eitaa logo
طاها
3.8هزار دنبال‌کننده
29.9هزار عکس
48.4هزار ویدیو
642 فایل
ارتباط با ادمین کانال طاها @Ya_hossein_88 @Zaherahe70
مشاهده در ایتا
دانلود
نزدیک‌ترین‌لحظه‌زن‌به‌خدا‌... ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
آخه‌نفس‌‌بکش‌جوون‌حیدر... ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
⭕️ درخواست بی شرمانه ابوالفضل پورعرب از مقام معظم رهبری برای اغتشاشگران در برنامه زنده: این بچه‌ها را عفو عمومی بدهید! آقای سلبریتی بیسواد؛ منظورت از این بچه ها همین اسلحه بدستان قاتل هستند که دارند نیروهای امنیتی رو سلاخی می‌کنند؟ همین هایی که مامور آتیش می‌زند؟ همین هایی که گلوی نیروی امنیتی رو می‌برند؟! چرا تا الان لال بودی و به این بچه های مزدور و قاتل حرفی نمیزدی؟ ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|••♥️❄️| « راهکـار اشکه :) السبیل للشهـادت هو الدّمع ... وصال شهدا ✨ 💔 🥀 ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|••♥️❄️| ‏هر شخصی گذشته‌ای داره گذشته‌ی‌ ما از دی‌‌ماه ۱۳۹۸ شروع میشه. دلمون براتون خیلے تنگ شده💔 💔 🥀 ✨ ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
|••♥️❄️| « خدایـا تـو تنهـا امید منـی » یـاٰحبیبــ‌البـاٰکیـن🦋✨ 🥀 ❤️ ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
4_5945102565870930656.mp3
2.45M
|••♥️❄️| " من دلم تنگ شده برات... کربلایی علی اکبر حائری🎙 ✨خیلی دلی... « وَ كأنما الشوقِ خِلق لِكَربلاء » فقط و انگار شوق و اشتیاق فقط برای خلق شد. 🥀 ❤️ ‌‌↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
نمایش در ایتا
🌹فضلیت خواندن زیارت عاشورا🌹 ✍سیّد احمد رشتى مى گوید: 💢تاریخ 1280 هجرى قمرى به عزم زیارت بیت اللّه از رشت به تبریز رفتم و از آنجا مركبى كرایه كرده و روانه شدم ، در منزل اوّل سه نفر دیگر با من رفیق شدند. در یكى از منازل بین راه خبر دادند كه قدرى زودتر روانه شویم كه منزل آینده خطرناك و مخوف است كوشش كنید كه از كاروان عقب نمانید. از این جهت دو سه ساعت به صبح مانده راه افتادیم هنوز یك فرسخ نرفته بودیم كه هوا منقلب شد و برف باریدن گرفت به طورى كه رفقا هر كدام سرهاى خود را به پارچه پیچیدند و تند رفتند من هم هر چه كردم كه بتوانم با آنها بروم ممكن نبود سرانجام از آنها عقب ماندم و ناچار از اسب پیاده شده و در كنار راه نشسته و متحیر بودم مخصوصاً به خاطر ششصد تومان پولى كه براى هزینه سفر همراه داشتم نگرانى بیشترى داشتم . با خود گفتم : همین جا تا صبح مى مانم و به منزل قبلى بر مى گردم و از آنجا چند نفر مستحفظ به همراه داشته خود را به قافله مى رسانم . در این اندیشه بودم كه در برابر خود باغى دیدم كه باغبانى با بیلش برف درختان را مى ریخت تا مرا دید جلو آمد و گفت : كیستى ؟ گفتم : رفقایم رفتند و من مانده ام و راه را نمى دانم . به زبان فارسى فرمود: نافله بخوان تا راه را پیدا كنى . من مشغول نافله شدم نماز شب تمام شد باز آمد و فرمود: نرفتى ؟ گفتم : واللّه راه را نمى دانم . فرمود: جامعه بخوان . من زیارت جامعه را از حفظ نداشتم و اكنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و زیارت جامعه را تماماً از حفظ خواندم . باز آمد و فرمود: نرفتى و هنوز اینجایى ؟ بى اختیار گریه ام گرفت ، گفتم : آرى راه را نمى دانم . 💢فرمود: عاشورا بخوان . زیارت عاشورا را نیز از حفظ نداشتم و اكنون هم از حفظ ندارم از جا بلند شدم و مشغول زیارت عاشورا شدم و همه اش را حتى لعن و سلام و دعاى علقمه را از حفظ خواندم . بار سوم آمد و فرمود: نرفتى و هستى ؟ گفتم : آرى نرفتم هستم تا صبح . فرمود: من هم اكنون تو را به قافله مى رسانم . سپس رفت و بر الاغى سوار شد و بیل خود را به دوش گرفت و آمد. فرمود: ردیف من بر الاغ سوار شو. من هم پشت سر او سوار شدم و افسار اسبم را كشیدم ، اسب اطاعت نكرد. فرمود: جلو اسب را به من بده . عنان اسب را به دست راست گرفت و راه افتاد. اسب در نهایت تمكین پیروى كرد. 👌سپس دست مباركش را بر زانوى من گذاشت و فرمود: شما چرا نافله نمى خوانید؟ 💢نافله ، نافله ، نافله ، سه بار تكرار كرد. آنگاه فرمود: شما چرا عاشورا نمى خوانید؟ 💢عاشورا، عاشورا، عاشورا. سپس فرمود: شما چرا جامعه نمى خوانید؟ 💢جامعه ، جامعه ، جامعه . دقت كردم دیدم در وقت پیمودن راه به نحو دایره راه طى مى كرد یك مرتبه برگشت و فرمود: اینها رفقاى شمایند كه كنار نهر آبى فرود آمده و براى نماز صبح وضو مى گیرند. پس من از الاغ پیاده شدم و خواستم سوار اسبم شوم نتوانستم آن آقا پیاده شد و بیل را در برف فرو كرد و به من كمك كرد تا سوار شدم و سر اسب را به طرف رفقایم بر گردانید من در این هنگام با خود گفتم این شخص كى بود كه به زبان فارسى حرف مى زد و حال آنكه زبانى جز تركى و مذهبى جز عیسوى در آن نواحى نبود و چگونه با این سرعت مرا به قافله رساند؟ برگشتم پشت سر خود را نگاه كردم دیدم كسى نیست. ✍مفاتیح الجنان ↶【به ما بپیوندید 】↷ https://eitaa.com/tahavaliasr @tahavaliasr