"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134»
و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مىكند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم و حتماً بنىاسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مىكنيم.
«1». فتح، 4 و 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 155
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135»
پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مىرسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مىشكستند.
نکته ها
«نكث»، در اصل به معناى باز كردن ريسمان تابيده شده است، سپس در مورد پيمانشكنى به كار رفته است.
«أَجَلٍ» در اين آيه، ممكن است مراد مدّتى باشد كه حضرت موسى عليه السلام براى رفع بلا تعيين مىكرد كه مثلًا فلان روز يا فلان ساعت بر طرف خواهد شد، تا بفهمند كه اين كيفر الهى است نه تصادفى.
و يا مراد اين باشد كه آن قوم لجوج، سرانجام گرفتار قهر حتمى خواهند شد، ولى تا رسيدن آن اجل حتمى و غرق شدن در دريا، موقّتاً عذاب برداشته مىشود.
مراد از عهد، يا استجابت دعاى موسى مىباشد و يا منظور مقام نبوّت و رسالت اوست. «1»
پیام ها
1- نياز و گرفتارى، غرور انسان را مىشكند. لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا ...
آنچه شيران را كند روبه مزاج
احتياج است، احتياج است، احتياج
2- كافران نيز از طريق توسّل به اولياى خدا، نتيجه مىگرفتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا»
3- فرعونيان نيز به وجود خدايى كارساز براى حضرت موسى، ايمان داشتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
4- دعا، در جلب رحمت خدا و دفع سختىها وبلاها مؤثّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
5- آزادسازى انسانها، از رسالتهاى انبياست. «لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ»
6- برطرف كردن عذاب و قهر الهى، تنها به دست خود اوست. «فَلَمَّا كَشَفْنا»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 156
7- به وعدههاى ديگران، به هنگام اضطرار و ناچارى، چندان تكيه نكنيم. فَلَمَّا كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ
8- تجاوزگرى انسان، اغلب در هنگام رفاه و احساس بىنيازى است. كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» «1»
9- حوادث تلخ و شيرين در نظام هستى، زمانبندى دارد. «إِلى أَجَلٍ»"
https://wiki.ahlolbait.com/%D8%A2%DB%8C%D9%87_134_%D8%B3%D9%88%D8%B1%D9%87_%D8%A7%D8%B9%D8%B1%D8%A7%D9%81#:~:text=%D8%AA%D9%81%D8%B3%DB%8C%D8%B1%20%D9%86%D9%88%D8%B1%20(%D9%85%D8%AD%D8%B3%D9%86,%D8%AF%D8%A7%D8%B1%D8%AF.%20%C2%AB%D8%A5%D9%90%D9%84%D9%89%E2%80%8C%20%D8%A3%D9%8E%D8%AC%D9%8E%D9%84%D9%8D%C2%BB
با سلام محضر همراهان قرآنی بعلت مشکلی که در پیام رسان ایتا بوجود امده امکان ارسال صوت تفسیر نیست
🙏🙏🙏
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ بِما عَهِدَ عِنْدَكَ لَئِنْ كَشَفْتَ عَنَّا الرِّجْزَ لَنُؤْمِنَنَّ لَكَ وَ لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ «134»
و چون بلا و بدبختى بر آنان واقع شد، (نزد موسى آمده) گفتند: اى موسى! براى ما نزد پروردگارت به خاطر عهدى كه نزد تو دارد (و دعاى تو را مستجاب مىكند)، دعا كن كه اگر اين بلا را از ما برگردانى، قطعاً به تو ايمان مىآوريم و حتماً بنىاسرائيل را (آزاد كرده و) با تو روانه مىكنيم.
«1». فتح، 4 و 7.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 155
فَلَمَّا كَشَفْنا عَنْهُمُ الرِّجْزَ إِلى أَجَلٍ هُمْ بالِغُوهُ إِذا هُمْ يَنْكُثُونَ «135»
پس همين كه نكبت و بدبختى را (به خاطر دعاى موسى) از آنان تا مدّتى كه بايد به آن مىرسيدند برداشتيم، باز هم پيمان خود را مىشكستند.
نکته ها
«نكث»، در اصل به معناى باز كردن ريسمان تابيده شده است، سپس در مورد پيمانشكنى به كار رفته است.
«أَجَلٍ» در اين آيه، ممكن است مراد مدّتى باشد كه حضرت موسى عليه السلام براى رفع بلا تعيين مىكرد كه مثلًا فلان روز يا فلان ساعت بر طرف خواهد شد، تا بفهمند كه اين كيفر الهى است نه تصادفى.
و يا مراد اين باشد كه آن قوم لجوج، سرانجام گرفتار قهر حتمى خواهند شد، ولى تا رسيدن آن اجل حتمى و غرق شدن در دريا، موقّتاً عذاب برداشته مىشود.
مراد از عهد، يا استجابت دعاى موسى مىباشد و يا منظور مقام نبوّت و رسالت اوست. «1»
پیام ها
1- نياز و گرفتارى، غرور انسان را مىشكند. لَمَّا وَقَعَ عَلَيْهِمُ الرِّجْزُ قالُوا ...
آنچه شيران را كند روبه مزاج
احتياج است، احتياج است، احتياج
2- كافران نيز از طريق توسّل به اولياى خدا، نتيجه مىگرفتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا»
3- فرعونيان نيز به وجود خدايى كارساز براى حضرت موسى، ايمان داشتند. «يا مُوسَى ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
4- دعا، در جلب رحمت خدا و دفع سختىها وبلاها مؤثّر است. «ادْعُ لَنا رَبَّكَ»
5- آزادسازى انسانها، از رسالتهاى انبياست. «لَنُرْسِلَنَّ مَعَكَ بَنِي إِسْرائِيلَ»
6- برطرف كردن عذاب و قهر الهى، تنها به دست خود اوست. «فَلَمَّا كَشَفْنا»
«1». تفسير نمونه.
جلد 3 - صفحه 156
7- به وعدههاى ديگران، به هنگام اضطرار و ناچارى، چندان تكيه نكنيم. فَلَمَّا كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ
8- تجاوزگرى انسان، اغلب در هنگام رفاه و احساس بىنيازى است. كَشَفْنا ... يَنْكُثُونَ چنانكه در جاى ديگر مىخوانيم: «إِنَّ الْإِنْسانَ لَيَطْغى أَنْ رَآهُ اسْتَغْنى» «1»
9- حوادث تلخ و شيرين در نظام هستى، زمانبندى دارد. «إِلى أَجَلٍ»"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۴_۱۳۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
فَانْتَقَمْنا مِنْهُمْ فَأَغْرَقْناهُمْ فِي الْيَمِّ بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا بِآياتِنا وَ كانُوا عَنْها غافِلِينَ «136»
سرانجام از آنان انتقام گرفته و در دريا غرقشان ساختيم، زيرا آيات ما را تكذيب كردند و از آنها غافل بودند.
نکته ها
«انتقام»، در اينجا به معناى مجازات و كيفر است، نه كينهتوزى.
«يم»، در مصر قديم به دريا و رودخانه مىگفتند و چون داستان موسى و غرق فرعون و فرعونيان مربوط به مصر است، در قرآن همان لغت كهن به كار رفته است. «2»
آن گذشت از نيل، با ياران چو برق
وين به خوارى گشت در رودابه غرق
ناظران بينند با چشم شهود
كان كجا رفت، اين كجا ماند از جحود
پیام ها
1- توجّه به انتقامگيرى خداوند، زمينهى تذكّر و ترك گناه است. «فَانْتَقَمْنا» خداوند هم ارحم الراحمين و بسيار مهربان است و هم انتقامگيرنده.
2- سرنوشت ما و ريشهى ناگوارىها و بلاها، در دست خودماست. فَأَغْرَقْناهُمْ ... بِأَنَّهُمْ كَذَّبُوا
3- غفلت از آيات الهى، تاوان سنگينى دارد. فَأَغْرَقْناهُمْ ... كانُوا عَنْها غافِلِينَ
«1». علق، 6- 7.
«2». تفسير نمونه.
تفسير نور(10جلدى)، ج3، ص: 157"
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۴_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا
"تفسیر نور (محسن قرائتی)
وَ أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا الَّتِي بارَكْنا فِيها وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى عَلى بَنِي إِسْرائِيلَ بِما صَبَرُوا وَ دَمَّرْنا ما كانَ يَصْنَعُ فِرْعَوْنُ وَ قَوْمُهُ وَ ما كانُوا يَعْرِشُونَ «137»
و بخشهاى شرقى و غربى سرزمين (فلسطين) را كه در آن بركت قرار داده بوديم به قومى كه پيوسته تضعيف مىشدند به ميراث داديم و وعدهى نيكوى پروردگارت دربارهى (پيروزى) بنىاسرائيل، به خاطر صبرشان تحقّق يافت و آنچه را فرعون وقومش (از كاخ) ساخته و آنچه را افراشته بودند ويران كرديم.
نکته ها
«ارث»، به دارايى و مالى گفته مىشود كه انسان بدون كسب و كار و معاملهاى به آن برسد، خواه از مردگان باشد يا از زندگان. «1»
داستان عبور حضرت موسى و پيروانش از دريا و غرق شدن و عذاب فرعونيان در آن، ترسيمى از قيامت است كه همه وارد جهنّم مىشوند و سپس متّقين نجات پيدا مىكنند. وَ إِنْ مِنْكُمْ إِلَّا وارِدُها ... ثُمَّ نُنَجِّي الَّذِينَ اتَّقَوْا وَ نَذَرُ الظَّالِمِينَ فِيها جِثِيًّا «2»
سرزمينهايى كه در اختيار فرعونيان بود، آنچنان وسيع بود كه افقهاى متعدّد و طلوع و غروبهاى متفاوت داشت. «مَشارِقَ الْأَرْضِ وَ مَغارِبَهَا» و همچنين داراى محصولات و بركات مادّى ومعنوى بسيارى بود، زيرا محلّ بعثت انبياى الهى و مدفن بسيارى از آنان بود.
پيش از اكتشافات بشر، قرآن، زمين را كروى معرّفى كرده است. زيرا لازمهى تعدّد مشرق «مَشارِقَ» و مغرب «مغارب»، كروى و در حركت بودن زمين است.
خداوند در اين آيه به پيامبر اسلام نيز نويد پيروزى مىدهد. به كار بردن لفظ «رَبِّكَ» در
«1». تفسير نمونه.
«2». مريم، 71- 72.
جلد 3 - صفحه 158
جملهى «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ»، به معناى آن است كه تو نيز مشمول حمايت ما هستى.
پیام ها
1- حمايت خداوند از مستضعفان، مخصوص بنىاسرائيل نيست، بلكهيك سنّت دائمى است. «أَوْرَثْنَا الْقَوْمَ الَّذِينَ كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ» و نفرمود: «اورثنا بنىاسرائيل»
2- بنىاسرائيل، در مدّت طولانى به دست فرعونيان به ضعف كشيده شده بودند.
«كانُوا يُسْتَضْعَفُونَ»
3- حكومت انبيا، حكومت مستضعفان است. «يُسْتَضْعَفُونَ»
4- شرط پيروزى، صبر و مقاومت است. مستضعفان و ملّتى كه صابر و مقاوم باشند، وارث زمين مىشوند. أَوْرَثْنَا ... بِما صَبَرُوا
5- خداوند، بىكم وكاست به وعدههايش عمل مىكند. «وَ تَمَّتْ كَلِمَتُ رَبِّكَ»
6- هلاكت فرعونيان و به حكومت رسيدن بنىاسرائيل، از سخنان و وعدههاى زيباى پروردگار است. «كَلِمَتُ رَبِّكَ الْحُسْنى»
7- تحوّلات اجتماعى و تاريخى، به دست خداوند است. أَوْرَثْنَا ... دَمَّرْنا
8- قوم فرعون از نظر صنعت و ساخت بنا، پيشرفته بودند. يَصْنَعُ ... يَعْرِشُونَ ولى رشد و توسعهاى كه جدا از دين و ايمان باشد، سرانجام خوبى ندارد."
#تفسیر_سوره_اعراف_آیه۱۳۵_جز۹
@tafsir_qheraati ایتا