یك شناخته بودند ولى با وجود بر این نفاق ورزیدند.
پرش به بالا↑ در تفسیر على بن ابراهیم چنین آمده كه این آیه درباره بلعم بن باعور نازل شده است و به نقل از امام رضا علیهالسلام گوید: كه او مردى بود كه به وى اسم اعظم عطا شده بود و هر وقتى آن اسم را میخواند، دعاى او به استجابت مى رسید. این شخص به طرف فرعون تمایل پیدا كرد و وقتى كه فرعون در طلب موسى و بنىاسرائیل لشكر كشید به بلعم باعور گفت: كه از خداى خود بخواه كه موسى و بنىاسرائیل را بدست من گرفتار كند. بلعم خواست این كار را انجام بدهد، اسم اعظم خداوند از او گرفته شد و به گمراهى افتاد."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ فَمَثَلُهُ كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ ذلِكَ مَثَلُ الْقَوْمِ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «176»
و اگر مىخواستيم، (قدر وارزش) او را به وسيلهى آيات (و علومى كه به او داده بوديم) بالا مىبرديم، ولى او به زمين (و مادّيات) چسبيد و از هوس خود پيروى كرد. پس مَثَل او مَثَل سگ است كه اگر به آن حمله كنى دهان باز كرده و پارس مىكند و زبان بيرون مىآورد و اگر او را واگذارى، باز چنين مىكند (هميشه دهان دنياپرستان باز است،) اين، مَثَل كسانى است كه آيات مارا تكذيب كردند. پس اين داستان را (برايشان) بازگو، باشد كه بينديشند.
نکته ها
در اين آيه، چون كلمهى «أرض» در برابر رفعت معنوى قرار گرفته، مراد از آن مسائل حقير، مادّى و دنيوى است.
پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: كسى كه علم و معلوماتش زياد شود، امّا هدايتيابى او بيشتر نشود، آن علم سبب دورى بيشتر او از خداوند شده است. «1»
قصّههاى قرآن بر پايهى حقّ و حقيقت استوار است و براى دلدارى و ثبات قدم پيامبر صلى الله عليه و آله و اهل ايمان، نا اميدى دشمنان و وسيلهى موعظه و تذكّر مؤمنان بود «2» و مايهى عبرتى براى خردمندان است. «3»
«1». بحار، ج 2، ص 37.
«2». هود، 120.
«3». يوسف، 111.
جلد 3 - صفحه 222
پیام ها
1- پايبندى به آيات الهى، سبب تقرّب به خداوند و مقامات والاست. «لَرَفَعْناهُ بِها»
2- در عين حاكميّت اراده و خواست خداوند بر جهان، انسان مختار وآزاد است.
وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ...
3- خواست خداوند، بر پايهى عملكرد خودماست. «وَ لَوْ شِئْنا لَرَفَعْناهُ بِها وَ لكِنَّهُ أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ وَ اتَّبَعَ هَواهُ» آرى، رسيدن به مقام قرب، مشروط به پرهيز از دنياگرايى و هوس است.
4- مردم غافل، به چهار پايان مىمانند، ولى دانشمند دنياپرست، مثل سگ حريص است. «كَمَثَلِ الْكَلْبِ»
5- دانشمند بىعمل، منفور است. كَمَثَلِ الْكَلْبِ إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ ...
6- اسير دنيا، هرگز آرامش ندارد. «إِنْ تَحْمِلْ عَلَيْهِ يَلْهَثْ أَوْ تَتْرُكْهُ يَلْهَثْ» انسان حريص هر چه داشته باشد، باز هم دندان طمعش بزرگ است، زيرا دنياپرستى و حرص، نهايت ندارد.
7- علاقهى به دنيا و هواپرستى، انسان را نسبت به امور ديگر بىتفاوت مىكند.
إِنْ تَحْمِلْ ... أَوْ تَتْرُكْهُ ...
8- علماى دين اگر دنياگرا شدند، در صدد تكذيب آيات الهى و گرايش به كفر قرار مىگيرند. أَخْلَدَ إِلَى الْأَرْضِ ... كَذَّبُوا بِآياتِنا
9- سرنوشت علما و دانشمندان فريب خورده، بايد مايه عبرت و انديشهى مردم باشد. (در آيهى قبل آمد: «وَ اتْلُ»، در اينجا مىخوانيم: «فَاقْصُصِ»).
10- داستاننويسى و داستانسرايى بايد در مسير رشد فكرى انسان باشد، نه تخدير و سرگرمى. قصّهگويى جهتدار، كار انبياست. «فَاقْصُصِ الْقَصَصَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 223"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۶_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
ساءَ مَثَلًا الْقَوْمُ الَّذِينَ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ «177»
چه بد مَثَلى دارند كسانى كه آيات ما را تكذيب كردند. و (لى) آنان تنها به خودشان ستم مىكردند.
مَنْ يَهْدِ اللَّهُ فَهُوَ الْمُهْتَدِي وَ مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ «178»
هركه را خدا هدايت كند، تنها اوست هدايت يافته، و هر كه را گمراه كند، پس آنان همان زيانكارانند.
نکته ها
شايد دليل اينكه در مورد هدايت يافتگان كلمهى مفرد «مهتد» و در مورد گمراهان به صورت جمع آمده «خاسرون»، آن باشد كه راه هدايت يافتگان يكى است و با هم متّحدند، امّا منحرفان، متفرّقند و راهشان متعدّد است.
جان گرگان و سگان هر يك جداست
متّحد جانهاى شيران خداست
گرچه هدايت و گمراهى به دست خداست، ولى جنبهى اجبار ندارد و بىدليل و بىحساب نيست. خداوند حكيم و رحيم است و تا انسان زمينه را به دست خويش فراهم نسازد، مشمول لطف يا قهر الهى نمىشود.
پیام ها
1- عاقبتِ زشتى در انتظار تكذيب كنندگان است. «ساءَ مَثَلًا»
2- تكذيب آيات الهى، ظلم به خويش است، نه خداوند. «أَنْفُسَهُمْ كانُوا يَظْلِمُونَ» مقدّمداشتن «أَنْفُسَهُمْ» بر «يَظْلِمُونَ»، نشانهى انحصار است.
3- هدايت به دست خداوند است و اگر لطف او نباشد، علم به تنهايى سبب نجات و هدايت نمىشود. «مَنْ يَهْدِ اللَّهُ»
4- هدايتيافتگان از هر گونه زيان و خسران به دور هستند، زيرا ضلالت سرچشمهى خسارت است. «مَنْ يُضْلِلْ فَأُولئِكَ هُمُ الْخاسِرُونَ»
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 224"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۷_۱۷۸_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا