"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ ما أَرْسَلْنا مِنْ قَبْلِكَ إِلَّا رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ «43»
ما قبل از تو نيز، جز مردانى كه به سويشان وحى مىنموديم (فرشته يا موجود ديگرى را) نفرستاديم (كه آنها از آمدن تو تعجب مىكنند، به آنها بگو:) اگر نمىدانيد از اهل ذكر بپرسيد.
نکته ها
اين آيه يك اصل كلى را كه عقل هر بشرى مىپذيرد، مطرح مىكند وآن مراجعه به اهل علم وكارشناس است، يعنى هر چه را نمىدانيد از آگاهان واهل خبرهى آنسؤال كنيد. البتّه در زمينهى مسائل دينى، بهترين مصداقِ «اهل ذكر» اهلبيت پيامبرند. روايات زيادى از طريق شيعه و سنّى به اين مضمون وارد شده كه در جلد سوم ملحقات احقاق الحق، صفحهى 482 به بعد نقل شده است.
طبرى، ابن كثير و آلوسى نيز در تفاسيرشان، ذيل اين آيه، اهلِ ذكر را اهل بيت پيامبر معرّفى كردهاند.
در جلد 23 بحار صفحه 172 به بعد، حدود شصت روايت در اين باره نقل شده كه در برخى از آنها، امامان معصوم فرمودهاند: «نحن و الله اهل الذكر المسؤلون» بخدا قسم ما هستيم، آن اهل ذكرى كه مردم بايد سؤالات خود را از آنان بپرسند.
پیام ها
1- پيامبران الهى همه از جنس خود بشر بودهاند، نه از جنس فرشتگان. وَ ما أَرْسَلْنا ... إِلَّا رِجالًا
جلد 4 - صفحه 525
2- پيامبران، همه مرد بودهاند، آنهم مردانِ بالغ ورشيد. (گرچه بعضى مثل عيسى و يحيى عليهما السلام در طفوليّت به نبوّت رسيدهاند.) «رِجالًا»
3- نزول وحى الهى بر يك انسان تعجبى ندارد، اين سنّت خداوند براى هدايت بشر بوده است. «رِجالًا نُوحِي إِلَيْهِمْ»
4- جهل عذر نيست، پرسيدن و دانستن وظيفه است. «فَسْئَلُوا»
5- مسائل دين را بايد از كارشناس دين پرسيد، نه هر كس اندك آشنائى با دين دارد. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»
6- آنجا كه انسان خود چيزى را مىداند، سؤال معنى ندارد. فَسْئَلُوا ... إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ
7- اگر پرسش از اهل ذكر لازم باشد، پس پذيرش پاسخ او نيز لازم است، وگرنه سؤال لغو است. «فَسْئَلُوا أَهْلَ الذِّكْرِ»
8- آنجا سؤال كنيم كه خود نتوانيم بدانيم، نه آنكه هر چه را نمىدانيم، بدون آنكه فكر و تأملى كنيم، فوراً سؤال كنيم. آيه نمىفرمايد: فَسْئَلُوا ... فَإِنْ لَمْ تَعْلَمُوا اگر نمىدانيد سؤال كنيد، بلكه مىفرمايد: فَسْئَلُوا ... إِنْ كُنْتُمْ لا تَعْلَمُونَ يعنى اگر نمىتوانيد بدانيد، سؤال كنيد."
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۳جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ وَ أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ وَ لَعَلَّهُمْ يَتَفَكَّرُونَ «44»
(ما پيامبران پيش از تو را) همراه با معجزات وكتب (آسمانى فرستاديم) و به سوى تو ذكر (قرآن) را فرو فرستاديم، تا براى مردم آنچه را كه برايشان نازل شده روشن بيان كنى و شايد بيانديشند.
نکته ها
«بينات» به معناى دلايل روشن نبوّت و معجزات است و «زبر» جمع «زبور» به معناى كتابِ آسمانى است.
جلد 4 - صفحه 526
شايد آيه اشاره به دو نوع وحى داشته باشد، يك وحى كه قرآن است وبراى همهى مردم، و يك وحى كه براى تفسير و بيان قرآن است و مخصوص پيامبر. يعنى ما به سوى تو ذكر فرستاديم تا تفسير قرآنى را كه براى مردم نازل شده بيان كنى.
پیام ها
1- پيامبران هم معجزه داشتهاند، هم كتاب تا مردم در تشخيص حقّ و باطل دچار اشتباه نشوند. «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ»
2- پيامبران همراه دلايل عقلى «بينه» و نقلى «زبر» بودهاند. «بِالْبَيِّناتِ وَ الزُّبُرِ»
3- گرچه قرآن بر شخص پيامبر نازل شده، امّا مخاطب آن همهى مردماند. أَنْزَلْنا إِلَيْكَ ... ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ
4- قرآن، يكبار بصورت يكجا بر پيامبر نازل شده است و بار ديگر به صورت تدريجى كه مردم از آن آگاه شدهاند. أَنْزَلْنا إِلَيْكَ ... ما نُزِّلَ إِلَيْهِمْ (در زبان عربى، «انزال» براى نزول دفعى و «تنزيل» براى نزول تدريجى بكار مىرود.)
5- قرآن، نياز به بيانِ پيامبر دارد. لذا جدا كردن قرآن از سنّت و روايات جايز نيست. «لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ»
6- وظيفه پيامبر، بيان قرآن و وظيفهى مردم، پذيرش آن بر اساس فكر و انديشه است. لِتُبَيِّنَ لِلنَّاسِ ... يَتَفَكَّرُونَ
7- قرآن، ذكر است، مايه تذكّر و توجّه انسان و دور نمودن او از غفلت و نسيان.
«أَنْزَلْنا إِلَيْكَ الذِّكْرَ»"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۴جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As
فسیر نور (محسن قرائتی)
أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ أَنْ يَخْسِفَ اللَّهُ بِهِمُ الْأَرْضَ أَوْ يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ «45»
آيا كسانىكه بدىها را با حيله و نيرنگ انجام دادند، درامانند، از اينكه خداوند آنان را در زمين فرو برد يا از جايى كه پيشبينى وانديشه نمىكنند، عذاب الهى به سراغشان آيد.
تفسير نور(10جلدى)، ج4، ص: 527
أَوْ يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ «46»
يا (قهر الهى) در حين تلاش و كوششان ناگهان آنان را بگيرد، پس نتوانند آن عذاب را خنثى و عاجز نمايند.
أَوْ يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ «47»
يا آنكه در حال دلهره آنان را بگيرد، پس البتّه پروردگار شما رؤف ومهربان است.
نکته ها
خداوند در اين آيات، چهار نوع عذاب براى توطئهگرانِ عليه دين، مطرح كرده:
1. عذاب زمينى «يَخْسِفَ ... بِهِمُ الْأَرْضَ»
2. عذاب آسمانى: «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ»
3. عذاب ناگهانى: «يَأْخُذَهُمْ فِي تَقَلُّبِهِمْ»
4. عذاب روحى: «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
پیام ها
1- عذاب و كيفر الهى، پس از اتمام حجّت است. (به دنبال موضوع نبوّت در آيات قبل، اين آيه مخالفان را تهديد مىكند).
2- احتمال عذاب و كيفر الهى، براى دست برداشتن از توطئه كافى است. «أَ فَأَمِنَ»
3- توطئهگران عليه دين بدانند كه مكر و حيلهى آنان، در برابر علم و قدرت الهى، پوچ است. «أَ فَأَمِنَ الَّذِينَ مَكَرُوا السَّيِّئاتِ»
4- زمان و مكان و نوع قهر خدا در دنيا قابل پيشبينى نيست كه امكان فرار باشد. «يَأْتِيَهُمُ الْعَذابُ مِنْ حَيْثُ لا يَشْعُرُونَ»
5- هيچ فرد يا عاملى، مانع قهر خدا نيست. «فَما هُمْ بِمُعْجِزِينَ»
6- نزول عذاب، ناگهانى و در هر حال و شرايطى است. «فِي تَقَلُّبِهِمْ» (چه در سفر، چه در وطن، چه در خواب و چه در بيدارى، چه در راه چه ايستاده، ...)
جلد 4 - صفحه 528
7- گاهى رعب، خوف و دلهره، عذاب ومايهى هلاكت است. «يَأْخُذَهُمْ عَلى تَخَوُّفٍ»
8- گاهى تأخير عذاب و مهلت دادن به گنهكاران، بخاطر لطف اوست تا توبه كنند. «فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ»
9- قهر و تنبيه الهى نيز براساس تربيت و رحمت اوست. يَأْخُذَهُمْ ... فَإِنَّ رَبَّكُمْ لَرَؤُفٌ رَحِيمٌ"
#تفسیر_سوره_نحل_آیه_۴۵_۴۷جز۱۴
#سوره_مبارکه_نحل
@tafsir_qheraati ایتا
https://t.me/md6As