عاشقانه_شهــدا❣
گفتم:
کاش میشد منم همراهت به جبهه بیام!😔
لبخندے زد و پاسخی داد که قانعم کرد.
گفت:
هیچ میدونی سیاهی چادر تو
از سرخی خون من🥀 کوبنده تر است؟!
همین حجابت را رعایت کنی، مبارزه ات را انجام داده اے🌿
✍ #راوے: همسر شهید محمدرضا نظافت
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
🍃🍃🍃🍃🍃🌸🍃
#دوربین_خدا
🌷سه روز، روزه گرفت. از او پرسیدم: چی شده؟ چرا غذا نمیخوری؟ گفت: دارم خودم را تنبیه میکنم. گفتم: مگر چکار کردی که خودت را تنبیه میکنی؟ گفت: یادت است آن روزی که بچههای تبلیغات لشکر، با دوربین، به گردان ما آمده بودند. گفتم: خوب. گفت: وقتی دوربین سمت من آمد، مرتب نشستم و موهایم را مرتب کردم. گفتم: خب، اشکالی دارد؟
🌷....آهی کشید و گفت: بعد از مصاحبه فکر کردم، با خودم گفتم: ابراهیم! این مصاحبهها را مگر چه کسی میبیند؟ آدمهایی مثل خودت. ولی با اینحال، تو خودت را مرتب کردی و درست نشستی و مواظب رفتارت بودی، اما میدانی که سالهاست در مقابل دوربین خدا قرار داری و هرطور که میخواهی زندگی میکنی و هیچ وقت هم خودت را جمع و جور نکردهای؟ این فکر مرا اذیت میکند که چرا بندههای خدا را به خدا ترجیح دادم؟ بنابراین خودم را تنبیه میکنم!
🌹خاطره ای به یاد #شهید ابراهیم محبوب فرمانده گردان حزب الله
#راوی: رزمنده دلاور غلامرضا سالم
منبع: سایت نوید شاهد
🍃🍃🍃🍃🌸🌸🍃🍃🕊🌸
به یاد شهدا ذکر صلوات↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr
#کوچه_شهدا
از مجموع سیصد و پنجاه نفر افراد گردان فقط بيست نفر آمده بودند احیـا! تعجب كردم. شب دوم هـم همينطور. برايم سـؤال شده بود.
چـرا بچه هـا نيـامدند!؟ نكند خبـر نداشتند.
🔸 به سمت صحـرا حركت كـردم. وقتی نزديک شيارها رسيدم، ديدم در بين هرشيار، رزمنده ای رو به قبـله نشسته و قـرآن را روی سـرش گرفته و زمـزمه می كند. چون صدای مراسـم از بلندگو پخش می شد، بچه ها صدا را می شنيدند و در تنهايی و تاريكی حفره ها، راز و نياز می كردند.
🔹 بعدها متوجه شدم آن بيست نفر هم كه برای مراسم عزاداری و احيا آمده بودند، مثل من تازه وارد بودند.
🎙#راوی: #شهید #رضا_صادقی_یونسی
🌤«اللّهمَّعَجِّلْلِوَلِیِّڪَالفَرَج🌤
↶【به ما بپیوندید 】↷
https://eitaa.com/tahavaliasr
@tahavaliasr