eitaa logo
🌸تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ🌸
3.1هزار دنبال‌کننده
1.8هزار عکس
765 ویدیو
42 فایل
https://eitaa.com/joinchat/2499739767C31bfd20c87 شماهم دعوتید به مهمانی باآقا😍 همراهان گرامی مطالب تقویم نجومی حاصل استنباط شخصی ما از احادیث و روایات وارد شده در این باره هستند😊
مشاهده در ایتا
دانلود
🌸تـقـویـم عـطـڔ انتظاڔ🌸
#رمان_چاه_غفلت #پارت_هفدهم خوندن کتاب تا اذان مغرب طول کشید با شنیدن صدای اذان بلند شدم و گوشیمو به
بعد از خوردن شام به اتاقم رفتم و روی تخت دراز کشیدم دلم هم صحبتی با فدایی احمد رو میخواست ،اصلا نمیدونستم اسم واقعیش چیه!هر چند از عکسهای پروفایلش میشد فهمید که باید خانم باشه بهش پیام دادم و خواستم کمکم کنه تا بتونم به خانواده ام در مورد فرستاده اقا بگم . نمیدونستم خانواده ام پذیرای این حرف میشن یانه وقتی آنلاین شد بعد از احوالپرسی از من پرسید به نظرت حکم کسی که حجت وفرستاده خدا رو قبول نداشته باشه چیه؟ پاسخ دادم : خب معلومه ..کسی که فرستاده های خداوند رو قبول نداشته باشه کافر محسوب میشه ،،مگه میشه کسی اهل بیت پیامبر رو قبول نداشته باشه؟ فدایی احمد: احسنت درسته...خب الان طبق وصیت پیامبر بعد از امام زمان عجل الله فرجه مهدیین هستن که حجت و فرستاده خدا هستند و سید احمد الحسن هم طبق وصیت که اسمش اومده حجت خدا هست .‌خب طبق گفته سیداحمد الحسن کسی که اهل بیت و مهدیین رو قبول نداشته باشه و با آنها دشمنی کنه کافرو ناصبی محسوب میشه تو باید سعی کنی خانواده ات رو به این دعوت راهنمایی کنی بعد پرسید : متاهلی یا مجرد؟ گفتم : بله نامزد هستم فدایی احمد: خب از نامزدت این دعوت رو شروع کن ،در مورد سید ع باهاش حرف بزن ،حتی اگه خواستی میتونی آیدیش رو بدی. من یا برادران انصار باهاش صحبت کنیم . بهش بگو سیداحمدالحسن ع فرموده من آمدم زندگی شما را اصلاح کنم نیومدم اون رو از هم بپاشم بگو آخرتش در گروِ شناخت حجت خداست _باشه چشم ،ممنونم بابت توضیحاتت دعا کن برام ‌. برام چندین روایت فرستاد که احمد الحسن همان قائمی هست که قبل از امام زمان عجل الله فرجه ظهور میکنه و مردم رو به سوی آقا دعوت میکنه ‌‌... باز دوباره کلی سوال تو ذهنم نقش بسته بود که مگر قائم امام زمان عجل الله فرجه نیست؟ چطور میشه که دو قائم داشته باشیم؟ تو بعضی روایت ها هم گفته بود قائم قیام میکند مگر امام زمان عجل الله فرجه قیام کننده نیست؟ خواستم سوالهامو ازش بپرسم که گوشیم زنگ خورد .شماره خونه عمو بود ..میدونستم که جواد هست . _سلام جواد : سلام بانوو ..مارو نمیبینید خوشحالید؟ _این چه حرفیه ،خوبه بعد ظهری اومدم دیدنت جواد: بله اونم چه دیدنی ؟حالت خوبه؟ زن عمو داشت با مامان صحبت میکرد میگفت امروز حالت بد شده.. _اره خوبم .کمی ضعف کرده بودم جواد: مریم جان نمیشه از خیر اون نذرت بگذری ؟ بابا هر چی میخوای به خودم بگو برات تهیه میکنم.. _نخیر نمیشه ...ولی حتما باید در مورد موضوعی باهات صحبت کنم جواد:چه موضوعی؟ خب الان بگو _نه..بزار جمعه دیدمت میگم.. خیلی مهمه..اینقدر مهم که زندگیمونو تغییر میده ..اصلا زندگیمون رنگ و بوی دیگه ای میگیره جواد: باشه .اینجور که تو میگی .. پس باید خیلی مهم باشه _راستی کجا موبایلت و دزدیدن؟ جواد: تو فروشگاه نفهمیدم کی از جیب شلوارم برداشتن ،دوربین مدار بسته ها رو چک کردن پیداش کردن وچهره اش مشخص نبود فعلا که رفتم مشخصات گوشی رو به این سامانه دادم شکایت هم کردم امیدوارم که پیدا بشه _خدا لعنتشون کنه.. ان شاءالله که پیدا میشه جواد: راستی مریم فردا باید برم اسلام شهر برای کار جهادی.. جمعه بر میگردم ،هر موقع برگشتم میام دنبالت ،شاید تا جمعه نتونم باهات تماس بگیرم ،گفتم بهت بگم که نگران نشی _باشه ..ای کاش یه موبایل همراهت میبردی اینجوری از حالت باخبر میشدم .اصلا بیا موبایل منو ببر باخودت.. جواد:نه نمیخواد عزیزم ..رضا همراهم هست اگه کاری پیش اومد حتما با موبایل اون تماس میگیرم _باشه..خیلی مواظب خودت باش جواد :چشم ..کاری نداری _نه جانم ،فقط سوغاتی یادت نره صدای خنده هاش بلند شد و گفت: چشم دارم میام یه عالمه شربت و قرص و سِرُم برات میارم _قرص و شربت به چه دردم میخوره ،هر شهری یه سوغاتی داره ،برو بگرد برام بخر بیار نگو یادم رفت و نداشتن که قانع نمیشم بدون سوغاتی دم در خونمون نمیای الانم برو بخواب که خسته ای جواد: باشه چشم _چشمت بی بلا بعد از صحبت با جواد اینقدر خسته بودم که اصلا سوالهایی که از فدایی احمد داشتم فراموش کرده بودم. @taghvim_nikan