یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند
پدرانگی...
نظام هستی بر مدار «حق» خلق شده و تمام حقایق آن، جلوه ای از صفات باری تعالی است
هر پدیده ای که بیشتر از دیگر پدیده ها ظرفیت و بستر ظهور صفات حق تعالی را داشته باشد و به شکل کامل تری آن صفات جلال و جمال را نمایندگی کرده و آن را بروز دهد #مقدس تر است این است که حرمت «#مومن» از کعبه بیشتر است.
حقیقت مادری و پدری نیز دو جلوه بی نظیر و مقدس از جریان و سریان همین صفات جلالی و جمالی در نظام خلقت و مظاهری از صفات الهی اند
و اما پدر:
پدر #قهرمان است
و قهرمان، الگوست اگر خواستید فرهنگ فرد یا اجتماعی را عوض کنید قهرمان هایش را تغییر دهید
پدر #پشتوانه است
پدر نقطه اتکا است، حمایتگر است، مشوّق است و البته پشتوانه بودن غیر از نازپرورده پروراندن و عابربانک بودن است! پشتوانه بودن زمینه #رشد است و نازپروردگی، فرصت رشد را از بین میبرد
پدر #مقتدر است
پدر مظهر جلال است مقتدر است و این قاطعیت پدرانه در جریان تربیت در کنار لطافت مادرانه بی نهایت لازم، موثر و سودمند است. بدیهی است که اقتدار غیر از خشونت است و بلکه ضد آن است یعنی خشونت، #اقتدار را از بین می برد اگرچه در مواقع نادری برخی مظاهر رقیق قهر و غضب در کار #تربیت لازم است
پدر #پناهگاه است
پدر، امنیت آفرین است، حریم امن است. پناهگاه معنوی است؛ هر فرد از خانواده که با چالشی مواجهه شده باید حس کند یک #آغوش امن و محکم برای رجوع به آن هست و آن پدر است
پدر #مدیر است
و مدیر باید مصلحت های کلان را درک کند و اولویت ها را بسنجد، #مشورت کند و هم افزایی ایجاد کند این ها همه از ارکان مدیریت است مدیریت یک فرایند است صرفا تصمیم گیری نیست، خودرأیی و دیکتاتوری، ضد مدیریت است. اصلا مدیر زیرک خیلی از تصمیمات را نمی گیرد واگذار می کند تا آنجا که کلیدی تر است حرفش بیشتر شنیده شود.
پدر #مسئول است
پدر سرپرست است، در موارد اختلافی و آنجا که نهایتا باید یک تصمیم اجرایی شود ، مدیر بعد از مشورت #تصمیم میگیرد اما به همین دلیل، مسئولیت عواقب تصمیمات هم با اوست و باید جوابگو باشد. مسئولیت پذیری از ارکان پدری و همسری است
پدر #مراقب است
لازمه مسئولیت و تکلیف، رصد و مراقبه است مراقبتی همه جانبه؛ از همه قلب هایی که باید مراقبشان باشد تا فکرها و جسم ها. و این مراقبت همان معنای غیرت است. پدر #غیور است چنانچه خداوند غیور است که الخلق عیال الله
پدر راهبر است
راهبری، #هدایت است و هدایت، بالفعل کردن بالقوه هاست پس کلیت آن تحمیلی نیست اگرچه ممکن است در مسیر هدایت خط قرمزها و تشویق و #تنبیه هایی معین شود«تفصیلش بماند برای بعد»
پدر #عاشق است
و عاشق اهل تقدم خواسته های اهلش بر خود است ؛ عاشق آماده فداکاری است از شادی و آرامش خانواده اش بیشتر از خودشان شاد و آرام می شود .عشق جلوه های مختلفی دارد آن را به اشکال ظاهری و امروزی آن! تقلیل ندهیم
نهایت اینکه:
پدر، دختری است!
و این چیزی است که خیلی قابل شرح و تبیین نیست!
#رسول و امام، مظهر تام اُبوّت در نظام خلقت هستند و چه شیرین است چنین نسبتی بین ما و ایشان
انا و علی ابوا هذه الامه ...
بر مدار حق حرکت کنیم و پدری این جلوه مقدس و الهی را کمرنگ نکنیم...
یاعلی
https://eitaa.com/taherrahimi
یه حبه قند:
محبوب مقتدر (۲۰ نکته درباره مردانگی و اقتدار)
۱. مزیّت های جنسی و جنسیتی زن و مرد نسبت به هم، مقوّم نظام زوجیت و پدید آورنده روابط متکامل میان آنهاست. به رسمیت نشناختن یا نپذیرفتن مزیت های جنسیتی طرف مقابل، چه در مرد و چه در زن، خود نشانه ای از تکبّر است چه اقتدار در مرد چه انس و عطوفت و مهر در زن.
۲. ستون فقرات روانی مرد که ساختار جسمی و تکوینی او هم آن را پشتیبانی می کند و در غیاب آن، کارکردها و مزیت های جنسیتی مرد یا غایب هستند یا ناقص، «اقتدار» است.
۳. خدایی که تکبر ها و قلدری ها را میشکند اقتدار ها را به رسمیت شناخته و تایید می کند یکی از استنادهای قرآنی آن هم حرف جر «علی» در «الرجال قوامون علی النسا» است که بیانگر نوعی فوقیت در امور اجرایی خانواده است اگرچه برخی مایلند این آیه را قوامون للنّسا یا حتی قوامون بالنّسا ترجمه کنند! بگذریم
۴. پایه و مایه اقتدار، هم در جسم و هم در روان مرد وجود دارد اما مانند اغلب صفات جنسیتی (چه در زن و چه در مرد) نیاز به تأیید، پرورش، تربیت و تقوا دارد که در این صورت، اقتدار مانند اسکلتی خواهد بود که صفات مهمی چون قدرت؛ غیرت؛ رشادت؛ تدبیر؛ حمایت؛ مراقبت؛ سرپرستی و هدایت گری را پشتیبانی خواهد کرد. می توان مدعی شد که غایت اقتدار، پشتیبانی از نقش «تکیه گاه بودن» و «قدرت تامین کنندگی» است که شکوه مرد وابسته به آن است. تامین کنندگی اقتصادی ، جنسی، عاطفی و...
۵. اقتدار معمولا با خشونت نسبت تضاد دارد نه فقط تباین؛ یعنی خشونت بیجا، کاهنده اقتدار و نابودگر آن است اما با محبت و صمیمیت و مهر کاملاً قابل جمع است اساسا از نشانه های اقتدار آرامش بخشی و امنیت دهی است. همچنین اقتدار به معنای «سلطه» نیست اگرچه با سرپرستی، هدایت گری(فراهم کردن الزامات و زمینه های رشد)، مدیریت (بالفعل کردن بالقوه ها)، اتخاذ تصمیمات نهایی بعد از مشورت، اعمال مصلحت اندیشی و قاطعیت، قابل جمع و بلکه لازمه آن است. اقتدار بیش از آنکه در چهره عبوس یا صدای بلند وجود داشته باشد در کیفیت روابطی که میان افراد حکمفرما می شود استقرار می یابد.
۶. احساس اقتدار برای مرد مانند دریافت محبت برای زن؛ حیاتی است و همانطور که کمبود محبت در زن اختلال روحی ایجاد می کند شکستن یا به رسمیت نشناختن حس اقتدار در «جنس مذکر» یا او را بی انگیزه و بی مسئولیت می کند و یا او را به فردی آزار دهنده تبدیل می کند.
۷. زن، اقتدارِ تکیه گاه خود را دوست دارد حتی اگر بر علیه خودش اعمال شود این مسئله در او ایجاد عقده نمی کند البته اگر اقتدار، واقعی و با پس زمینه محبت باشد.
۸. مرد، عموما زنی که اقتدارش را به رسمیت نمی شناسند یا مهارت محافظت از آن را ندارد عمیقاً دوست نمی دارد و از او فاصله می گیرد.
۹. در خانه ای که پدر، اقتدار ندارد و یا زن در مقابل مرد تواضع نمی کند و آن «اقتدار» و این «تواضع» توسط اهل خانه دیده نمی شود فرزندان، تربیت صحیح و متعادلی پیدا نخواهند کرد.
۱۰. اقتدار مردان معمولا توسط «خود مردان» ، «تربیت غلط والدین» ، « زنان » و «توسعه فرهنگ مدرنیته و فمینیسم» مخدوش می شود. همان طور که مشکلات زنان نیز به فرهنگ مدرن؛ خودشان و مردان مربوط می شود. در هر دو مورد نقش فرهنگ غربی و تغییر سبک زندگی بسیار پر رنگ تر از چیزی است که به نظر می رسد.
۱۱. بی هدفی و بلاتکلیفی مرد، ضد اقتدار اوست و طبیعی است که دختران چنین مردانی را به عنوان تکیه گاه خود نخواهند و نپذیرند.
۱۲. فشار اقتصادی زیاد و عدم امکان تشکیل خانواده حتی برای کسی که تلاش مضاعفی دارد؛ قدرت تامین کنندگی را از مردان می گیرد و اقتدار آنها را می شکند.
۱۳. والدینی که «میدان جرات و جسارت» را برای پسران فراهم نمی کنند یا با تصمیم گیری های متعدد خود به جای فرزندان فرصت استقلال شخصیتی را از او می گیرند و هیچ گاه فرزند را «رها» نمی کنند، تخم ترس از مواجهه با مسئولیت های زندگی را در جان فرزند می کارند ریشه بسیاری از فرار ها از تشکیل خانواده و ترجیح دوستی های فانتزی بر آن به ویژه در پسران؛ همین امر است. آسیبِ «فراهم نکردن میدان های جسارت ورزی» امری است که معمولا پدارن در معرض آن هستند و آسیب «رها نکردن» معمولا از ناحیه مادران رخ می دهد.
۱۴. مجادله زن با مرد (به معنای جنگیدن برای حاکم کردن نظر خود)؛ پرخاش مستمر زن با مرد ؛ به رخ کشیدن خطاهای مرد؛ قهر یا گریه زن به نحوی که پیام بی ارزشی و یکسان بودن بود و نبود به مرد بدهد؛ ناسپاسی زن نسبت به داشته ها و امکانات زندگی؛ طرح انتظاراتی که در توان مرد نیست؛ دخالت های خانواده زن در زندگی و... از مواردی است که موجب شکستن اقتدار مرد می شود.
۱۵. فمینیسم در همه گرایش ها و شاخههایش از جمله مدعیان مذهبی اش، ضد خانواده است چون مرد را از مدار اقتدار طبیعی و اِعمال مدیریتش در خانواده خارج می کند. از مردی که «غیور» «قدرتمند» «جسور» و «تکیه گاه» نباشد یا نشود یا اینها در او تحسین و تایید نشود، نباید انتظار داشت که «مراقب» ، «حامی» و «پذیرنده مسئولیت های جنسیتی» باشد غیرت و ناموس دو روی یک سکه اند.
۱۶. مسئولیت مضاعف، منطقا مستلزم بهره مندی از حقوق مضاعف است مردی که از حقوق مضاعف برخوردار نباشد طبیعتاً زیر بار مسئولیت مضاعف هم نخواهد رفت. و للرّجال علیهن درجه
۱۷. یکی از دلایل حساسیت برخی از مردان نسبت به اشتغال و استقلال مالی زن از شوهر و حتی ارتقاء مدرک تحصیلی او این است که آن را تهدیدی برای اقتدار و جایگاه تامین گری خود می دانند. زن باید این هنر را داشته باشد که کسب درآمدش را در راستای تحکیمِ «خانواده ای که مدیریت کلان آن با مرد است» به کار بگیرد و فعالیت او پیامِ «گرفتن مدیریت از مرد» و یا حتی ایجاد «مدیریت موازی» به مرد ندهد در غیر این صورت این امر، بالقوه زمینه اختلاف در زندگی زناشویی و کم توجهی مرد را ایجاد میکند
۱۸. الگویی که به لحاظ تربیتی و فرهنگی باید احیاء شود الگوی مردِ مقتدرِ مهرورز (پدرانگی) است با همه الزاماتش؛ نه مردی که خروجی تساوی فمنیستی است. نتیجه قطعی توسعه الگوهای فمینیستی در جوامع، نه فقط مردواره کردن زنان و نفی مزیّت های زنانه از ایشان است بلکه یکی از اصلیترین عوامل پیدایش ضعف در مولفه های جنسیتی مردانه نیز هست که ضررش باز به زنان می رسد این مسئله مانند پیدایش اختلال در قوه جنسی مرد است که ضررش متوجه زن نیز خواهد شد
۱۹. اقتضای «مکملیت» ، «تعادل» و «زوجیت» ، اقتدار مرد و پذیرش مدیریت او توسط زن است همانطور که اقتضای «مکملیت» و «رشد» در مرد، توسعه قابلیت تامین کنندگی است.
۲۰. هیچ یک از مزیّت های جنسیتی چه در مرد و چه در زن فی نفسه معیار ارزشمندی و کرامت فرد نیستند همه آنها ابزارها و فرصت ها و زمینه هایی هستند برای رشد که بسته به شیوه استفاده از آن می توانند فرد، خانواده و جامعه را سعادتمند یا هلاک کند.
https://eitaa.com/taherrahimi
اگر تو نبودی...
تحلیلی از جایگاه بعثت و امامت در نظام خلقت :
https://eitaa.com/taherrahimi/123
یه حبه قند / کوتاه نوشت های معرفتی
یه حبه قند:
امن باش و اَمین
از صفات مهم و بارز رسول اکرم امانت داری است هم در شهرت تاریخی و هم در توصیفاتی که از جانب معصومین به ما رسیده است: السلام علیک یا امین وحی الله
جالب اینکه همین صفت اولین صفتی است که در زیارت معتبر امین الله، به امامان معصوم به ویژه امیرالمومنین نسبت داده میشود.
البته این صفت نیز مانند بسیاری از صفات روحی و اخلاقی انسان مثل صدق، علم و اخلاص ذو مراتب است و در معنای دقیق و گسترده خود زوایای لطیفی را دربر میگیرد.
امین کسی است که وجودش امن است لذا می تواند امانت دار باشد و چون چنین است می توان به او اعتماد کرد و در سایه امنیت او در امان ماند.
وجودی که امین است «خیانت» نمیکند
امین، امنیت دیگران را مخدوش نمیکند چه با ظاهرش چه با زبانش چه با رفتارش
امین کسی است که نمی ترسی دائما در کارت تجسس کند یا با سوالات آزار دهنده تو را در منگنه قرار دهد
امین، اَمن است نیش نمیزند؛ حیوان آزار نیست؛ نمی ترساند؛ تحقیر نمی کند؛ نمی شکند
امین با ظاهرش امنیت ها را به خطر نمی اندازد، فریب نمی دهد، راهزن دل نیست، در مسیر رشد انسان ها سنگ راه نیست.
امین، امانت دار است می توانی دخترت را به همسری او بدهی یا سرمایه ات را به او بسپاری امین، زن و فرزند و شاگرد را امانت می داند، امین، آغوش امنیت آفرین مادری خود را از فرزندش دریغ نمیکند و در آن کم نمیگذارد
امانت داری حقیقتا صفت بزرگی است بسیار عمیق تر و دقیق تر از آموزههای روانشناسی های زرد امروزی است.
هرچه ایمان، بیشتر در وجود انسان مستقر شود انسان امن تر، امین تر و امنیت ساز تر می شود.
چقدر خوبند انسان های امن و چه صفت بهشتی زیبایی است امنیت؛ «ادخلوها بسلام آمنین» و چه جهنمی است دنیا و آخرتی که انسان های ناامن می سازند
این حجم از ناامنی و جنایت که در جهان امروز می بینیم آیا محصول چیزی جز ناامنی انسان معاصر است؟
این بحران جهانی خانواده، این ناامنی جنسی گسترده و این حجم ولادت های نامشروعِ بی هویت که ریشه عمده بزهکاریها و جنایت های امروز و آینده جوامع هستند آیا دلیلی غیر از خیانت در امانت عفت و پاکدامنی و یا خیانت در امانت ناموس و غیرت و مسئولیت دارد؟
و چقدر باید امن و امین و امانت دار باشی که خداوند عالم، ارزشمندترین و سنگین ترین حقایق این عالم را در سینه تو به ودیعه بسپارد و تو بشوی «امینَ وحیِ الله»
چقدر باید وجودت با امنیت و امانت گره بخورد و مظهر صفات حق باشی که بشوی «امین الله» فی ارضه
چقدر انسان ها محتاج پدران امن و امنیت ساز هستند و چقدر چشیدن امنیت پدران شیرین و رشد آفرین است و چه خوب است که محمد امین و علی امین الله، کهف حصین و پدران امن این امت اند که فرمود : انا و علی ابوا هذه الامه
خدایا امام امین ما را برسان که بدون او دنیا روی امنیت حقیقی را به خود نخواهد دید.
#امین_الله #محمد #امانت #امنیت
https://eitaa.com/taherrahimi