eitaa logo
در جستجوی تحول | محمد روضه سرا
2.2هزار دنبال‌کننده
2.8هزار عکس
956 ویدیو
169 فایل
🟢 دکتر محمد روضه سرا ✅ رقابت با نداشته ها؛ مهارت معلمی من است. 💌پرسش و مشاوره با استاد؛ @mahd_i_1403 📣دعوت از استاد برای دوره ها؛ @Vida_HiN
مشاهده در ایتا
دانلود
🔰 صفحه شخصی محمد روضه سرا _روبیکا https://rubika.ir/tahavole تازه تاسیس شده؛در صورت تمایل قدم کلیک هایتان به روی چشم🙏🌺
💠 مرکز فرهنگی تبلیغی آینده‌سازان با همکاری اداره آموزش‌های آزاد دانشگاه باقرالعلوم (علیه السلام) تقدیم می‌کند. 🔴 نشست علمی نا مدرسه با محوریت مسئله مرگ کارکردی مدرسه در تکوین و تعالی هویت دانش آموزان 🎤 کارشناسان ◽ دکتر لطیف عیوضی دکترای جامعه شناسی، استاد دانشگاه، مولف کتب درسی، معاون برنامه ریزی دوره متوسطه سازمان پژوهش و برنامه ریزی آموزشی ◽ دکتر محمد حسنی دکترای فلسفه تربیت، استاد دانشگاه و هیئت علمی پژوهشگاه مطالعات آموزش و پرورش، سرپرست پژوهشکده برنامه درسی و نوآوری های آموزشی ✒دبیر علمی حجت الاسلام مهدی شاکری دانشجوی دکتری فلسفه تربیت، پژوهشگر حوزه تعلیم و تربیت اسلامی ⏰تاریخ نشست شنبه ۱۰ دی ماه ۱۴۰۱ ساعت ۱۰ الی ۱۲ 🚩 محل برگزاری: دانشگاه باقرالعلوم علیه السلام 🌐 درگاه مجازی نشست اسکای روم: yun.ir/yxc1v5 آپارات: yun.ir/4fwry1 بیگ‌بلوباتن: yun.ir/s31lz3 🌐 لینک سایت رسمی مرکز آینده‌سازان: www.afaagh.com @ENOEnsani
فعلا قابلیت پخش رسانه در مرورگر فراهم نیست
مشاهده در پیام رسان ایتا
💟 حضور مردم در مسیر منتهی به مزار شهید حاج قاسم سلیمانی«ره» عزت دست خدا هست
بهترین مطلبی که درباره علامه مصباح یزدی تو فضای مجازی دیدم کار شده این مطلب است👌👌👌 👇👇👇👇
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش اول از سه بخش سال هفتاد و شش که در دانشگاه پذیرفته شدم، هجوم شبهه و شکستن حرمتها برایم تعجب آور بود، چیزی نبود مگر آنکه در ساحت اندیشه به چالش کشیده میشد. مطبوعات و تریبونها در دست یک جریان خاص بود و کوچکترین مخالفتی در نطفه باید خفه میشد. احساس دیکتاتوری و حضور یک قرائت و یک اندیشه راه نفس مخالفین این هجوم را میبست. همیشه هم مخالفین این تهاجم متهم بودند به دیکتاتوری. اگر در ساحت اندیشه، بمباران نقد اصول و مبانی اندیشه اسلام خمینی در جامعه سر ریز شده بود در ساحت رسانه ها و گفتمان سازیشان یک انحصار و دیکتاتوری رسانه ای را در داخل رقم زده بودند. در ساحت هنر انقلاب نیز آن هویت عفیف و پاک هنر دور از فحشا که در دهه شصت رشد کرده بود و در حال به ثمر نشستن بود را به فاضلابی از حرمت شکنی ها آلوده کرده بودند. تک تک عناصر نرم افزاری تمدن اسلامی که به دست امام تعریف و تبیین شده بود ارجاع به تمدن غرب میشد. رییس جمهور رسما در فرانسه اعلام کرد ما مردمسالاری را از شما یاد گرفتیم. مردمسالاری که امام بر هویت مستقلش نسبت به تمدن غرب پای میفشرد و از حاق توحید به نابترین قرائت انتاجش کرده بود. اندیشه معیار برای دین منتفی و عملا فهم دینی واقعیت یاب منتفی دانسته میشد، امام را به موزه ها میسپردند، نه فقط عزاداریها که اصل قیام امام حسین ع را نتیجه خشونتهای اهل بیت میدانستند. نهادهای انقلابی ساخته شده به دستان امام مانند «جهاد سازندگی» را خراب میکردند. همه چیز مهیای یک ویرانی گسترده فرهنگی بود. یک هجوم همه جانبه به فرهنگ، آری فرهنگ اسلام ناب در خطر بود. بسیاری از جریان های انقلابی گیج و گنگ بودند. خراب شدن ارکان فرهنگ را احساس میکردند اما دقیقا نمیدانستند باید چه خاکی بر سر کنند. عده ای با زدن و دعوا و کتک و عده ای با سوز و درد و سکوت. این یعنی هجوم همه جانبه دشمن در واقع به یک شبیخون شبیه بود. «آژانس شیشه ای» نشان میداد چه داغی بر دل انقلابیون بود و نمیدانستند چگونه فریادش بزنند. رهبری تک و تنها در میدان فرهنگ شمشیر میزد، تبیین میکرد، تک تک واژه ها را معنا میکرد، نهادهای انقلابی خراب شده را دوباره با دقت نهالکاری و آبیاری میکرد. کمتر کسی بود که درد او را دریابد و بداند او دارد چه میکند. کجا میجنگد چگونه مبارزه میکند. در این دوران جنگ سخت ، اما ، رهبری یک سردار داشت. سرداری ریش سفید اهل علم آیت خدا بر زمین، کسی که نه فکر آبرویش بود نه در اندیشه آینده ای که دیگران برایش نقشه میکشیدند. «طرح ولایت» او تجهیز اندیشه جوانان بود به ابزار مبارزه، من از نزدیک میدیدم چگونه جوانان دانشجو وارد این دالان تعلیمی و تربیتی میشوند و با توان و قدرت فکری و معنوی مثال زدنی وارد میدان میشوند. جوانانی که حالا میفهمیدند امام سخنی داشت از بنیاد متفاوت با هر آنچه غرب و شرق ادعا داشتند. سخن او قابل مصادره و فاکتور کردن به نفع غرب و شرق نبود. سخنی نو معقول و متفاوت. پیرمرد دانشمند که حالا سردار رهبری بود در جهاد فرهنگی خود یک تنه به میدان میآمد سخن میگفت، نقد میکرد، حتی مناظره میکرد مثل دوران جوانیش در ابتدای انقلاب. با رفتار متوضعانه اش مقابل رهبری که تعمد داشت این احترام را به ظهور و بروز بکشد همه نظام ارزشی «دشمن زنجیره ای» را به چالش میکشید. آنقدر علم داشت که بتواند در سطوح مختلف هویت فرهنگی جامعه شمشیر بزند. در سطح معرفت شناسانه و هستی شناسانه شمشیر میزد. یار جمع میکرد لشکر درست میکرد و گفتمان میساخت. در سطح اخلاق و فقه و حقوق نیز قد علم کرده بود. تبیین میکرد. سخن میگفت برای نخبگان. برای عموم. برای همه. در سطح علوم تجربی انسانی نیز. آرام و قرار نداشت. خسته نمیشد همانطور که رهبرش شمشیر میزد و خسته نمیشد. لشکر حوزویان جهادی و فاضل را روانه دانشگاه ها میکرد. مهم نبود کل ساختار به این مبلغین پاپتی و بی جیره و مواجب روی خوش نشان ندهند. مهم این بود که مبارزه داشت پیش میرفت. او به قول حوزویان یک ملا بود به معنای حقیقی کلمه و یک مجاهد بود. اما این ها باعث نمیشد که او به امتداد اندیشه تا ساحت زندگی و قدرت دینی نیندیشد. او جریانی فعال در ساحت سیاسی ساخت. بله اشکال بر این جریان سیاسی اجتماعی زیاد بود و هست اما کمتر کسی میتواند انکار کند که یک جریان سیاسی اجتماعی فعال مبتنی بر اندیشه و دانش انقلابی چه اندازه میتواند در مبارزه با سطوح مختلف عملیات تهاجمی دشمن در ساحت فرهنگ نقش آفرین باشد. که چنین هم بود. بله البته مصباح خیلی بزرگتر از این جریان بود و هست. او به رسانه هم میاندیشید. «طرح ولایت تکمیلی» را به صورت تخصصی در ساحت رسانه آغاز کرد و جوانان را مجهز میکرد به ابزار رسانه مبتنی بر اندیشه. @ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش دوم از سه بخش من آنروزها این همه تلاشش را میدیدم و برایش احترام قائل بودم اما آنچه محبت او را به دلم میانداخت نکات دیگری بود. اول آنکه میدیدم چطور دوست جاهل و دشمن دانا او را میزند، حرمتش را هتک میکند، و او مقتدرانه میجنگد و مظلومانه کار را جلو میبرد. چندین بار از نزدیک او را دیده بودم یک بار کسی آمد دانشجویی را که به او بی احترامی کرده بود با بی ادبی و تمسخر ازش یاد کند با همان هبیت و عقلانیتش اخم کرد که این کار درست نیست. و خود را با آن دانشجو مقایسه کرد که خطای او را دستمایه تمسخرش نکنید من هم ممکن است مثل او خطا کنم. کمتر کسی میدانست او پانزده سال شاگرد خصوصی اخلاقی بهجت العارفین و پیر صاحب نفس قم آیت الله بههجت بود. محضر مصباح معنویت داشت. یک بار به ما گفت شما دانشجویانی که به حوزه میآیید چه بسا برای اسلام ظلمهایی هم ببینید اما صبر کنید. من منطق او را نه در گفتار که در کل هویتش میافتم میگفت صبر شما کار را برای دیگران سهل خواهد کرد. یک بار هم در جلسه ای خصوصی از تلاش های چندین ساله اش برای آشتی نسبت علم و دین و وحدت حوزه و دانشگاه برایمان سخن میگفت که این میزان دنبال کردن و پیگیری و خسته نشدن برایم اعجاب آور بود. او تا نفس داشت سکوت نکرد فکر شان و شوونات و این بازیها هم نبود. عزت را خدا میدهد حرمت را خدا میدهد. او آنچه شنیده بودیم را با وجودش یادمان میداد. من نه در ساحت اندیشه و نه در اقدام او را بی خطا نمیدانم اما حوزه به من آموخته چگونه هم مستقل و آزاد بیندیشم و هم در مقابل نورانیت جهاد و علم اساتید خود سر تعظیم فرود آورم. او مظهر معنویت بود و عقلانیت و بصیرت. او به ما یاد داد چگونه میتوان علم و اندیشه را که هویتی آزاد و مستقل دارد تحت حاکمیت و ولایت الهی درآورد، و چه خوش این حقیقت را به تصویر میکشید. بخواهیم یا نخواهیم باور کنیم یا باور نکنیم همگی به او مدیونیم. این روزهایی که گذشت بدجوری دلم هوای او را کرده بود. کاش زنده بود این مصباح حوزه ، ثلمه ای که حوزه های ما بعد او دید چگونه جبران میشود نمیدانم. @ali_mahdiyan
هدایت شده از بر پا
کاش مصباح حوزه زنده بود. علی مهدیان_سرمقاله همشهری بخش سوم و پایانی از سه بخش کاش امروز بود و مدد میداد که دوران جهاد تبیین محتاج اندیشه ورزی او و مجهز کردن ذهنها به فکر انقلابی است. کاش بود و مدد میداد که تجهیز مردم به حضور و جنگ رسانه ای محتاج مهارت افزایی و شبکه سازی و جریان سازی بود که او اهلش بود. کاش بود و مدد میداد که حمایت از این دولت جوان خوشفکر و پر عزم و امیدافزا محتاج حوزه علمیه و علمایی در میدان است تا خطاهای مدیران را دلسوزانه و با عقلانیت علمی حوزوی و معنویت و اخلاق و بصیرت در بیان به آنها منتقل کنند نه آنکه با نیش و کنایه هایشان ناخواسته ضربه بزنند به این حرکت مبارک دولت مردمی. کاش بود و مدد میداد که «امید واقعی» که کالای راهبردی امروز ما است بیش از هر زمان محتاج اندیشه است محتاج تجهیز چشم و گوش به «فکر» است. کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه «شکستن هیمنه پوچ نرم افزاری دشمن» را کهرهبری انتقام حقیقی خون سردار شهید ما میدانست نیاز به بسط و تفصیل و ترویج نرم افزار اسلام ناب روح اللهی دارد که سرداری این عرصه کار خیلی ها نیست. کاش بود و مدد میداد که او خوب میدانست چگونه ایمان و عقاید ایمانی را تا صحنه عمل و عینیت اجتماعی امتداد دهد مسوولیتی که بارها رهبری از حوزه ها درخواست کرده و «آل سکوت» حوزه مثل همیشه در قبال آن در سکوتند و غرب پرستان و مارهای خوش خط و خال نیز مشغول دشمنیشان با انقلاب. امثال او چقدر برای هدایت این حرکت مهم در حوزه لازم بودند. کاش بود و با وجودش خفه خون گرفتن آقایان را رسوا میکرد وقتی که انقلاب و حکومت و ولایت و حتی احکام فقه و حقوق الهی مورد تهاجم بود. کاش بود و در زمانه ای که مردم مظلوم ما در فشار ناامنی بودند به جای آنکه با وجنات علمایی یک لگد به نیروی انتظامی ما بزند مثل همیشه آن پیکر نحیفش را سپر میکرد و از امنیت این مردم مظلوم دفاع میکرد ولو توهین بشنود. کاش بود و مثل همیشه که خبث باطن آدمها و جریانات را زودتر از دیگران میشناخت شمشیر زبانش را ابوذروار از نیام خودخواهی های مقدس مآبانه بیرون میکشید و حساب جریانات خبیث و خوش خط و خال حوزوی را میرسید حوزویانی که حکم حجاب را و حکم محاربه را و حکم ولایت را با بی غیرتی میشکنند جلوی چشم حوزویان دیگری به نام جماعت «آل سکوت». کاش اما بود و میدید شاگردانش که با مظلومیت رشدشان داد چگونه امروز به وفور و گمنام پروژه رجعت به اندیشه های خمینی بزرگ را پیش میبرند و مددکار خامنه ای آن «حکیم مظلوم» هستند. جای مصباح حوزه خالی است. باید برای این حوزه از او زیاد گفت. خیلی زیاد @ali_mahdiyan
فقط یک جمله؛ خدا فقط به واسطه اخلاص به عبد صالح اش عزت خارج از حد و تصوری عنایت کرده است. جای همه تون خالی؛نائب الزیاره هستیم