"تفسیر نور (محسن قرائتی)
إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَ عَمِلُوا الصَّالِحاتِ يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ تَجْرِي مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ فِي جَنَّاتِ النَّعِيمِ «9»
به يقين آنان كه ايمان آورده و كارهاى شايسته انجام دادهاند، پروردگارشان آنان را به خاطر ايمانشان هدايت مىكند. و در باغهاى پرنعمت كه نهرها از زير پايشان جارى است اقامت دارند.
نکته ها
در حديث آمده است: انسان چون از قبرش در قيامت بر مىخيزد، عمل صالحش به صورتى نورانى نزد او مجسّم شده، او را به بهشت هدايت مىكند. «1»
هدايت الهى، جريانى مداوم است. هرلحظه بر هدايت مؤمنان مىافزايد و آنان را از پرتگاهها حفظ مىكند ودر بنبستِ دنيا راهى به رويشان باز مىكند: «يَجْعَلْ لَهُ مَخْرَجاً» «2»، راه را برايشان نمايان مىكند: «نُوراً يَمْشِي بِهِ» «3»، گره از كارشان مىگشايد: «أَصْلَحَ بالَهُمْ» «4»، همه جا كفايتشان مىكند: «فَهُوَ حَسْبُهُ» «5» و در قيامت هم به بهشت رهنمونشان مىكند: «يَسْعى نُورُهُمْ بَيْنَ أَيْدِيهِمْ» «6»
همهى اين هدايتها از مفهوم كلّىِ «يَهْدِيهِمْ» بر مىآيد، كه مورد آن را مشخّص نفرموده است تا شامل همهى اينها بشود.
«1». تفسير نمونه.
«2». طلاق، 2.
«3». انعام، 122.
«4». محمّد، 2.
«5». طلاق، 3.
«6». حديد، 12.
جلد 3 - صفحه 544
پیام ها
1- ايمان، از عمل جدا نيست. «آمَنُوا وَ عَمِلُوا»
2- گرچه مؤمن هدايت يافته است، ولى همواره نيازمند هدايت الهى است. «1» «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ»
3- زمينهى هدايت الهى را بايد خود ايجاد كنيم. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ»
4- در مقايسه بين ايمان و عمل، ايمان محور است. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ بِإِيمانِهِمْ» و نفرمود: «بايمانهم و عملهم»
5- هدايت خدا نسبت به مؤمنان، مطلق وفراگير است. «يَهْدِيهِمْ» مطلق است.
6- ربوبيّت خداوند، سبب دستگيرى دائمى او از مؤمنان است. «يَهْدِيهِمْ رَبُّهُمْ»
7- نهرهاى بهشتى، نه تنها از زير درختان، بلكه از زير خانههاى بهشتى نيز جارى است. «مِنْ تَحْتِهِمُ الْأَنْهارُ»
«1». حتّى رسول خدا صلى الله عليه و آله و امامان معصوم عليهم السلام نيز همواره مىگفتند: «اهدنا الصراط المستقيم»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۹جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ وَ تَحِيَّتُهُمْ فِيها سَلامٌ وَ آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ «10»
دعا و نيايش آنان در بهشت، «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» (خدايا تو پاك و منزّهى) است و درودشان در آنجا سلام است و پايان نيايش آنان، «الْحَمْدُ لِلَّهِ رَبِّ الْعالَمِينَ» (سپاس و ستايش مخصوص خداست) مىباشد.
نکته ها
«سَلامٌ»، كلام اهل بهشت است و در بهشت، سلام فضاى همه جا را پر مىكند: سلام از سوى خداوند، «سَلامٌ قَوْلًا مِنْ رَبٍّ رَحِيمٍ» «2»، سلام از سوى فرشتگان «سَلامٌ عَلَيْكُمْ طِبْتُمْ» «3»، و سلام از سوى بهشتيان نسبت به هم. «4» «إِلَّا قِيلًا سَلاماً سَلاماً» «5»
«2». يس، 58.
«3». زمر، 73.
«4». تفسير مراغى.
«5». واقعه، 26.
جلد 3 - صفحه 545
«الْحَمْدُ لِلَّهِ»، كلام انبيا و اولياست. حضرت نوح عليه السلام پس از نجات از قوم ظالم، «الْحَمْدُ لِلَّهِ» گفت، «1» و ابراهيم عليه السلام نيز خدا را حمد كرد كه در سنّ پيرى اسماعيل واسحاق را به او بخشيده است. «2» «الْحَمْدُ لِلَّهِ» سخن مؤمنان «3» و كلام بهشتيان است.
در حديث آمده است: اهل بهشت با كلمهى «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» مسئولان پذيرايى را صدا مىزنند، آنان نيز فورى حاضر شده، خواستهى اهل بهشت را تأمين مىكنند. «4»
در حديث است: هرگاه بندهاى مشغول تمجيد خدا باشد و از درخواست حوائج خود از او غافل شود، خداوند بيش از آنچه با دعا كردن به او مىداد، عطا مىكند. «5»
پیام ها
1- ياد خدا تنها در دنيا نيست، آخرت هم جاى ذكر الهى است. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ»
2- انسان به جايى مىرسد كه دعا و خواستهاش هم تمجيد پروردگار مىشود. «دَعْواهُمْ فِيها سُبْحانَكَ» و اين تسبيح و تمجيد آنان را كامياب مىسازد.
3- مؤمنان، در برابر صفات الهى مىگويند: «سُبْحانَكَ»، در برابر ساير مؤمنان مىگويند: «سَلامٌ» و در مقابل كاميابى از نعمتهاى الهى مىگويند: «الْحَمْدُ لِلَّهِ»
4- مؤمن، عاشق خداست. بهشت و لذّتهاى بهشتى هم او را از ياد محبوب باز نمىدارد، بلكه در همه چيز، لطف و قدرت خدا را مىبيند. «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ، الْحَمْدُ لِلَّهِ»
5- آغاز سخن مؤمنان با «سُبْحانَ اللَّهِ» و پايان آن با «الْحَمْدُ لِلَّهِ» مىباشد. (از عبارت «آخِرُ دَعْواهُمْ أَنِ الْحَمْدُ لِلَّهِ» استفاده مىشود كه اوّل سخن آنان «سُبْحانَكَ اللَّهُمَّ» است.)"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱٠_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ لِلنَّاسِ الشَّرَّ اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ «11»
واگر خداوند براى مردم به همان شتاب كه براى خود خير مىطلبند، در رساندن بلا به آنان شتاب مىنمود، قطعاً اجلشان فرا رسيده بود. پس كسانى را كه به ديدار ما اميد (و باور) ندارند به حال خود رها مىكنيم تا در سركشى خويش سرگردان بمانند.
نکته ها
مشابه مفهوم اين آيه، در سورهى كهف آيهى 58 و سوره فاطر آيهى 45 نيز آمده است كه اگر خداوند مردم را زود به كيفر كارهايشان برساند و مؤاخذه كند، همه نابود مىشوند. به علاوه اختيار كه اساس تكليف است از بين مىرود و اطاعت، جنبهى اضطرارى پيدا مىكند.
ممكن است معناى «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» اين باشد كه سنّت خداوند در خيررسانى، سرعت و در شرّ رسانى، با مهلت است و معناى جمله اين باشد كه خداوند در خيررسانى سرعت و عجله دارد.
پیام ها
1- انسان، طبيعتاً عجول است. «اسْتِعْجالَهُمْ بِالْخَيْرِ» «1»
2- اگر خداوند در دنيا، بدكاران را كيفر فورى مىداد، كسى باقى نمىماند و نسل بشر منقرض مىشد. لَوْ يُعَجِّلُ اللَّهُ ... لَقُضِيَ إِلَيْهِمْ أَجَلُهُمْ
3- يكى از سنّتهاى الهى، «استدراج» در عذاب و مهلتدادن به ظالمان است. فَنَذَرُ الَّذِينَ ...
4- هلاك نشدن كفّار، نشانهى حقّانيّت آنان نيست. «فَنَذَرُ الَّذِينَ لا يَرْجُونَ لِقاءَنا»
5- آنان كه از خدا بريده و سرگرم خود شدهاند، هدف معيّنى ندارند و حيرانند. «فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»
«1». در آيهى ديگرى آمده است: «خُلِق الانسان من عجل» انبياء، 37.
جلد 3 - صفحه 547
6- انكار و بىتوجّهى به قيامت، موجب طغيان و رهاشدن به حال خود و محروم شدن از الطاف الهى است. «لا يَرْجُونَ لِقاءَنا فِي طُغْيانِهِمْ يَعْمَهُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۱جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ إِذا مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا لِجَنْبِهِ أَوْ قاعِداً أَوْ قائِماً فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا إِلى ضُرٍّ مَسَّهُ كَذلِكَ زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ «12»
وهنگامى كه ضررى به انسان برسد، در حالى كه به پهلو خوابيده يا نشسته و يا ايستاده است، ما را مىخواند، ولى چون ضرر را از او برطرف ساختيم، چنان به راه خود مىرود كه گويى هرگز ما را براى گرفتارى كه به وى رسيده بود، نخوانده است! اينگونه براى اسرافكاران، عملكردشان زيبا جلوه مىكند.
نکته ها
بارها خداوند از ناسپاسى انسان گِله كرده كه در هنگام اضطرار و سختى خدا را مىخواند، ولى پس از حلّ مشكل، از خدا غافل مىشود و او را فراموش مىكند.
پیام ها
1- ايمان به خداوند، در عمق روح انسان عجين شده و حوادث تلخ، عامل بيدارى اين وجدان وفطرت خداجوى اوست. «مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا»
2- آنان كه دعا و نيايش موسمى دارند، مورد انتقاد و كارشان بىارزش است. «مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا»
3- دعا در هر حال جايز است؛ ايستاده، نشسته يا خوابيده. «لِجَنْبِهِ، قاعِداً، قائِماً»
4- نيايش خالصانه، سبب رفع گرفتارى است. دَعانا ... كَشَفْنا
5- رفاه، زمينهى غفلت است. «فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا»
6- انسان، ناسپاس است. «مَرَّ كَأَنْ لَمْ يَدْعُنا»
جلد 3 - صفحه 548
7- آنان كه خدا را فراموش كنند، زندگى مادّى در نظرشان زيبا جلوه مىكند. «زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ»
8- فراموش كردن الطاف خداوند، نوعى اسراف است. مَرَّ ... لِلْمُسْرِفِينَ
9- هر كس در رفاه، غافل و در گرفتارى دعا كند، مسرف است. مَسَّ الْإِنْسانَ الضُّرُّ دَعانا ... فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُ ضُرَّهُ مَرَّ ... زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ
10- مرفّهان، از خودراضىاند. «زُيِّنَ لِلْمُسْرِفِينَ ما كانُوا يَعْمَلُونَ»"
#تفسیر_سوره_یونس_آیه_۱۲_جز۱۱
#سوره_مبارکه_یونس
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6Asتلگرام