🔰زندگی حکیمانه
▫️قسمت اول
👌از بیانات استاد غلامعباس هاشمی
🔸فلسفه اصلی نزول قران هدایت انسان است. اینکه می فرماید پیامبر مبعوث شده تا "يُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ" نشان از جایگاه حکمت در هدایت و تربیت انسان دارد. همانگونه که فرمود "وَمَن يُؤْتَ الْحِكْمَةَ فَقَدْ أُوتِيَ خَيْرًا كَثِيرًا" ﻭ ﺁﻧﻜﻪ ﺑﻪ ﺍﻭ ﺣﻜﻤﺖ ﺩﺍﺩﻩ ﺷﻮد، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﺍﻭ ﺭﺍ ﺧﻴﺮ ﻓﺮﺍﻭﺍنی ﺩﺍﺩﻩﺍﻧد.(بقره۲۶۹)
🔸زندگی حکیمانه در پرتو قران
▫️معارف قرآن کریم از سه حقیقت خالی نیست؛ حکمت، موعظه و جدال احسن. اصول حکمت درقرآن فراوان است و حکیم واقعی کسی است که از سراسر قرآن بهره مند گردد. لکن قران شخصیتی را نماینده حکیمان و زندگی او را نماد زندگی حکیمانه معرفی کرده و از سراسر سخنان او اصولی را برگزیده و نقل می کند که گویی دیگر قواعد زندگی وی نیز فرع بر همین اصول اند. آن شخصیت خاص، لقمان حکیم است. اگر چه سوره ای بنام وی است ولی هشت ایه در مورد او نازل شده که گویی تمام زندگی این حکیم کامل که اوازه حکمتش در جاهلیت و قبل از اسلام، جهان را گرفته بود بر این حکمت ها استوار است. و اگر مومنان بر همین حقایق، تربیت شوند تمام مشکلات فرد و جامعه حل می شود.
"وَلَقَدْ آتَيْنَا لُقْمَانَ الْحِكْمَةَ أَنِ اشْكُرْ لله"
(ﻭ ﺑﻪ ﺭﺍﺳﺘﻲ ﻣﺎ ﺑﻪ ﻟﻘﻤﺎﻥ ﺣﻜﻤﺖ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩﻳﻢ و گفتیم ﻧﺴﺒﺖ ﺑﻪ ﺧﺪﺍ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰار باش .لقمان ۱۲)
🔸از نکات ایه، بیان ارزش حکمت است که خداوند، عطای آن را امتنانی بزرگ بر لقمان دانسته است.
نکته دیگر اینکه مهم ترین قدم در سبک زندگی حکیمانه شکر نعمت است. انسان، سراسر وجودش نعمت خداوند است.
خیز تا بر کلک آن نقاش، جان افکن کنیم. بنابر این باید شکر منعم را بجای اورد. متکلمان و حکیمان گفته اند مهم ترین راه به بندگی وجوب شکر منعم است.
🔸راز لزوم حق شناسی و شکر نعمت در چیست؟
▫️خدای سبحان در باره عطائی که جهت پاداش به بنده می دهد این حساسیت را نشان نداده مثلا یوسف را از بردگی به عزیزی مصر رساند اما او را مستحقّ این عنایت دانسته و می فرماید ما پاداش خوبان را فراموش نمی کنیم: "وَكَذَٰلِكَ مَكَّنَّا لِيُوسُفَ فِي الْأَرْضِ يَتَبَوَّأُ مِنْهَا حَيْثُ يَشَاءُ نُصِيبُ بِرَحْمَتِنَا مَن نَّشَاءُ وَلَا نُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ"(یوسف ۵۶)
اما در باره نعمت ها یک حسّاسیّت دارد؛ مدام انسان باید حقّ شناس و یاد آور نعمت و خاضع در برابر مُنعِم باشد.
"يَا بَنِي إِسْرَائِيلَ اذْكُرُوا نِعْمَتِيَ الَّتِي أَنْعَمْتُ عَلَيْكُمْ وَأَنِّي فَضَّلْتُكُمْ عَلَى الْعَالَمِين"َ (ﺍﻱ ﺑنی ﺍﺳﺮﺍﺋﻴﻞ ! ﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎی ﻣﺮﺍ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺷﻤﺎ ﻋﻄﺎ ﻛﺮﺩم ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺟﻬﺎﻧﻴﺎﻥ ﺯﻣﺎﻥ ﺧﻮﺩﺗﺎﻥ ﺑﺮﺗﺮی ﺩﺍﺩم ، ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ .بقره۱۲۲).
فراتر اینکه قرآن نسبت به زوال نعمت وجای گزینی عذاب ونقمت تهدید می کند: "مَّا يَفْعَلُ اللَّهُ بِعَذَابِكُمْ إِن شَكَرْتُمْ وَآمَنتُمْ وَكَانَ اللَّهُ شَاكِرًا عَلِيمًا"
(ﺍﮔﺮ ﺷﻤﺎ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭِﻧﻌﻤﺖ ﻫﺎیﺣﻖ ﺑﺎﺷﻴﺪ ﻭ ﺍﻳﻤﺎﻥ ﺁﻭﺭﻳﺪ ، ﺧﺪﺍ ﺭﺍ ﺑﺎ ﻋﺬﺍﺏ ﺷﻤﺎ ﭼﻪ ﻛﺎﺭ ؟ ﺧﺪﺍ ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﭘﺎﺩﺍﺵ ﺩﻫﻨﺪﻩ ﻭ ﺩﺍﻧﺎﺳﺖ .نساء ۱۴۷). در جای دیگر حتی مومنان را هم تهدید کرده است: "وَإِذْ تَأَذَّنَ رَبُّكُمْ لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ (ﻭ ﻳﺎﺩ ﻛﻨﻴﺪ ﻫﻨﮕﺎﻣﻰ ﺭﺍ ﻛﻪ ﭘﺮﻭﺭﺩﮔﺎﺭﺗﺎﻥ ﺍﻋﻠﺎم ﻛﺮﺩ ﻛﻪ ﺍﮔﺮ ﺳﭙﺎﺱ ﮔﺰﺍﺭﻱ ﻛﻨﻴﺪ ، ﻗﻄﻌﺎً ﻧﻌﻤﺖِﺧﻮﺩ ﺭﺍ ﺑﺮ ﺷﻤﺎ ﻣﻰ ﺍﻓﺰﺍﻳﻢ ، ﻭ ﺍﮔﺮ ﻧﺎﺳﭙﺎﺳﻲ ﻛﻨﻴﺪ ، ﺑﻲ ﺗﺮﺩﻳﺪ ﻋﺬﺍﺑﻢ ﺳﺨﺖ ﺍﺳﺖ .ابراهیم٧)
راز این دو رویکرد قرانی در مورد داده های خداوند این است که اساسا نعمت هائی که به بنده عطاء می شود از باب استحقاق و شایستگی نیست و اینطور نیست که چون ما شایسته بودیم خداوند پدر و مادر صالح یا اولاد سالم و صالح نصیبمان نموده یا چون مستحق بودم عزت و آبرو و عمر زیاد داده، عقل و علم و ثروت روزی کرده و جایگاه بخشیده است. اساسا دنیا جای اجر و پاداش مستحقین نیست واگر باشد استثناء است و لذا در جمیع نعماتی که خداوند به بندگان می دهد استحقاق و شایستگی مطرح نیست و چون استحقاق مطرح نیست بلکه امتنان مطرح است باید مدام با شکر و خضوع و یادآوری، حق این امتنان و لطف را بجای آورد تا به سبب فراموشی و ناسپاسی که از بد ترین رذائل اخلاقی است، گرفتار زوال نعمت نشویم چرا که سیره و شیوه هر منعمی چنین است :ْ "لَئِن شَكَرْتُمْ لَأَزِيدَنَّكُمْ وَلَئِن كَفَرْتُمْ إِنَّ عَذَابِي لَشَدِيدٌ"
🔸سوال اساسی این است که شکر نعمت به چیست و چگونه باید شکر منعم نمود؟ جواب این مهم را امیر مومنان علیه السلام در کوتاه ترین بیان ممکن افاضه نموده اند : «شُکرُ کُلِّ نِعمَةٍ الوَرَعُ عن مَحارِمِ اللَّهِ» : ''شکر هرنعمت، پرهیز از حرام هاى خداوند است.
معنای این کلام نورانی و پر مغز این است که شکر نعمت در یک حقیقت خلاصه می شود و آن اینکه نعمت را در همان جهتی که براى آن داده شده استفاده نماییم.
#کانال_ تفسیر_مقارن
@tafsirmoqaran
🔰رابطه ایمان و زندگی عزتمندانه
👌 ازبیانات استاد غلامعباس هاشمی همدانی
وَلِلَّهِ الْعِزَّةُ وَلِرَسُولِهِ وَلِلْمُؤْمِنِينَ وَلَٰكِنَّ الْمُنَافِقِينَ لَا يَعْلَمُونَ
و ﻋﺰﺕ ﻭ ﺍﻗﺘﺪﺍﺭ ﺑﺮﺍی ﺧﺪﺍ ﻭ ﭘﻴﺎﻣﺒﺮ ﺍﻭ ﻭ ﻣﺆﻣﻨﺎﻥ ﺍﺳﺖ، ﻭلی ﻣﻨﺎﻓﻘﺎﻥ به این حقیقت ﺁﮔﺎهی ﻧﺪﺍﺭﻧﺪ.(منافقین ٨)
🔸 عزت حقیقی را در این آیه شریفه به خداوند و پیامبر خدا و مومنین منحصر نموده است. این بیانگر این است که اثر ایمان در زندگی انسان این است که انسان را از گرفتاری در زندگی ذلیلانه می رهاند. ایمان مانند نوری است که در ظلمت ها و تاریکی ها بیشتر خودش را نشان می دهد و امکان ندارد نور ایمان در وجود شخصی باشد و اطراف او را روشن نکند. سید الشهدا علیه السلام دو جمله بسیار بلندی را در مواجهه با درخواست بیعت یزید فرموده اند یکی اینکه فرمود: "أَلا إِنَّ الدَّعِی بْنَ الدَّعِی قَدْ رَکَزَ بَیْنَ اثْنَتَیْنِ بَیْنَ السِّلَّةِ وَ الذِّلَّةِ وَ هَیْهاتَ مِنَّا الذِّلَّةُ" ذلت از دامن ما دور است ایمان و ذلت قابل جمع نیست دوم اینکه فرمود: "مَوْتٌ في عِزٍّ خَيْرٌ مِنْ حَياة في ذُلٍّ" ؛ (مرگ با عزّت بهتر از زندگى با ذلّت است!)
🔸 امام حسین علیه السلام مرگ با عزت و شرافت را از زندگی با ذلت و خواری بهتر می داند. این سخن که به عمل منتهی شد، ایمان ظهور کرده در زندگانی سید الشهدا علیه السلام در سخت ترین دوران حیات اوست.
🔸 زندگی عزتمندانه یعنی اینکه حاضر نشویم به هر قیمتی که باشد زندگی کنیم و یا زنده بمانیم؛ یعنی زندگی همراه تعهد و عمل به پیمان یعنی زندگی با غیرت دینی، صداقت، حریت، امادگی برای ایثار و ازخود گذشتن در راه حق و حقیقت، امام رضا علیه السلام به ريان بن شبيب فرمودند: "يا ريان!ان سرک ان يکون لک من الثواب مثل ما لمن استشهدمع الحسين فقل متی ما ذکرته: يا ليتني کنت معهم فافوز معهم فوزا عظيما".اگر خوش داری که ثواب شهيدان کربلا نصیب تو گردد، هر گاه به ياد شهدای کربلا افتادی بگو: کاش من نيز با آنان بودم و با آنان به رستگاری بزرگ ميرسيدم. معنای این تعلیم این است که مومن همواره اماده جانبازی و شهادت در راه دین است. در مقابل، مولفه زندگی ذلتمندانه این است که در آن، فریب، ریا، تملق، دروغ، ترس، حسد، کینه و بخل و بدعهدی به عادت تبدیل شود. انسان بد عهد حتی زایر امام حسین هم باشد از جهتی تناسبی با امام حسین ندارد چرا که امام حسین خود شهید بد عهدی است.
#کانال_ تفسیر مقارن_ قران کریم
@tafsirmoqaran