"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ ثُمَّ قُلْنا لِلْمَلائِكَةِ اسْجُدُوا لِآدَمَ فَسَجَدُوا إِلَّا إِبْلِيسَ لَمْ يَكُنْ مِنَ السَّاجِدِينَ «11»
و همانا ما شما را آفريديم، سپس به صورتبندى و چهرهنگارى شما پرداختيم، آنگاه به فرشتگان گفتيم: براى آدم سجده كنيد. پس همه سجده كردند، جز ابليس كه از سجده كنندگان نبود.
نکته ها
در آيهى قبل، قدرت مادّى و سلطهى انسان بر زمين مطرح بود، ولى در اين آيه به مقام معنوى انسان اشاره شده كه همهى فرشتگان بر او سجده كردهاند.
وقتى همهى فرشتگان فرمانبردار خدايند و بر آدم سجده كردند، دريغ است كه انسان فرمان نبرد و براى خدا سجده نكند.
همه از بهر تو سرگشته و فرمان بردار
شرط انصاف نباشد كه تو فرمان نبرى
در اين آيه، دوبار همهى انسانها مخاطب قرار گرفتهاند، وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ... صَوَّرْناكُمْ امّا سجده براى حضرت آدم عليه السلام ذكر شده است، شايد اشاره به اين باشد كه همهى انسانها استعداد مسجود ملائكه شدن را دارند.
از اين آيه تا 14 آيهى بعد، به داستان حضرت آدم عليه السلام مربوط مىشود.
جلد 3 - صفحه 26
مردى يهودى از حضرت على عليه السلام سؤال كرد: «خداوند به ملائكه فرمود بر آدم سجده كنند، آيا از پيامبر اسلام نيز چنين احترامى كرده است؟» حضرت فرمود: «خداوند به پيامبر صلى الله عليه و آله فضيلتى بالاتر از اين داد، خداوند با آن عظمتى كه دارد همراه تمام فرشتگان، بر محمّد صلى الله عليه و آله صلوات مىفرستد و صلوات مؤمنان بر پيامبر را عبادت خود خوانده است». «1»
پیام ها
1- آفرينش انسان، در چند مرحله انجام گرفته است. «وَ لَقَدْ خَلَقْناكُمْ ثُمَّ صَوَّرْناكُمْ»
2- در انسان، استعداد و لياقت رسيدن به مقامى است كه مسجود فرشتگان شود. «اسْجُدُوا لِآدَمَ»
3- سجده براى غير خدا، اگر بر اساس فرمان خدا باشد، شرك نيست. قُلْنا ... اسْجُدُوا لِآدَمَ
«1». احتجاج طبرسى، ج 1، ص 204.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۱جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ «12»
(خداوند به ابليس) فرمود: وقتى كه من (به سجده) فرمانت دادم، چه چيز تورا از سجده كردن باز داشت؟ (شيطان) گفت: من از او بهترم، مرا از آتش و او را از گِل آفريدى.
نکته ها
دليل سجدهى فرشتگان بر آدم، فرمان خداوند و لياقت ذاتى انسان بود نه جنسيّت و ساختمان وجودى او.
شيطان در مقام توجيه نافرمانى خود، با مغلطه و قياسى نابجا ادّعا كرد: من از آدم برترم، زيرا من از آتشم و آدم از خاك، گرچه هركدام منشأ اثرى خاص مىباشند؛ امّا در حقيقت او با اين ادّعاى غلط، به جاى اطاعت از فرمان خداوند حكيم وتوجّه به جايگاه آدمى نزد خداوند،
جلد 3 - صفحه 27
«إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «1» و ناديده گرفتن روح الهى در انسان، «نَفَخْتُ فِيهِ مِنْ رُوحِي» «2» در مقابل فرمان خداوند گردنكشى كرد. چنانكه بسيارى از ما نيز در بسيارى موارد، احكام و دستورات دينى را بدون توجّه به حكمت و فلسفهى آن، به ظاهر با عقل خود مىسنجيم و چون دليل آشكارى براى آن نمىيابيم، آن را نمىپذيريم و بدان بىاعتنا مىشويم، يا در برخى موارد از مقايسهى موضوعاتِ متشابه با يكديگر، حكم يكسانى براى همهى آنها صادر مىكنيم. لذا قياس در استنباط احكام جايز نيست و امام صادق عليه السلام همواره از قياسهاى ابوحنيفه به شدّت انتقاد مىكرد. «3»
پیام ها
1- قبل از صدور حكم، محاكمه و بازپرسى لازم است. «قالَ ما مَنَعَكَ»
2- شيطان، پايهگذار نافرمانى و گناه است. «ما مَنَعَكَ ... إِذْ أَمَرْتُكَ» چون اوّلين نافرمانى توسّط او صورت گرفت.
3- عقاب بدون بيان قبيح است و تا حكمى و مطلبى بيان نشده، بازخواست و مجازات نمىتوان كرد. قالَ ما مَنَعَكَ ... إِذْ أَمَرْتُكَ
4- شيطان در برابر خدا ايستاد، نه در برابر حضرت آدم. «إِذْ أَمَرْتُكَ» چنانكه در آيهى ديگر مىخوانيم: «فَفَسَقَ عَنْ أَمْرِ رَبِّهِ» «4»
5- شيطان نيز همچون انسان داراى تكليف و اختيار است. ما مَنَعَكَ أَلَّا تَسْجُدَ إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ ...
6- ميزان، اطاعت امر خداست. سنّ و نژاد و سابقه و ... هيچ كدام معيار نيست. إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ أَنَا خَيْرٌ ...
7- در قضاوت، به مجرمان نيز فرصت اظهارنظر بدهيم. «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»
8- ناديده گرفتن جنبهى ملكوتى انسان و تنها چشم دوختن به جسم او كه مرام و
«1». بقره، 30.
«2». حجر، 29.
«3». تفسير نمونه.
«4». كهف، 50.
جلد 3 - صفحه 28
مسلك مادّيون مىباشد، شيطانصفتى است. «قالَ أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»
9- خودبرتربينى مىتواند مخلوق را به جبههگيرى در مقابل خالق وادار كند. «أَنَا خَيْرٌ مِنْهُ»
10- قبول خالقيّت خدا به تنهايى كافى نيست، اطاعت و تسليم هم لازم است. «خَلَقْتَنِي ... خَلَقْتَهُ» شيطان، خالقيّت خدا را پذيرفته بود، ولى از او اطاعت نكرد.
11- نژادگرايى، از ارزشهاى شيطانى است. «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ»
12- شيطان در برابر فرمان روشن و صريح خداوند، به سليقه شخصى خود عمل كرد و به اصطلاح، اجتهاد در برابر نص نمود. إِذْ أَمَرْتُكَ قالَ ... خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ ...
13- شيطان، از روش قياس استفاده كرد كه اساس علمى ندارد، بلكه بر مبناى گمان است. «خَلَقْتَنِي مِنْ نارٍ وَ خَلَقْتَهُ مِنْ طِينٍ»
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۲جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَاهْبِطْ مِنْها فَما يَكُونُ لَكَ أَنْ تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ «13»
(خداوند به شيطان) فرمود: از اين (جايگاه) فرودآى! تو را نرسد كه در آن جايگاه تكبّر كنى، پس بيرون شو! قطعاً تو از خوار شدگانى.
نکته ها
حضرت على عليه السلام فرمودند: «از سرنوشت ابليس عبرت بگيريد كه با سابقهى شش هزار سال عبادت كه معلوم نيست سالهاى دنيوى (365 روز) بوده يا سالهاى اخروى (كه يكروزش برابر پنجاه هزار سال دنيوى است)، چگونه با يك لحظه تكبّر و فخرفروشى سقوط كرد». «1»
رسول اكرم صلى الله عليه و آله فرمودند: «در قيامت، متكبّران به خوارترين صورت محشور شده، زير پاى اهلمحشر لگدمال مىشوند». «2» در روايت ديگرى فرمودند: «هركس تواضع و فروتنى كند،
«1». نهجالبلاغه، خطبه 192.
«2». تفسير مراغى.
جلد 3 - صفحه 29
خداوند او را بالا برد و هركس تكبّر و گردنكشى كند خداوند او را خوار و پست گرداند». «1»
همچنين در روايت آمده است: «ريشهى كفر سه چيز است: حرص، حسد و تكبّر». «2»
پیام ها
1- تكبّر، نه تنها براى افراد عادّى خطرناك است، بلكه براى آنان كه مقام عالى دارند و همنشين فرشتگان در ملأ اعلى هستند و سالها و قرنها سابقهى عبادت دارند نيز خطر دارد. «فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ»
2- نه علم و شناخت شيطان به خدا، نجاتبخش است و نه عبادتهاى طولانى او، بلكه راه نجات، تسليم است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ»
3- تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب حبط و نابودى عمل مىشود. فَاهْبِطْ ... فَاخْرُجْ
4- گاهى يك لحظه تكبّر در برابر فرمان خداوند، سبب سقوط دائمى است. «تَتَكَبَّرَ فِيها فَاخْرُجْ»
5- نتيجهى تكبّر و خودبزرگبينى، كوچكى و خوارى است. آرى، نتيجهى گفتن «من بهترم»، «أَنَا خَيْرٌ»، شنيدن جوابِ «فَاخْرُجْ إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ» است.
«1». محجّةالبيضاء، ج 6، ص 215.
«2». كافى، ج 2، باب اصول الكفر.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۳جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ «14»
(ابليس، به جاى توبه و عذرخواهى) گفت: تا روزى كه مردم برانگيخته مىشوند، مرا مهلت بده!
قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ «15»
جلد 3 - صفحه 30
نکته ها
خواستهى ابليس، مهلت تا روز قيامت بود و اين آيه مشخّص نمىكند كه تا چه زمانى به او مهلت داده شد؛ امّا از آيه 38 سورهى حجر و آيات 80 و 81 سورهى «ص» استفاده مىشود كه تنها براى مدّتى طولانى به او مهلت داده شد، نه تا روز قيامت: «إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ. إِلى يَوْمِ الْوَقْتِ الْمَعْلُومِ» برخى مىگويند: شيطان تا وقتى كه خدا صلاح بداند، زنده است. «1»
سؤال: چرا خداوند به ابليس مهلت داد؟
پاسخ: مهلت دادن به بدكاران، از سنّتهاى الهى و در مسير آزمايش و امتحان انسان است، علاوه بر آنكه بايد اسباب خير و شر فراهم باشد و انسان با اختيار، راهى را انتخاب كند. زيرا ابليس انسان را مجبور به انحراف نمىكند و تنها وسوسه مىكند، چنانكه در آيهى 22 سورهى ابراهيم آمده است. «وَ ما كانَ لِي عَلَيْكُمْ مِنْ سُلْطانٍ إِلَّا أَنْ دَعَوْتُكُمْ فَاسْتَجَبْتُمْ لِي»
گفت أنظرنى الى يوم الجزاء
كاشكى گفتى كه تب يا ربّنا
پیام ها
1- ابليس هم از خواستهى خود مأيوس نبود. «قالَ أَنْظِرْنِي»
2- شيطان نيز مىداند كه عمر، به اراده و به خواست خداست. «قالَ أَنْظِرْنِي»
3- هر عمر طولانى ارزشمند نيست، شيطان هم عمر طولانى دارد. «أَنْظِرْنِي إِلى يَوْمِ يُبْعَثُونَ»
4- ابليس، هم آفريدگار را مىشناخت، «خَلَقْتَنِي» هم معاد را قبول داشت. «يَوْمِ يُبْعَثُونَ»
5- گاهى خواستهى كافران هم پذيرفته مىشود. «قالَ إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ»
«1». تفسير عيّاشى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 31
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۴_۱۵_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ «16»
(شيطان) گفت: پس به خاطر آنكه مرا گمراه كردى! من هم براى (فريب دادن) آنان حتماً بر سر راه راست تو (به كمين) خواهم نشست.
ثُمَّ لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ عَنْ أَيْمانِهِمْ وَ عَنْ شَمائِلِهِمْ وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ «17»
سپس از روبرو و از پشت سر و از راست و چپشان بر آنان مىتازم و بيشتر آنان را سپاسگزار نخواهى يافت.
نکته ها
در حديث مىخوانيم: آن هنگام كه شيطان سوگند خورد از چهار طرف در كمين انسان باشد تا او را منحرف يا متوقّف كند، فرشتگان از روى دلسوزى گفتند: پروردگارا! اين انسان چگونه رها خواهد شد؟ خداوند فرمود: «دو راه از بالاى سر و پايين باز است و هرگاه دست به دعا بر دارد، يا صورت بر خاك نهد، گناهان هفتاد سالهاش را مىبخشايم». «1»
همين كه حضرت آدم از تسلّط شيطان بر انسان آگاه شد، روبه درگاه خدا آورده و ناله زد.
خطاب رسيد: «ناراحت نباش، زيرا من گناه را يكى و ثواب را ده برابر حساب مىكنم و راه توبه هم باز است». «2»
امام باقر عليه السلام فرمود: «ورود ابليس از پيشِ رو بدين شكل است كه امر آخرت را براى انسان ساده و سبك جلوه مىدهد، و از پشت سر به اين است كه ثروتاندوزى و بخل و توجّه به اولاد و وارث را تلقين مىكند و از طرف راست با ايجاد شبهه، دين را متزلزل و تباه مىسازد و از طرف چپ، لذّات و شهوات و منكرات را غالب مىكند». «3»
شيطان اگر بتواند، مانع ايمان انسان مىشود و اگر نتواند، راههاى نفاق و ارتداد را مىگشايد و اگر موفّق نشود، با ايجاد شك و ترديد و وسوسه، انسان را به گناه سوق مىدهد تا از ايمان
«1». تفسير كبير فخررازى.
«2». تفسير نورالثقلين.
«3». تفسير كنزالدقائق.
جلد 3 - صفحه 32
و عبادتش لذّت نبرد و كار خير برايش سنگين و با كراهت جلوه كند.
در روايات متعدّدى، صراط مستقيم، به اهلبيت عليهم السلام و ولايت على عليه السلام تعبير شده است. «1»
پیام ها
1- نافرمانى و گناه خود را به تقدير و قضا و قدر الهى نسبت دادن، كارى شيطانى است. «قالَ فَبِما أَغْوَيْتَنِي»
2- ابليس مهلت خواست تا انتقام بگيرد، نه آنكه توبه كند. أَنْظِرْنِي، لَأَقْعُدَنَ ...
3- ابليس به جاى تشكّر از خداوند، گستاخى كرد. إِنَّكَ مِنَ الْمُنْظَرِينَ، لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ ...
4- شيطان، انسان را موجودى منفعل و اغواپذير مىداند. لَأَقْعُدَنَّ لَهُمْ ...
5- شيطان، دشمن قسم خورده انسان است. لَأَقْعُدَنَ ... چنانكه در جاى ديگر مىگويد: «فَبِعِزَّتِكَ لَأُغْوِيَنَّهُمْ أَجْمَعِينَ» «2»
6- ابليس نيز اقرار دارد كه راه مستقيم راه خداوند است. «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ»
7- شيوههاى اغفال ابليس، متعدّد و مختلف است. مِنْ بَيْنِ أَيْدِيهِمْ وَ مِنْ خَلْفِهِمْ وَ ...
8- شيطان، هم صراط مستقيم را مىشناسد، «صِراطَكَ الْمُسْتَقِيمَ» هم راههاى وسوسه و هجوم و غلبه را، لَآتِيَنَّهُمْ مِنْ بَيْنِ ... هم شاكران و ناسپاسان را. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ»
9- هدف وآرزوى شيطان، ناسپاسى انسان است. «وَ لا تَجِدُ أَكْثَرَهُمْ شاكِرِينَ» بنابراين پيروى از شيطان، ناسپاسى از خداست وانسان سپاسگزار، در راهمستقيم است.
«1». تفسير فرقان.
«2». ص، 82.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۶_۱۷_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
قالَ اخْرُجْ مِنْها مَذْؤُماً مَدْحُوراً لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ «18»
(خدا) فرمود: از اين جايگاه، با ذلّت و سرشكستگى بيرون رو! سوگند ياد مىكنم كه هر كس از آنها پيرو تو شود، به يقين دوزخ را از همهى شما پر خواهم كرد.
جلد 3 - صفحه 33
نکته ها
شگفتا كه يك لحظه تكبّر وخودبرتربينى «أَنَا خَيْرٌ»، چه عواقبى دارد! فَاهْبِطْ، فَاخْرُجْ، إِنَّكَ مِنَ الصَّاغِرِينَ ... اين همه تحقير و سقوط، متوجه متكبّر مىشود، چون به جاى عذرخواهى، تصميم گرفت كه نسل بشر را گمراه كند.
«مَذوم» از ريشهى «ذئم»، به معناى عيب شديد است. «مَدحور» از «دحر»، به معناى بيرون راندن همراه با ذلّت است.
ابوحنيفه سه عقيده داشت كه آنها را القا مىكرد؛ يكى اينكه تمام افعال بندگان، فعل خداوند است و آنان در كارهايشان مجبورند، دوم آنكه خدا قابل ديدن است و سوم آنكه شيطان را به آتش نمىتوان سوزاند، زيرا آتش در آتش تأثيرگذار نيست.
بهلول شاگرد امام صادق عليه السلام در محكوميّت و بطلان عقايد او، كلوخى برداشت و بر سر او زد. وقتى شكايت نزد خليفه برد و علّت را جويا شد، بهلول گفت: «به اقرار خودش، خدا اين كار را انجام داده و من تقصيرى ندارم. علاوه بر آنكه او دروغ مىگويد كه سرش درد مىكند، زيرا اگر دردى وجود دارد بايد آن را نشان دهد و ديگر اينكه انسان از خاك است و خاك در خاك (كلوخ در انسان)، تأثيرگذار نيست!» «1»
پیام ها
1- گرچه ابليس در مسير راه مستقيم كمين كرده و دائماً وسوسه مىكند، ولى گنهكار خود به دنبال شيطان مىرود و جهنّمى مىشود. «لَمَنْ تَبِعَكَ»
2- منحرفين به قدرى زيادند كه دوزخ را پر مىكنند، «لَأَمْلَأَنَّ» ولى افراد سالم و پاك و سپاسگزار كم هستند، چنانكه در آيه 10 خوانديم: «قَلِيلًا ما تَشْكُرُونَ»
3- پيروى از شيطان، موجب همنشينى با او در جهنم است. «لَمَنْ تَبِعَكَ مِنْهُمْ لَأَمْلَأَنَّ جَهَنَّمَ مِنْكُمْ أَجْمَعِينَ»
«1». تفسير اثنىعشرى.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 34
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۸_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ يا آدَمُ اسْكُنْ أَنْتَ وَ زَوْجُكَ الْجَنَّةَ فَكُلا مِنْ حَيْثُ شِئْتُما وَ لا تَقْرَبا هذِهِ الشَّجَرَةَ فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ «19»
و اى آدم! تو و همسرت در آن باغ (بهشت گونه) ساكن شو و از (هرگونه و هرچه و) هرجا خواستيد بخوريد، و (لى) نزديك اين درخت نشويد كه از ستمكاران (بر خويش) خواهيد شد.
نکته ها
مشابه اين آيه، در سورهى بقره آيهى 35 نيز گذشت.
امام رضا عليه السلام در مورد اينكه درختى كه مورد نهى قرار گرفت آيا گندم است يا انگور و يا چيز ديگرى است، مىفرمايد: «چون درختان بهشتى ميوههاى متنوّعى مىدهد، تمام اقوال را شامل مىشود». «1»
خداوند اراده كرده بود كه انسان به عنوان خليفهى او در روى زمين زندگى كند، «إِنِّي جاعِلٌ فِي الْأَرْضِ خَلِيفَةً» «2» و براى نشان دادن اين شايستگى به ديگران، حقايقى را به انسان تعليم داد، آنگاه دستور سجده بر او را داد و در بهشت قرارش داد و سپس اوّلين تكليف را به او فرمان مىدهد و موضوع تعهّد و مسئوليّت و اختيار شروع مىشود و پس از آن مجازات تخلّف از تكليف و ورود به زمين و تلاش براى تكامل صورت مىگيرد و همهى اين مراحل بر پايهى علم الهى صورت گرفت، چنانكه حضرت على عليه السلام پس از بيان اين مراحل واستقرار انسان در روى زمين مىفرمايد: علم خداوند در مورد او به وقوع پيوست. «3»
در اين كه مراد از «جنّة» و بهشتى كه آدم در آن ساكن بود، چيست؟ اقوال مختلفى بيان شده است؛ بعضى آن را همان بهشت موعود مىدانند و خلود و جاودانگى در آن را از آنِ كسانى مىدانند كه به واسطهى عمل و جزا داخل آن شدهاند، و در مورد غير آن چنين نيست، چنانكه پيامبر صلى الله عليه و آله در شب معراج وارد آنجا شد و برگشت؛ امّا امام صادق عليه السلام فرمود:
«1». عيونالاخبار، ج 1، ص 306.
«2». بقره، 30.
«3». نهجالبلاغه، خطبه 91.
جلد 3 - صفحه 35
«بهشت آدم، يكى از باغهاى دنيا بوده است». «1» زيرا در بهشت موعود، امر و نهى و تكليف وجود ندارد.
پیام ها
1- ابتدا موارد مجاز و راههاى صحيح را باز كنيد، سپس موارد ممنوع را گوشزد كنيد. فَكُلا ... لا تَقْرَبا
2- نزديك شدن به حرام و مناطق ممنوعهى احكام الهى، آلودگى به گناه را به دنبال دارد. لا تَقْرَبا ... فَتَكُونا ...
3- با بودن راه مجاز «فَكُلا»، راه ممنوعه رفتن ظلم است. «فَتَكُونا مِنَ الظَّالِمِينَ»
«1». تفسير اثنىعشرى.
پانویس
پرش به بالا↑ تفسیر احسن الحدیث، سید علی اکبر قرشی"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه_۱۹_جز۸
@tafsir_qheraati ایتا