتم آقا این را زیاد دادی …
گذشت و به مقصد رسیدیم . موقع پیاده شدن راننده سرش را بیرون آورد و گفت آقا از شما ممنونم . پرسیدم بابت چی ؟ گفت می خواستم فردا بیایم مرکز شما مسلمانان و مسلمان شوم اما هنوز کمی مردد بودم. وقتی دیدم سوار ماشینم شدید خواستم شما را امتحان کنم . با خودم شرط کردم اگر بیست سنت را پس دادید بیایم . فردا خدمت می رسیم!
تعریف می کرد : تمام وجودم دگرگون شد حالی شبیه غش به من دست داد . من مشغول خودم بودم در حالی که داشتم تمام اسلام را به بیست سنت می فروختم …
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
🌷🌷🌷
داستان کوتاه
وارد سلف سرویس شدم. ساعت حدود ۱ و ۴۵ بود و به کلاس نمیرسیدم و صف غذا طولانی بود .دنبال آشنایی میگشتم در صف تا بتوانم سریعتر غذا بگیرم.
شخصی را دیدم که چهرهای آشنا داشت. نزدیک شدم و ژتون را به او دادم و گفتم: برای من هم بگیر. چند لحظه بعد نوبت او شد و ژتون مرا داد و یک ظرف غذا گرفت. و برای من که پشت میز نشسته بودم، آورد و خودش به انتهای صف غذا برگشت و در صف ایستاد.
بلند شدم و به کنارش رفتم و گفتم: چرا این کار را کردی و برای خودت غذا نگرفتی؟ گفت: من یک حق داشتم و از آن استفاده کردم و برای شما غذا گرفتم و حالا برمیگردم و برای خودم غذا میگیرم .این لحظهای بود که به او سخت علاقهمند شدم و مسیر زندگیام تغییر کرد.
در همه حال به حقوق یکدیگر احترام بگذاریم. حق الناس گناهی است که بخشیده نمی شود.
http://eitaa.com/joinchat/3144482825C235a600727
#داستان_وضرب_المثل_وسخن_بزرگان👆
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#داستانک
متنى بسيار زيبا و خواندنى
دیشب خواب دیدم که مرده بودم ...
روز اول یه فرشته اومد بم گفت:
چی میخوای؟
بهش گفتم:آب
گفت برو بالای اون تپه آب بخور ... وقتی رفتم دیدم یه چشمه بزرگی بود، دل سیر آب خوردم
روزسوم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟
بازم گفتم: آب ...
گفت برو بالا اون تپه آب بخور ... درحالی ک چشمه کوچکترشده بود،دل سیر آب خوردم .....
روز هفتم، همون فرشته گفت:امروز چی میخوای؟؟
بازم گفتم آب ..
گفت برو بالا اون تپه ... درحالی که چشمه کوچک وکوچکتر شده بود..آب خوردم....
بعد چهلم همون فرشته گفت : امروز چی میخوای؟ ... با عطش فراوان
گفتم : آب ...
گفت برو بالا اون تپه ... درکمال تعجب دیدم قطراتی مدام در حال ریزش هستند ...برگشتم و به فرشته گفتم :
چرا اینطوری شده؟؟؟...
گفت : روز اول ، همه دوستات ، فامیلات ، عشقت و مادرت برات اشک ریختند ، روز سوم فقط عشقت ، رفیقات و مادرت برات اشک ریختن ...
روزهفتم فقط عشقت و مادرت برات اشک ریختن ولی روز چهلم فقط این مادرت بود که برات اشک میریخت و همین قطرات همیشه پاپرجاست...
وقتی بیدار شدم پای مادرمو بوسیدم وفهمیدم عشق فقط مادر است وبس
سلامتی همه مادرا.....
وآمرزش روح مادران ازدست رفته صلوات
به عشق مادرت منتشر کن❤️❤️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
تقویت ریه ها #پیام_سلامتے
◽استفاده از ادویه هایی مثل: زردچوبه ،دارچین و زعفران به تقویت سیستم ایمنی و تنفسی کمک میکند
◽همچنین جوشاندن گیاهانی مثل: نعناع در تقویت ریه ها موثر عمل خواهد کرد.
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✅ روی هر پله ای که باشی...
خدا یک پله از تو بالاتر است
نه به این خاطر که خداست...
برای
اینکه
دستت را
بگیرد ...💛
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
✨﷽✨
✨ #پندانـــــــهـــ
✅ روی هر پله ای که باشی...
خدا یک پله از تو بالاتر است
نه به این خاطر که خداست...
برای
اینکه
دستت را
بگیرد ...💛
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
خدایا...دراین شب جمعه
🤲شفای بیماران
🤲آمرزش گناهان
🤲رفع گرفتاری گرفتاران
🤲خانه دارشدن بی خانه ها
🤲وعاقبت بخیری جوان ها
🤲را ازدرگاه لطفت تمناداریم
◾️▪️آمین یارب العالمین▪◼️
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸☘بِسمِ
🌸☘اللهِ
🌸☘الرَّحمنِ
🌸☘الرَّحیم
🌸☘به نام
🌸☘خالق
🌸☘بخشنده
🌸☘و مهربانم
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
در سیزدهمین روز بهار 🍃
دهانمان را خوشبو کنیم
با ذکر صلوات 🍃
برحضرت محمد (ص) و آل محمد (ص)🍃
(☘)اللّهُمَّ
✨(☘)صَلِّ
✨✨(☘)عَلَی
✨✨✨(☘)مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(☘)وَ آلِ
✨✨✨✨✨(☘) مُحَمَّدٍ
✨✨✨✨(☘)وَ عَجِّلْ
✨✨✨(☘)فَرَجَهُمْ
✨✨(☘)وَ اَهْلِکْ
✨(☘)اَعْدَائَهُمْ
(☘)اَجْمَعِین
امروز برای سلامتی امام زمان عج 💚
و سلامتی همه شما عزیزان
صلواتی ختم کنیم 💚
💚اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ وَ آلِ مُحَمَّدٍ
وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ💚
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌼 السلام علیک یا
🌼 ابا صالح المهدی (عح)
بر دشـت و دمـن
گذر کنم یا نکنم؟
نم نم،گل و سبزه
تر کنم یا نکنم؟
من دربـــدر توام
چه فرقی دارد ؟!
این سیـزده را
بـــدر کنم یا نکنم؟
برای سلامتی و ظهور
آقا امام زمان (عج)
صلواتی ختم کنیم
🌼 اَللّهُمَّ صَلِّ عَلی مُحَمَّدٍ
🌼 وَ آلِ مُحَمَّدٍ وَعَجِّلْ فَرَجَهُمْ
🍃سیزده روز از این سال
🍃گذشت ...اما من....
🍃همچنان منتظر
🍃لحظه تحویل توام!
🍃اللهم عجل لولیک الفرج....🍃
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🖥 خانه ی دلدار ☝️
👈ورودی باب القبله
مقابل ضریح اباعبدالله الحسین علیه السلام
┈┈•✾🌿🌺🌿✾•┈┈
✨بِسْمِ اللّهِ الرَّحْمَنِ الرَّحيمِ✨
✨به رسم ادب شروع کنیم روزمان را
✨با سلام بر
✨سرور و سالار شهیدان
✨اقا اباعبدالله
✨شروع میکنیم
💚اَلسلامُ علی الحُسین
✨وعلی علی بن الحُسین
💚وَعلی اُولاد الـحسین
✨وعَلی اصحاب الحسین
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#حدیث_روز☝️ #گذشتکنگذشتیزیبا☝️
🌏اوقات شرعی به افق تهران🌍
☀️امروز #جمعه 13 فروردین ماه 1400
🌞اذان صبح: 05:24
☀️طلوع آفتاب: 06:49
🌝اذان ظهر: 13:08
🌑غروب آفتاب: 19:27
🌖اذان مغرب: 19:45
🌓نیمه شب شرعی: 00:27
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
#تدبر_در_قرآن #آیهگرافی
#خودمونی_با_خدا 💚
🌼آنگاه من آنان را با صداى بلند دعوت كردم. سپس گاهى به طور آشكار و گاهى در نهان (با آنان سخن) گفتم
شما را با اموال و فرزندان یارى مىکند و براى شما (از همان آب باران) باغها قرار مىدهد و براى شما نهرها جارى مى سازد.
ثُمَّ إِنِّي دَعَوْتُهُمْ جِهَارًا ﴿۸﴾
سپس من آشكارا آنان را دعوت كردم (۸)
ثُمَّ إِنِّي أَعْلَنْتُ لَهُمْ وَأَسْرَرْتُ لَهُمْ إِسْرَارًا ﴿۹﴾
باز من به آنان اعلام نمودم و در خلوت [و] پوشيده نيز به ايشان گفتم (۹)
فَقُلْتُ اسْتَغْفِرُوا رَبَّكُمْ إِنَّهُ كَانَ غَفَّارًا ﴿۱۰﴾
و گفتم از پروردگارتان آمرزش بخواهيد كه او همواره آمرزنده است (۱۰)
يُرْسِلِ السَّمَاءَ عَلَيْكُمْ مِدْرَارًا ﴿۱۱﴾
[تا] بر شما از آسمان باران پى در پى فرستد (۱۱)
وَيُمْدِدْكُمْ بِأَمْوَالٍ وَبَنِينَ وَيَجْعَلْ لَكُمْ جَنَّاتٍ وَيَجْعَلْ لَكُمْ أَنْهَارًا ﴿۱۲﴾
و شما را به اموال و پسران يارى كند و برايتان باغها قرار دهد و نهرها براى شما پديد آورد (۱۲)
📚#سورهنوح _ آیات ۸ تا ۱۲
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#نمازروزجمعه:
،،پس ازنمازظهرجمعه
🌺دورکعت نماز گذارد و درهر رکعت
بعد از حمد ۷ توحید بخواند
🌺 #ذکرروزجمعه،100مرتبه
🍃اللهم صل علی محمدوآل محمد
وعجل فرجهم🍃
این ذکر بهترین داروی ،معنوی است
📚 مفاتیح الجنان
أَلَا بِذِڪْرِ اللَّهِ تَطْمَئِـنُّ الْقُلُــوبُ
منتظرند ناقوس آمدنت به صدا درآید
تا پخش شود نوای ظهورت درون دلها...
مهدی جان بیا و صدای آمدنت را به گوش ما برسان!
#امام_زمان
🌻اللهم عجل لولیک الفرج🌻
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🌼 #السلام_علیک_یابقیه_الله
به روز سیزده امسال
باید گره زد سبزه ی
چشم انتظاری را
فقط و فقط،
بر جامه سبز تو آقا
تا بیایی و سبز شود
روزگار زردمان، و
شکوفه باران شود بهارمان
تا نیایی گره از
کار بشر وا نشود..
درد ما جز به
ظهور تو مداوا نشود
🌼 #اللهم_عجل_لولیک_الفرج
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
سیزده بدر واقعی ما
این است که از
خودمان بیرون بیاییم
ازخانههای تنگ و تاریک
افکار خرافی خودمان
به صحرای دانش و بینش
خارج شویم...
👤استاد مطهری
#سیزدهبدرمبارک💚☘
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
💢فواید مصرف متعادل زعفران
🔺ضدافسردگی قوی
🔺مسکن طبیعی
🔺تنظیم اشتها
🔺ضد آسم
🔺ضدسرفه
🔺ضدکلسترول
🔺ضد بیخوابی
🔺پیشگیری از آلزایمر
#پیام_سلامتے
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
🌸🍃 دوست خوبم سلام
🌸🍃 نمیدانم آرزویت چیست؟
اما من برای رسیدن به آرزویت
دستانم رو به آسمان است
و سبزه دلم را به نیت تو
و آرزوهایت گره زدم
به نیت شادى و آرزوهای خوب
و عاقبت بخیری براى همه
امیدوارم روزها ؛ هفته ها ؛
سال هاى سال در كنار هم
شاد و سلامت باشید..
🌸🍃 تقدیم به شما خوبان
🌸🍃 سیزده بدر مبارك
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آخرینعروس
#قسمت_نهم
#دردعشقرادرمانینیست !
فردا فرا می رسد ملیکا هوس طبیعت کرده است و می خواهد به دشت و صحرا برود .
او با همان کنیز مورد اطمینان از قصر خارج می شود . چند سواره نظام آمداه حرکت هستند .
آنها حرکت می کنند ،ملیکا راه میان بری را انتخاب می کند تا بتواند زودتر به سپاه برسند ،آنها با سرعت می روند .
نزدیک غروب می شود ،سپاه روم در آنجا اطراق کرده است. ملیکا می خواهد سپاه روم را ببیند و سربازان را تشویق کند .
او ابتدا به خیمه رومیان می رود . آنها مشغول آشپزی هستند و حواسشان نیست وباور نمی کنند که دختر قیصر روم به این بیابان آمده باشد .
ملیکا داخل خیمه ایی می شود و سریع لباسی را که همراه دارد به تن می کند . دیگر هیچ کس نمی تواند او را شناسایی کند . او شبیه کنیزان شده است .
او از خیمه بیرون می آید ، یکی از کنیزان صدایش می زند که در آشپزی به او کمک کند .
هوا دیگر تاریک شده است . چند سربازی که همراه ملیکا بودند خیال می کنند که ملیکا امشب می خواهد در اینجا بماند .
صبح سپاه حرکت می کند ،آن سرباز ها هر چه منتظر می شوند از ملیکا خبری نمی شود ، نمی دانند چه کنند . به هرکس می گویند دختر قیصر روم کجا رفت همه به آنها می خنندن و می گویند : ( شما دیوانه شده اید ؟ دختر قیصر روم در این بیابان چه می کند ؟)
سپاه پیش میرود و ملیکا با هر قدم به محبوب خود نزدیک و نزدیک تر می شود .
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#آخرینعروس
#قسمت_دهم
#در_جستجوی_ملکه_ملک_وجود
* بشر انصاری خادم امام هادی علیه السلام (سامرا)
بشر _شما اینجا چیکار میکنید ؟چرا در اینجا خوابیده اید ؟
_ما نیمه شب به اینجا رسیده ایم. چاره ایی نداشتیم باید در اینجا می ماندیم.
-من خیلی دوست داشتم شما را به خانه می بردم ،اما...
_خیلی ممنون
مسافر تعجب می کند، بشر که خیلی مهمان نواز بود، چرا می خواهد او را اینجا رها کند و برود ؟
حتما برای او کار مهمی پیش امده که اینقدر عجله دارد خوب است از خودش سوال کند.
_مثل اینکه شما می خواهید به مسافرت بروید ؟
_آری من به بغداد می روم
_برای چه؟
_امام هادی علیه السلام به من ماموریتی داده است که باید آن را انجام بدهم .
_آن ماموریت چیست؟
_من دیشب خواب بودم که صدای در خانه به گوشم رسید. وقتی در را باز کردم دیدم فرستاده ایی از طرف امام هادی علیه السلام است. او به من گفت که همین الان امام می خواهد تورا ببیند.
_امام با تو چه کاری داشت ؟
_سریع به سوی خانه امام حرکت کردم. شکر خدا که کسی در آن تاریکی مرا ندید. وقتی نزد امام رفتم سلام کردم و نشستم. امام به من گفت :( شما همیشه مورد اطمینان ما بوده اید,. امشب می خواهم به تو ماموریتی بدهم تا همواره مایه افتخار تو باشد. )
_بعد از آن چه شد ؟
_امام نامه ایی را با کیسه ایی به من داد و به من گفت در این کیسه 220 سکه طلاست و به من دستور داد تا به بغداد بروم. او نشانه های کنیزی را به من داد و من باید آن کنیز را خریداری کنم.
مسافر با شنیدن این خبر به فکر فرو میرود.
امام و خریدن کنیز ؟ در این کار چه افتخاری وجود دارد؟ چرا امام به بشر گفت که این ماموریت برای تو افتخاری همیشگی خوهد داشت؟
_به چه فکر میکنی ؟ مگر نمی دانی امام هادی علیه السلام می خواهد برای پسرش همسر مناسبی انتخاب کند؟
_یعنی امام حسن عسکری تا به حال ازدواج نکرده است ؟!
_نه مگر هر دختری لیاقت دارد همسر آن حضرت بشود؟
_یعنی این کنیزی که شما به خریدنش می روید قرار است همسر امام حسن عسکری بشود ؟
_آری درست است او امروز کنیز است ، اما در واقع ملکه هستی خواهد شد .
براستی که این ماموریت مایه افتخار است ..
💞❣💞❣💞❣
#آخرینعروس
#قسمت_یازدهم
#در_انتظار_نشانی_از_محبوبم !
فاصله سامرا تا بغداد حدود 120 کیلوتر است و آن ها می توانند این مسافت را با اسب دو روزه طی کنند.
شب را میان راه اتراق کرده و صبح زود حرکت میکنند. در مسیر راه بشر رو به مسافر میکند و می گوید :
_فکر میکنم این کنیزی که ما به دنبال او هستیم اهل روم باشد
_چطور مگه؟
آخر امام هادی نامه ایی به من داد تا به آن کنیز بدهم این نامه به خط رومی نوشته شده
_عجیب!
آن ها باید قبل غروب افتاب به بغداد برسند وگرنه دروازه های شهر بسته خواهد شد.
موقع غروب افتاب می رسند. چه شهر بزرگی!
بشر دوستان زیادی در بغداد دارد به خانه یکی از انها می روند.
صبح زود از خواب بیدار می شوند .
مسافر _ بلند شو! مگر یادت رفته که باید ماموریت خود را انجام بدهی؟
_هنوز وقتش نشده. امروز سه شنبه است ما باید تا روز جمعه صبر کنیم.
_چرا روز جمعه ؟
_امام هادی علیه السلام همه جزئیات را به من گفته است. روز جمعه کشتی کنیزان از رود دجله به بغداد می رسد عجله نکن.
اکنون ملیکا در راه بغداد است. خوشا به حال او همه زنان دنیا باید حسرت او را بخورند.
درست است که الان اسیر است اما به زودی همه فرشتگان اسیر نگاه او خواهند شد.
باید صبر کنند تا روز جمعه فرا برسد...
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
#هرروزیک_آیه
✨رَبِّ قَدْ آتَيْتَنِي مِنَ الْمُلْكِ وَعَلَّمْتَنِي
✨مِنْ تَأْوِيلِ الْأَحَادِيثِ فَاطِرَ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ
✨أَنْتَ وَلِيِّي فِي الدُّنْيَا وَالْآخِرَةِ
✨تَوَفَّنِي مُسْلِمًا وَأَلْحِقْنِي بِالصَّالِحِينَ ﴿۱۰۱﴾
✨پروردگارا تو به من دولت دادى
✨و از تعبير خوابها به من آموختى
✨اى پديدآورنده آسمانها و زمين
✨تنها تو در دنيا و آخرت مولاى منى
✨مرا مسلمان بميران و مرا به
✨شايستگان ملحق فرما (۱۰۱)
📚سوره مبارکه یوسف
✍آیه ۱۰۱
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا
🔰 جزئیات وضو #احکام_شرعی #احکام_وضو
💬 آیا این جزئیات را در باب وضو میدانستید؟!
🔹 مثلا:
1⃣ کسی که نمیداند وضو گرفته یا نه باید وضو بگیرد.
2⃣ کسی که نمیداند وضویش باطل شده یا نه، لازم نیست دوباره وضو بگیرد.
3⃣ اگر انسان در بین نماز شک کند وضو گرفته یا نه، نمازش باطل است.
4⃣ اگر پس از خواندن نماز شک کند با وضو بوده یا نه، نماز خوانده شده صحیح است ولی برای نمازهای بعدی باید وضو بگیرد.
توضیح المسائل امام خمینی م 301 تا 304
لطفا حداقل به یک نفر بفرستین👇
هدایت شده از درمان باآیه های نور الهی وذکرهای گرهگشا