"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ الَّذِينَ يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ وَ أَقامُوا الصَّلاةَ إِنَّا لا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُصْلِحِينَ «170»
و كسانى كه به كتاب (آسمانى) تمسّك مىجويند و نماز را به پا داشتهاند (بدانند كه ما) قطعاً پاداش اصلاحگران را تباه نخواهيم كرد.
نکته ها
در روايات آمده است: اين آيه بيانگر ويژگىهاى اهلبيت عليهم السلام وشيعيان آنان مىباشد. «1»
قرآن، همواره در كنار اكثريّت مفسد، اقليّت صالح را هم مطرح مىكند. (در آيهى قبل انتقاد
«1». تفسير اثنىعشرى.
جلد 3 - صفحه 213
و در اين آيه، ستايش است)
«الْكِتابَ»، شامل همهى كتابهاى آسمانى مىشود و مفهوم آيه اختصاص به پيروان دين خاص و يا كتاب خاصّى ندارد، ولى با توجّه به آيات گذشته، شايد مراد تورات باشد.
در اين آيه از گروهى كه به كتاب آسمانى تمسّك مىكنند تقدير شده، امّا در جاى ديگر كسانى را كه كتاب در اختيارشان است، ولى به آن تمسّك نمىكنند، به الاغى تشبيه كرده كه بار كتاب حمل مىكند. «مَثَلُ الَّذِينَ حُمِّلُوا التَّوْراةَ ثُمَّ لَمْ يَحْمِلُوها كَمَثَلِ الْحِمارِ يَحْمِلُ أَسْفاراً» «1»
«مصلح»، هم به كسى كه در صدد اصلاح خويش است و هم به كسى كه در تلاش براى اصلاح جامعه است، گفته مىشود.
با اينكه نماز، جزو محتواى كتاب آسمانى است، ولى به دليل اهميّت آن، به طور جداگانه ذكر شده است، زيرا نماز ستون دين است و اقامهى دين بستگى به آن دارد. چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله فرمودند: «الصلاة عمود الدّين» «2» و يا در جاى ديگر فرمودند: هر چيزى داراى صورتى است و سيماى دين شما نماز است، پس نبايد سيماى دين خودتان را خراب كنيد.
«و وجه دينكم الصلاة فلا يشيننّ احدكم وجه دينه» «3»
پیام ها
1- تلاوت، حفظ، چاپ و نشر كتاب آسمانى، كافى نيست، بلكه بايد به آن عمل كرد تا نجاتبخش باشد. «يُمَسِّكُونَ» (چنانكه عمل به نسخهى پزشك، تنها راه درمان است.)
2- در اديان و كتابهاى آسمانى گذشته نيز نماز بوده است. «أَقامُوا الصَّلاةَ»
3- افراد بىنماز و جاهل به كتاب خدا، نمىتوانند مصلح كامل باشند. يُمَسِّكُونَ بِالْكِتابِ ... أَقامُوا الصَّلاةَ ... الْمُصْلِحِينَ
4- دين علاوه بر آثار اخروى، در اصلاح زندگى دنيوى نيز نقش دارد. «الْمُصْلِحِينَ»
«1». جمعه، 5.
«2». تفسير اثنىعشرى؛ التهذيب، ج 2، ص 237.
«3». تفسير فرقان؛ كافى، ج 3، ص 270.
جلد 3 - صفحه 214
5- اقامهى نماز، وسيله اصلاح جامعه است. «أَقامُوا الصَّلاةَ، الْمُصْلِحِينَ» (اقامه يعنى اهتمام كامل به برپايى نماز در تمام شئون زندگى، نه صرف خواندن نماز)
6- اصلاح واقعى، دو شرط دارد: تمسّك كردن به قانون الهى و رابطهى استوار داشتن با خدا از طريق اقامهى نماز. (تمام آيه)"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
07.Araf.170.mp3
2.68M
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷٠_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ فَوْقَهُمْ كَأَنَّهُ ظُلَّةٌ وَ ظَنُّوا أَنَّهُ واقِعٌ بِهِمْ خُذُوا ما آتَيْناكُمْ بِقُوَّةٍ وَ اذْكُرُوا ما فِيهِ لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ «171»
و (به ياد آور) زمانى كه كوه (طور) را از جاى كنده، همچون سايبانى بالاى سرشان قرار داديم و گمان كردند كه آن بر سرشان خواهد افتاد، (در آن حال، به آنان گفتيم:) آنچه را (از احكام و دستورها) به شما داديم، قدرتمندانه و جدّى بگيريد و آنچه را در آن است به ياد آوريد (و عمل كنيد) باشد كه اهل تقوا شويد.
نکته ها
اين آيه، مشابه آيهى 63 سوره بقره وآخرين آيه در اين سوره است كه دربارهى بنىاسرائيل سخن مىگويد. از آيهى 103 تا اينجا، پياپى مسائلى را در مورد آنان مطرح كرده است.
«نَتق»، به معناى كندن و پرتاب كردن و «ظُلَّةٌ»، به معناى پارهى ابر، سقف و سايبان است.
موسى عليه السلام كه براى ميقات الهى به كوه طور رفته بود، در بازگشت براى هدايت بنىاسرائيل تورات را همراه خود آورد، امّا آنان به مخالفت پرداختند، خداوند كوه را از جا كند وبالاى سرشان قرار داد، آنان وحشت كردند و به سجده افتادند و قول اطاعت دادند، ولى طولى نكشيد كه دوباره از دين برگشتند.
سؤال: آيا پيمان گرفتن و اطاعت در حال اجبار ارزشى دارد؟
پاسخ: اوّلًا هر اجبارى بد نيست، گاهى معتاد را مجبور به ترك اعتياد مىكنند كه خود يك ارزش است. البتّه عقيدهى قلبى را نمىتوان با اجبار تحميل كرد، امّا عمل صحيح را مىتوان به اجبار در جامعه ترويج داد. ثانياً گاهى كارى در آغاز به اجبار القا مىشود، ولى به تدريج از روى آگاهى و اختيار انجام مىگيرد.
جلد 3 - صفحه 215
از امام صادق عليه السلام پرسيدند: «مراد از قوّت در اين آيه قوّت بدنى است يا قلبى؟ حضرت فرمودند: هر دو». «1»
پیام ها
1- قرار گرفتن كوه، بالاى سر بنىاسرائيل و تهديد آنان، حادثهاى است كه نبايد فراموش شود. وَ إِذْ نَتَقْنَا الْجَبَلَ ...
2- ياد گرفتن كافى نيست، بلكه بايد يادآورى شود. خُذُوا ... اذْكُرُوا
3- براى تربيت عمومى جامعه و براى جلوگيرى از انحراف، گاهى بايد از اهرم فشار استفاده كرد. إِذْ نَتَقْنَا ... خُذُوا ما آتَيْناكُمْ ...
4- احكام الهى را بايد با جدّيت و قدرت عمل كرد. «بِقُوَّةٍ»
5- براى رسيدن به كمال تقوا، قاطعيّت در دين و تصميم جدّى لازم است.
خُذُوا ... بِقُوَّةٍ ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ
6- هدف كتب آسمانى و دستورهاى دين، خداترسى و پيدايش تقوا در مردم است. «لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ»
7- با بيان فلسفه و آثار قوانين، دستورات واحكام، ديگران را براى توجّه و عمل به آن تشويق نماييم. خُذُوا ... لَعَلَّكُمْ تَتَّقُونَ"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۱_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ مِنْ ظُهُورِهِمْ ذُرِّيَّتَهُمْ وَ أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ قالُوا بَلى شَهِدْنا أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ «172»
و (به ياد آور) زمانى كه پروردگارت، از پشت بنىآدم، فرزندان وذرّيّه آنان را بر گرفت و آنان را گواه بر خودشان ساخت (و فرمود:) آيا من پروردگار شما نيستم؟
گفتند: بلى، ما گواهى داديم (كه تو پروردگارمايى، اين اقرار گرفتن از ذريّهى آدم براى آن بود) تا در روز قيامت نگوييد: ما از اين، غافل بوديم.
«1». تفسير عيّاشى و محاسن برقى، ج 1، ص 261.
جلد 3 - صفحه 216
نکته ها
«ذُرِّيَّةٌ»، يا از «ذر»، به معناى ذرّات بسيار كوچك غبار (يا مورچههاى ريز) است، كه مراد از آن در اينجا، اجزاى نطفهى انسان و يا فرزندان كوچك و كمسن و سال مىباشد، يا از ريشهى «ذَرو»، به معناى پراكنده ساختن و يا از «ذَرَأَ»، به معناى آفريدن است. «1» امّا اغلب به فرزندان گفته مىشود.
چگونگى پيمان گرفتن خدا از بنىآدم در اين آيه بيان نشده است، ولى مفسّران اقوال متعدّدى بيان كردهاند كه مشهورترين آنها دو قول است؛
الف: طبق روايات، پس از خلقت حضرت آدم، همه فرزندان او تا پايان دنيا به صورت ذرّات ريز و پراكنده، همچون مورچگان از پشت او بيرون آمده، مورد خطاب و سؤال الهى قرار گرفتند و به قدرت الهى به ربوبيّت خدا اعتراف كردند. سپس همه به صلب و گل آدم برگشتند تا به تدريج و به طور طبيعى به اين جهان بيايند. اين عالم را «عالم ذرّ» و آن پيمان را «پيمان ألَست» مىگويند. «2»
امام صادق عليه السلام فرمود: بعضى از ذريّهى آدم در عالم ذرّ به زبان اقرار كردند، ولى ايمان قلبى نداشتند. «3» از پيامبر صلى الله عليه و آله نقل شده كه اين اقرار، روز عرفه انجام شده است. «4»
ب: مراد از عالم ذرّ، همان پيمان فطرت و تكوين مىباشد. يعنى هنگام خروج فرزندان آدم از صلب پدران به رحم مادران كه ذرّاتى بيش نيستند، خداوند فطرت توحيدى و حقّجويى را در سرشت آنها مىنهد و اين سرّ الهى به صورت يك حسّ درونى در نهاد وفطرت همه، به وديعت نهاده مىشود. همچنين در عقل و خردشان، خداباورى به صورت يك حقيقت خود آگاه نقش مىبندد. و لذا فطرت و خرد بشرى، بر ربوبيّت خداوند گواهى مىدهد.
در بعضى روايات كه از امام صادق عليه السلام دربارهى فطرت سؤال شده است، امام، فطرت را همان عالم ذرّ دانستهاند. «5»
در برخى روايات، فطرت، اثر عالم ذرّ است نه خود آن، «ثبت المعرفة فى قلوبهم و نسوا
«1». تفسير نمونه.
«2». كافى، ج 2، ص 13.
«3». تفسير نورالثقلين.
«4». تفسير درّالمنثور.
«5». تفسير برهان ونورالثقلين، پيام قرآن، ج 3، ص 117.
جلد 3 - صفحه 217
الموقف»، بنابراين، انسانها در زمان و موقفى اقرار كرده، ولى آن را فراموش كردهاند، و اثر آن اقرار همان فطرتى است كه به سوى او گرايش دارد. به هرحال آيهى، مورد گفتگوى متكلّمان، محدّثان و مفسّران است، لذا ما علم آن را به اهلش كه همان راسخان در علم هستند، واگذار مىكنيم. «1»
پیام ها
1- تمام انسانها، فرزندان حضرت آدم عليه السلام هستند و خداوند از آنها بر ربوبيّت خود اقرار گرفته است. وَ إِذْ أَخَذَ رَبُّكَ مِنْ بَنِي آدَمَ ... أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ
2- خداوند، توحيد را در فطرت و سرشت انسانها قرار داده است. «أَشْهَدَهُمْ عَلى أَنْفُسِهِمْ أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ» هر انسانى به گونهاى ربوبيّت و وحدانيّت خداوند را دريافته و بر آن گواه است.
3- خداوند، پس از آفرينش انسان، ربوبيّت خود را بر او آشكار كرد تا به هنگام لزوم گواهى دهد. «أَ لَسْتُ بِرَبِّكُمْ»
4- ميثاق فطرت و خداجويى، براى اتمام حجّت است. «أَنْ تَقُولُوا يَوْمَ الْقِيامَةِ»
5- در روز قيامت، ادّعاى غفلت از ربوبيّت خداوند، پذيرفته نيست. «إِنَّا كُنَّا عَنْ هذا غافِلِينَ» عذر جهل و غفلت، نزد خداوند پذيرفته نيست."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۷۲_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا