تفسیر جلسه 97.mp3
28.05M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه: 7⃣9⃣
🗓 چهارشنبه/٧ابان /۱۳۹۹
📖ادامه ایه ٢٩ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: درک علم خداوند، کمال توحید
@tafsirmoqaran
🔰 رهیافت به حقیقت توحید
👌استاد غلامعباس هاشمی همدانی
هُوَ الَّذِي خَلَقَ لَكُم مَّا فِي الْأَرْضِ جَمِيعًا ثُمَّ اسْتَوَىٰ إِلَى السَّمَاءِ فَسَوَّاهُنَّ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَهُوَ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ (بقره ٢٩)
💠 درک حقیقت "وهو بکل شی علیم" رکن توحید و کمال توحید است. همه توحید در این یک جمله خلاصه می شود و اگر انسان حقیقت این جمله را درک کند به سعادت می رسد. و اساسا فلسفه در خلقت هستی، رسیدن به این حقیقت بوده است. در سوره مبارکه طلاق این مسئله تبیین شده "اللَّهُ الَّذِي خَلَقَ سَبْعَ سَمَاوَاتٍ وَمِنَ الْأَرْضِ مِثْلَهُنَّ يَتَنَزَّلُ الْأَمْرُ بَيْنَهُنَّ لِتَعْلَمُوا أَنَّ اللَّهَ عَلَىٰ كُلِّ شَيْءٍ قَدِيرٌ وَأَنَّ اللَّهَ قَدْ أَحَاطَ بِكُلِّ شَيْءٍ عِلْمًا"
(ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﻫﻔﺖ ﺁﺳﻤﺎﻥ ﻭ ﻧﻴﺰ ﻣﺜﻞ ﺁﻧﻬﺎ ﻫﻔﺖ ﺯﻣﻴﻦ ﺭﺍ ﺁﻓﺮﻳﺪ . ﻫﻤﻮﺍﺭﻩ ﻓﺮﻣﺎﻥ ﺍﻭ ﺩﺭ ﻣﻴﺎﻥ ﺁﻧﻬﺎ ﻧﺎﺯﻝ ﻣﻰ ﺷﻮﺩ ﺗﺎ ﺑﺪﺍﻧﻴﺪ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺑﺮ ﻫﺮ ﻛﺎﺭی ﺗﻮﺍﻧﺎﺳﺖ ﻭ ﺍﻳﻨﻜﻪ ﻳﻘﻴﻨﺎً ﻋﻠﻢ ﺧﺪﺍ ﺑﻪ ﻫﻤﻪ ﭼﻴﺰ ﺍﺣﺎﻃﻪ ﺩﺍﺭﺩ .طلاق١٢)
🔹شهید ثانی در کتاب منیة المرید این آیه را دلیل گرفته بر این که فلسفه خلقت، علم است. و متعلق این علم در این آیه شریفه، علم به این حقیقت است که خدای متعال همه چیز را می داند.
❇️ اگر خدای متعال همه چیز را میداند معنایش این است که:
🔸اولا: تمام نیازمندیهای مخلوق را میداند در نتیجه هدایت مخصوص خداست و غیر خداوند احدی حق هدایت ندارند چرا که هیچ کس از مخلوقات نیست که حتی صلااح خود را بداند و نیازمند به هدایت نباشد. در سوره مبارکه یونس این مطلب بدیهی را به عنوان سوال مطرح نموده است.
"قُلْ هَلْ مِن شُرَكَائِكُم مَّن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ قُلِ اللَّهُ يَهْدِي لِلْحَقِّ أَفَمَن يَهْدِي إِلَى الْحَقِّ أَحَقُّ أَن يُتَّبَعَ أَمَّن لَّا يَهِدِّي إِلَّا أَن يُهْدَىٰ فَمَا لَكُمْ كَيْفَ تَحْكُمُونَ
(ﺑﮕﻮ : ﺁﻳﺎ ﺍﺯ ﻣﻌﺒﻮﺩﺍﻥ ﺷﻤﺎ کسی ﻫﺴﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺣﻖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻛﻨﺪ؟ ﺑﮕﻮ : ﻓﻘﻂ ﺧﺪﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺑﻪ ﺣﻖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ، ﭘﺲ ﺁﻳﺎ کسی ﻛﻪ ﺑﻪ ﺳﻮی ﺣﻖ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻣﻰ ﻛﻨﺪ ، ﺑﺮﺍی ﭘﻴﺮﻭی ﺷﺪﻥ ﺷﺎﻳﺴﺘﻪ ﺗﺮ ﺍﺳﺖ ﻳﺎ کسی ﻛﻪ ﻫﺪﺍﻳﺖ ﻧﻤﻰ ﻳﺎﺑﺪ ﻣﮕﺮ ﺁﻧﻜﻪ ﻫﺪﺍﻳﺘﺶ ﻛﻨﻨﺪ؟ ﺷﻤﺎ ﺭﺍ ﭼﻪ ﺷﺪﻩ؟ ﭼﮕﻮﻧﻪ ﺩﺍﻭﺭی ﻣﻰ ﻛﻨﻴﺪ ؟یونس٣٥)
🔸 ثانیا: خدایی که بر تمام امور داناست و از طرفی بر همه چیز قادر است و از سوی دیگر ذات کبریایی او عصمت مطلقه و عدالت مطلقه را داراست، انتقام از ظلم و ظالم را به قیامت موکول نمی کند بلکه در همین جهان اندازه ای که ظرف این جهان اقتضا دارد انتقام می گیرد. و فراتر از ظرفیت این جهان را به جهان آخرت موکول می کند.
🔸ثالثا: اگر خدای متعال به همه چیز علیم است نظام دست ساز او نظام عالمانه و حکیمانه است یعنی نظام احسن است
حرفی به غلط رها نکردی
یک نکته در او خطا نکردی
در عالم عالم آفریدن
به زین نتوان رقم کشیدن
نظامی که حکیمانه شد و انسان به این حقیقت ایمان آورد دیگر جهان و طبیعت را بر علیه خویش نمی بیند و در ناملایمات و سختی ها به اضطراب به نمی افتد بلکه همه سختی ها و مشکلات را حکیمانه خواهد دید وچنین انسانی جز رضا و تسلیم عالمانه راهی را انتخاب نمی کند.
#تفسیر_مقارن_ قران کریم
@tafsirmoqaran
تفسیر جلسه 98.mp3
29.24M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه: 8⃣9⃣
🗓 شنبه ١٠/ابان /۱۳۹۹
📖 ایه ٣٠ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: مفهوم خلیفه بودن انسان
@tafsirmoqaran
تفسیر جلسه 99.mp3
38.01M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه: 9⃣9⃣
🗓 یکشنبه ١١/ابان /۱۳۹۹
📖 ایه ٣٠ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: نقد اندیشه خلیفة الله بودن انسان
@tafsirmoqaran
9d61fb1cbc4b5ac1d489fd4a34548c0975677fcd AETrim1602841239046 AETrim1602842848327 AETrim1602845576032.mp3
6.13M
🔰 ره اورد بعثت پیامبر (صلی الله علیه واله)
👌سخنرانی استاد غلامعباس هاشمی همدانی (قم بیت ایت الله العظمی نوری همدانی مدظله. سال 97)
#کانال_تفسیر مقارن_قران
@tafsirmoqaran
🔰 مفهوم خلافت انسان از خداوند(قسمت دوم)
👌از بیانات استاد غلامعباس هاشمی همدانی
💠 موضوع خلافت در آیه ٣٠ سوره مبارکه بقره یکی از ایات بحث بر انگیز است. اینکه خلیفه کیست و نیز اینکه مستخلف عنه کیست مورد اختلاف مفسرین است. دو اندیشه محوری در این میان وجود دارد اول اینکه خلیفه، انسان است و مستخلف عنه خداست یعنی انسان خلیفه خداوند در روی زمین است. این عقیده خود دارای اندیشه های مختلفی است از این جهت که آیا شخص آدم خلیفه خداست یا پیامبران و معصومان نیز خلیفه خدا هستند و یا کل انسان های کامل خلیفه خدا هستند؟ برخی نیز معتقدند تمام مومنان خلیفه الهی هستند. عده ای نیز مانند صاحب المنار معتقدند به مومن و کافر مقام خلافت الهی داده شده و لو قدر این هدیه الهی را ندانند. برخی نیز مانند تفسیر المیزان و تفسیر تسنیم مومن و کافر را جانشین خداوند میداند. تسنیم خلافت را دارای مفهوم مشکک می داند از این جهت که انسان دارای استعداد های گوناگون است و لذا خلافت الهی نیز در جمیع انسان ها دارای مراتب گوناگون خواهد بود؛ کسی که فقط استعداد انسانیت را دارد استعداد خلافت را بالفعل دارد و کسی که بالاتر از استعداد در هر مرحله ای از ظهور و بروز اسمای الهی زندگی می کند به همان اندازه خلافت الهی در وجود او محقق است.
با این بیان، اضافه خلیفه به الله در روایات و زیارتنامه ها اضافه لفظیه می شود یعنی الله معمول خود خلیفه می باشد در نتیجه انسان جانشین خدا در روی زمین است و خلیفه از الله کسب تعریف نمیکند و لذا نوع انسان است که جانشین خدای سبحان است.
🔸قول دوم این است که مستخلف عنه خدا نیست بلکه انسان های پیشین و یا ملائکه و یا اجنه هستند. خداوند انسان را خلیفه فرشتگان و انسان های پیشین قرار داده است.
🔴 به نظر ما هیچ یک از این اندیشه ها خصوصا اندیشه اول که بسیار مشهور است قابل دفاع نمی باشند. دلایلی وجود دارد که نمیتوان از عقیده به خلیفة الله بودن انسان با تفسیر فوق دفاع نمود.
💠 دلیل اول این است که از نظر عقل، ممکن نیست انسان در ذات حضرت حق و یا صفات حضرت حق جانشین او بر روی زمین گردد؛ زیرا خدای متعال واجب الوجود است و ذات و صفاتش نامحدود است اما انسان ممکن الوجود است و زمانا و مکانا و استعدادا محدود است، با این وضع چگونه می تواند این انسان، مظهر صفات حضرت حق در روی زمین
گردد آن گونه که عقیده تفسیر تسنیم است که:" به هر میزان، آدمی به صراط مستقیم اعتقاد، اخلاق و عمل هدایت یابداسمای الهی در هستی او از قوه به فعلیت رسیده وبه تبع آن خلافت الهی نیز ظهور می کند"
💠 دلیل دوم این که انسان جانشین خدا در صفات خدا در روی زمین است آیا خداوند در این صفات اموری را به انسان تفویض کرده یا خیر هماهنگ با انسان، خود نیز علیم و قادر و رحیم و ستار است؟ تفویض صفات الهی به معنای انفکاک صفات از خداوند، محال است و با فعال بودن صفات خدای متعال در عرض انسان، چگونه عنوان خلیفه بر انسان صادق است؟
این که انسان در آن صفات نامحدود به اندازه استعداد محدود خود و به میزان هدایتش به صراط مستقیم فعال شود هرگز به این خلیفه اطلاق نمی شود.
💠 سوم اینکه خلافت الهی به معنای ظهور و بروز صفات خداوند در انسان، امری تکوینی است و قابلیت جعل ندارد که بگوید انی جاعل فی الارض خلیفة و اگر گفته شود جاعل به معنای خالق است صحیح نیست زیرا خداوند خلقت انسان را پیش از موضوع خلافت، با ملائکه مطرح نموده است.
إِذْ قَالَ رَبُّكَ لِلْمَلَائِكَةِ إِنِّي خَالِقٌ بَشَرًا مِّن طِينٍ* فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ ساجدین (ص٧١و٧٢)
لذا در اینجا قرار داد مطرح است مانند
" یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض"
💠 چهارم این که در آیه ٣٠ بقره قرینه ای بر این که انسان خلیفة الله باشد وجود ندارد. خداوند در آیاتی سخن از بیتی، روحی، رحمتی، رسولی و آیاتی به میان می آورد چرا در جایی سخن از خلیفتی به میان نمی آورد؟ اگر انسان خلیفه خدای سبحان بود چرا نفرمود خلیفتی؟
عرض ما این است که انسان هرگز نمی تواند به معنای مشهور و به معنای المیزان و تسنیم جانشین خدا باشد.
👌 ترکیب خلیفة الله در روایات و زیارتنامه ها از باب اضافه معنویه است یعنی الله که مضاف الیه است در واقع معمول مضاف نیست بلکه حرف جری در تقدیر است یعنی خلیفة من الله است. از سویی مضاف کسب تعریف از مضاف الیه میکند یعنی افراد خاصی خلیفه هستند. در نتیجه اولا: "خلیفة من الله" است، ثانیاً افراد خاصی خلیفه از سوی خدا هستند. خداوند با مردم ممکن نیست سخن بگوید و بر انان قضاوت کند و در بین مردم حکومت نماید از همین روی، اشخاص خاصی را برای عهده داری این امور به عنوان نماینده خود به روی زمین می فرستد. خلیفة من الله کجا و خلیفة الله کجا؟ مطالب دیگری هست که خواهد امد...
#تفسیر_ مقارن_قرآن کریم
@tafsirmoqaran
تفسیر جلسه 100.mp3
37.82M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه: 0⃣0⃣1⃣
🗓 دوشنبه/١٢ابان /۱۳۹۹
📖 ادامه ایه ٣٠ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: نقد اندیشه خلیفة الله بودن انسان
@tafsirmoqaran
🔰مفهوم خلافت انسان از خداوند(قسمت سوم)
👌از بیانات استاد غلامعباس هاشمی
💠 سخن در نقد اندیشه جانشینی نوع انسان از خداوند در روی زمین است به معنای ظهور اوصاف الهی در وجود انسان.
گفته شد که ممکن نیست انسان مظهر اوصاف الهی گردد. البته شکی نیست که انسان آیه و نشانه ای از اوصاف حق است یعنی وجود انسان نشانه ای از علم و تدبیر و قدرت و رحمت حق است و به این معنی تمام موجودات هستی در مراتب وجودی خود، آیه ای از ایات الهی است و اختصاصی به انسان ندارد.
دل هر ذره را که بشکافی
آفتابیش در میان بینی
اما این به معنای خلافت و جانشینی انسان از خداوند نیست. جانشینی انسان از خداوند غلو در مورد انسان و اوصاف خدا را کوچک دیدن است.
💠انبیا و امامان حقیقت ظهور کرده خلافت
🔸انبیا و امامان حتی در امور تشریعی جانشین خدا نیستند و حق تشریع فقط از ان خداست و توحید تشریعی اقتضای انحصاری بودن تشریع دارد که "ان الحکم الا لله" و لذا سخن پیامبر در موضوع تشریع این است:
وَمَا عَلَيْنَا إِلَّا الْبَلَاغُ الْمُبِين. و لذا حتی انبیا و امامان در امر امامت و رسالت واسطه ها هستند. از همین روی انسان های خاص از باب اضافه معنویه نماینده ای از سوی خدای سبحان هستند که طبق تفسیر ما از خلیفه، نبوت و رسالت و امامت، حقیقت ظهور کرده خلافت الهی است.
در روایات و زیارتنامه های معتبر نیز فقط انبیا و امامان هستند که به عنوان خلفای الهی یاد می شوند. خلاصه اینکه انبیا و امامان نمایندگان خداوند برای هدایت انسان هستند.
🔹با بیانی که گذشت ارزش خلفای الهی و مستخلف علیهم نیز روشن می شود. فضلیت خلیفه در این است که اولا اینها معصوم اند که به عنوان خلیفه از سوی خدا برای هدایت مردم انتخاب شده اند و ثانیا زعامت هدایت انسان به کمال و سعادت بر دوش اینها قرار گرفته است.
فضلیت انسان نیز در این است که خداوند اراده اش تنها به خلقت انسان تعلق نگرفته و او را پس از خلقت به حال خود رها نکرده است بلکه انسان را تا کمال نهایی همراهی می کند و این لطف و امتنان را با واسطه های خود که انبیا و ائمه هستند تمام می نماید از همین روی بعثت پیامبر از بزرگ ترین منت ها و الطاف حضرت حق بر انسان است
لَقَدْ مَنَّ اللَّهُ عَلَى الْمُؤْمِنِينَ إِذْ بَعَثَ فِيهِمْ رَسُولًا مِّنْ أَنفُسِهِمْ يَتْلُو عَلَيْهِمْ آيَاتِهِ وَيُزَكِّيهِمْ وَيُعَلِّمُهُمُ الْكِتَابَ وَالْحِكْمَةَ وَإِن كَانُوا مِن قَبْلُ لَفِي ضَلَالٍ مُّبِينٍ. (ال عمران١٦٤)
يَمُنُّونَ عَلَيْكَ أَنْ أَسْلَمُوا قُل لَّا تَمُنُّوا عَلَيَّ إِسْلَامَكُم بَلِ اللَّهُ يَمُنُّ عَلَيْكُمْ أَنْ هَدَاكُمْ لِلْإِيمَانِ إِن كُنتُمْ صَادِقِينَ.(حجرات١٧)
👌همان گونه که پیش تر گذشت آن چه خداوند از باب تشریف یا حقیقت به خویش منتسب می نماید را در لفظ به خود اضافه می کند مانند: "وَعَهِدْنَا إِلَىٰ إِبْرَاهِيمَ وَإِسْمَاعِيلَ أَن طَهِّرَا بَيْتِيَ لِلطَّائِفِينَ وَالْعَاكِفِينَ وَالرُّكَّعِ السُّجُودِ"(بقره ١٢۵) "فَإِذَا سَوَّيْتُهُ وَنَفَخْتُ فِيهِ مِن رُّوحِي فَقَعُوا لَهُ سَاجِدِين" (ص٧٢) "كَتَبَ اللَّهُ لَأَغْلِبَنَّ أَنَا وَ رُسُلِي إِنَّ اللَّهَ قَوِيٌّ عَزِيزٌ
."(٢١) اما هیچ جا تعبیر خلیفتی به کار نرفته است. و لذا به عقیده ما هیچ فرقی بین یا داوود انا جعلناک خلیفة فی الارض و بین انی جاعل فی الارض خلیفة وجود ندارد جز اینکه جعل خلافت و نمایندگی در ابلاغ پیام و هدایت و حکومت و قضاوت برای داوود شخصی و جعل خلافت در ایه ٣٠ سوره بقره نوعی و برای نوع انبیا و ائمه می باشد.
#تفسیر_مقارن_قرآن کریم
@tafsirmoqaran
تفسیر جلسه 101.mp3
26.1M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه:1⃣0⃣1⃣
🗓 چهارشنبه/١۴ابان /۱۳۹۹
📖 ادامه ایه ٣٠ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: نقد اندیشه خلیفة الله بودن انسان
@tafsirmoqaran
🔰 پیامبران و امامان واسطه های فیض خداوند
👌از بیانات استاد غلامعباس هاشمی همدانی
💠 با تفسیری که از خلیفه ارایه شد ارتباط و مناسبت ایات قبل و بعد نیز روشن می شود... شما مرده بودید خداوند شما را زنده کرد و در زمین برای شما همه چیز افرید و حالا می خواهد بفهماند شما را رها نکرده بلکه برای هدایت شما انبیا و امامان را می فرستد.
💠سوال ملایکه از خداوند در مورد چه کسانی بود؟
🔸با بیانی که پیشتر گذشت روشن می شود سوال ملایکه از خداوند، در مورد خلیفه نیست بلکه از لازمه جعل خلیفه است؛ ملایکه می دانستند که خلیفه منصوب خداوند فساد نمی کند اما فهمیدندخلیفه را برای انسان جعل می کند و لازمه جعل خلیفه، جعل مستخلف علیه است و لازمه اش یک زندگی اجتماعی است و لذا سوال کردند که خدایا با جعل خلیفه می خواهی کسی را در زمین قرار دهی که فساد می کند و لذا خداوند هم این تصور را رد نکرد بلکه جواب می دهد شما بخشی از حقیقت انسان را می دانید، استعداد سقوط انسان به اسفل السافلین بر شما آشکار است و اسیری انسان و امیری نفس بر او را می دانید چون انسان شهوت و غضب و اختیار دارد و نفس اماره مدام او را به زشتی می خواند اما صعود انسان به اعلی علیین را نمی دانید.
از همین روی لازم نیست که بگوییم ملایکه از وجود انسان های پیشین فهمیدند که بنی ادم فساد می کند بلکه از طبیعت بشر این را فهمیدند و بنحو برهان لمّی که از ّعلت به معلول پی بردن است این حقیقت را درک کردند مانند طبیبی که از طریق اگاهی به تب، حال اینده بیمار را می فهمد.
💠انبیا و ائمه واسطه های هدایت
🔸بزرگ ترین لطف خدای سبحان برای انسان پس از آفرینش او هدایت است و این هدایت فقط حق خداوند است و احدی حق هدایت ندارد و همه انبیا و ائمه واسطه تبلیغ و هدایت اند.
قرآن درسوره مبارکه نور، حقایق بلندی را تبیین می کند و برای حقیقت هدایت گری خدای سبحان، مساله نور بودن حضرت حق را با ذکر مثل مطرح می کند:
"اللَّهُ نُورُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِ مَثَلُ نُورِهِ كَمِشْكَاةٍ فِيهَا مِصْبَاحٌ الْمِصْبَاحُ فِي زُجَاجَةٍ الزُّجَاجَةُ كَأَنَّهَا كَوْكَبٌ دُرِّيٌّ يُوقَدُ مِن شَجَرَةٍ مُّبَارَكَةٍ زَيْتُونَةٍ لَّا شَرْقِيَّةٍ وَلَا غَرْبِيَّةٍ يَكَادُ زَيْتُهَا يُضِيءُ وَلَوْ لَمْ تَمْسَسْهُ نَارٌ نُّورٌ عَلَىٰ نُورٍ يَهْدِي اللَّهُ لِنُورِهِ مَن يَشَاءُ وَيَضْرِبُ اللَّهُ الْأَمْثَالَ لِلنَّاسِ وَاللَّهُ بِكُلِّ شَيْءٍ عَلِيمٌ.(نور٣٥)
حال این نور که خدای متعال هر کس را بخواهد به آن هدایت می کند و حقیقت هدایت، رسیدن به این نور است کجاست؟ در ایه ٣۶ کانون این نور را بیان و ادرس آن را داده است: فِي بُيُوتٍ أَذِنَ اللَّهُ أَن تُرْفَعَ وَيُذْكَرَ فِيهَا اسْمُهُ يُسَبِّحُ لَهُ فِيهَا بِالْغُدُوِّ وَالْآصَالِ
فی بیوت جار و مجرور است و بدون متعلق، معنا نمی دهد باید دید این جار و مجرور متعلق به چیست؟ برخی مثل زجاج و ابن انباری گفته اند متعلق به یسبح که بعد از فی بیوت امده می باشد یعنی یسبح له فی بیوت... اما ظاهر این است که متعلق به فعل یهدی باشد که در انتهای ایه ٣۵ امده است و یا متلعق به نور و یا مشکات باشد یعنی هدایت خداوند به ﺍﻳﻦ ﻧﻮﺭ یا این نور ﺩﺭ ﺧﺎﻧﻪ ﻫﺎیی ﺍﺳﺖ ﻛﻪ ﺧﺪﺍ ﺍﺫﻥ ﺩﺍﺩﻩ تا شان و ﺭﻓﻌﺖ ﻳﺎﺑﻨﺪ ﻭ ﻧﺎﻣﺶ ﺩﺭ ﺁﻧﻬﺎ ﺫﻛﺮ شود...
حال این خانه ها چه خانه هایی است که کانون نور هدایت حق هستند؟
مفسران، طبق روایات، این خانه ها را به مساجد تفسیر کرده اند اما روایات، منحصر در مساجد نیست بلکه خانه پیامبران و امامان را هم شامل می شود
والبته منافات ندارد همه اینها مصداق بیوت باشند. در روایتی که منابع اهل سنت ازجمله سیوطی در تفسیر در المنثور نقل می کند چنین امده است: عن أنس بن مالک و بریدة: قَرَأ رَسُولُ اللهِ صَلَّی اللهُ عَلَیهِ وَ آلِهِ هذِهِ الآیةَ: (فِی بُیوتٍ أذِنَ اللهُ أنْ تُرْفَعَ)، فَقامَ إلَیهِ رَجُلٌ فَقالَ: أی بُیوتٍ هذِهِ یا رَسُولَ اللهِ؟ قالَ: بُیوتُ الأنْبِیاءِ. مشیرا الی بیت علی فَقامَ إلَیهِ ابُوبَکرٍ، فَقالَ: یا رسولَ اللهِ، هَذا الْبَیتُ مِنْها؟ مشیرا الی بیت علی وَ فاطِمةَ- قالَ: نَعَمْ مِنْ افاضلها (الدر المنثور 203: 6؛ شواهد التنزیل، 534: 1/ 568 مناقب ابن مردویه 99/ 98) از انس بن مالک و بریده نقل شده است که گفتند: پیامبر اکرم صلی الله علیه وآله آیه شریفه (فی بیوت اذن الله ان ترفع... را در جمع اصحاب تلاوت فرمود، یکی از آن میان برخاست و گفت: کدامین خانه ها مراد است یا رسول الله؟ فرمودند: خانه های انبیاء الهی، ابوبکر برخاست و اشاره به خانه علی و فاطمه کرد و گفت: ای رسول خدا! آیا این خانه هم شامل این بیوت می باشد؟ حضرت جواب فرمود: بلی این خانه جزو با فضیلت ترین آن خانه ها می باشد.
#تفسیر_مقارن_قرآن کریم
@tafsirmoqaran
تفسیر جلسه 102.mp3
25.83M
🔰درس تفسیر مقارن قرآن
💠 استاد غلامعباس هاشمی همدانی
🔸صوت جلسه:2⃣0⃣1⃣
🗓 شنبه/١٧ابان /۱۳۹۹
📖 ادامه ایه ٣٠ سوره مبارکه بقره
👈موضوع: پاسخ برخی سوالات و کیفیت سخن گفتن خداوند با ملایکه
#تفسیر_مقارن_قرآن کریم
@tafsirmoqaran